۲-۱۲-۶٫ اصل تداوم
از آنجا که همواره روشها و الگوها جدید بر افزایش بازدهی و پیشرفت کار مورد توجه تمام سازمانهای پویا و متحول است، سازمانها ناگریزند بر اساس تغییرات برنامهریزی شده، منابع انسانی را برای این تغییرات آماده سازند. به عبارت دیگر تغییر و تحول سازمانی مستلزم آمادهسازی به منزله مهمترین عامل در فعالیتهای سازمانی است. از این رو ضروری است تا بر اساس نیازهای جدید و در حال تحول، نظام مستمری از آموزش منابع انسانی به ویژه آموزش ضمن خدمت برقرار شود. سازمانها ناگریزند بر اساس تغییرات برنامهریزی شده، منابع انسانی را برای این تغییرات آماده سازند.
۲-۱۲-۷٫ اصل یادگیری متقابل
این امر گویای آن است که مدرسان دوره های آموزش منابع انسانی باید افرادی با روحیه باز و جستجوگر باشند و محیط دوره آموزشی را فرصتی برای یادگیری متقابل درس و کار تلقی کنند و امکان تبادل عقاید و نوآوری را فراهم سازند.
۲-۱۲-۸٫ اصل همسانی تجارب یادگیرندگان
توجه اصولی، دقت و فراست در انتخاب شرکت کنندگان همگن و با شرایط کم و بیش مشابه و نزدیک به هم یکی از مهمترین اصول در برنامه ریزی دوره های آموزشی است. باید یادگیرندگان را با بررسی همه جانبه و از نظر خصوصیات و ویژگیهایی نظیر میزان دانش و سواد، سن، میزان تجربه شغلی، تواناییهای فکری و جسمی، هماهنگی وظایف و مسئولیتها، توجه به دوره های آموزشی که قبلاً طی نمودهاند و… هماهنگ لازم در افراد شرکت کننده در دوره های «یکدستگی همگن» و همسان با یکدیگر انتخاب نمود. امر آموزشی، شرایط فردی را برای بهرهگیری هرچه مطلوبتر از دوره ها را فراهم خواهد کرد.
خراسانی و مهدی اصول دیگری را نیز بیان میکنند که عبارتنداز:
۱) مشکل محوری در مقابل موضوع محوری
۲) کاربرد بلافاصله
۳) مبتنی بودن بر تجارب قبلی
۴) ارتباط تجارب قدیمی و محتوای یادگیری جدید
۵) توجه به سبکهای یادگیری فردی آموزش گیرندگان
۶) کنترل یادگیرنده بر فرایند یادگیری
۷) توالی کل-جزء-کل(طرح کل- بعد جزء و بردن در کل)
۸) تفکر کلگرایی یکپارچه
۹) مشارکت فعال یادگیرندگان
۱۰) توجه به زمان فعالیت برای جلب و حفظ تمرکز یادگیرندگان
۱۱) وجود سرمشقهای آموزشی معنیدار (استفاده کردن تز الگوها و مدلها)
۱۲) نظارت و کنترل برای حصول اطمینان از فهمیدن یادگیرندگان (بازخورد)
۱۳) دریافت مستمر و نظاممند بازخورد (خراسانی و مهدی،۱۳۸۵)
۲-۱۳٫ فرایند آموزش
در فرایند آموزش سه عنصر اصلی سازمان، کارکنان و مدیران درگیر هستند، که هریک از عناصر مذکور در جستجوی امتیازات و منافعی در رابطه با خود از فرایند آموزش میباشند. بنابرین فرایند آموزش باید هماهنگی همسویی را در بین آنان به گونهای میسر سازد که امکان هدایت و اداره مطلوب آموزشی را موجب گردد. فرآیندی که در شکل ۲-۱ آورده شده است با این دیدگاه دنبال میگردد که همسویی و هماهنگی در عناصر ذینفع سازمان را حاصل نماید. بنابرین آموزش فرآیندی است که افراد بر اساس آن دانش و مهارتهایی را جهت تأمین هدفی خاص فرا میگیرند و هدف از به کارگیری فرایند آموزش بالا بردن توان تفکر و نگرش کارکنان و مدیران نیز مدنظر میباشد. در فرایند آموزش، تعیین نیازهای آموزشی، تعیین اهداف آموزشی، انتخاب روشهای آموزش، اجرا و ارزیابی آن ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. (Scarpello,1988)
تعیین نیازهای
آموزشی
تعیین اهداف آموزشی بهبود معیارهای ارزیابی آموزش
انتخاب یا بهبود مواد و دستورالعمل ها
روشها آموزش و برنامه های آموزشی
انتخاب طرحهای عملی آموزش
هدایت آموزش در عمل
ارزیابی و پیگیری اثربخش آموزش
شکل ۲-۱ فرایند آموزش (همان منبع)
شفیع زاده و شاهحسینی(۱۳۹۲) پنج مرحله برای فرایند آموزش تعریف میکنند:
۱- نیازسنجی، ۲- تعیین اهداف آموزشی، ۳- انتخاب روش آموزش، ۴- اجرای برنامه آموزشی، ۵-ارزیابی برنامه آموزشی
۲-۱۳-۱٫ نیاز سنجی آموزشی
با بررسی سازمان، شغل و کارمند نیازهای آموزشی تعیین میشوند. با بررسی سازمان، نخست دانش و مهارتهایی که برای نیل به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ضروری است، معلوم میگردند. سپس مشخص میشود که آیا این دانشها و مهارتها در داخل سازمان وجود دارد یا باید در خاج از سازمان جستجو شود.
بر اساس شرح شغل، شرایط احراز شغل و یا ویژگیهای متصدی شغل نوشته میشود. تجزیه و تحلیلی که از شغل به منظور کسب اطلاعات برای تعیین نیازهای آموزشی به عمل میآید، باید شامل این موارد شود:
جزئیات وظایف و عناصر تشکیل دهنده شغل، استاندارهای عملکرد در شغل، روشهایی که متصدی شغل باید برای انجام وظایف خود بکارگیرد. چگونگی آموزش این روشها به متصدی شغل.
با بررسی کارمند، دانش، مهارت و توانایی او تعیین و ارزیابی میشود. اطلاعات لازم درباره کارمند از روشهای مشاهده مستقیم کار او، بررسی ارزیابیهای سرپرستان از عملکرد وی، برگزاری آزمونهای ارزیابی توانایی، مقایسه عملکرد کارکنان، … به دست میآید. (شفیع زاده و شاهحسینی، ۱۳۹۲)
اگر این بررسیها کاستیهایی را در عملکرد کارکنان آشکار سازد، قدم بعدی این است که مشخص شود آیا میتوان با آموزش، آن ها را رفع کرد یا خیر. (سعادت،۱۳۸۵)
۲-۱۳-۲٫ تعیین اهداف آموزشی
بعداز تعیین نیازهای آموزشی، اهداف آموزشی مشخص میشوند. هدف از برگزاری دوره های آموزشی، افزایش کارایی سازمان از طریق بهبود شایستگیهای منابع انسانی است. اهداف باید صریح و روشن باشد و مشخص باشد بعد از دوره، کارمند توانایی انجام چه کارها و وظایفی را پیدا میکند، در چه شرایطی میتواند آموختههای خود را عمل سازد و آنچه را آموخته در چه سطحی انجام دهد تا قابل قبول باشد. (قلی پور،۱۳۹۱)
۲-۱۳-۳٫ انتخاب روش آموزش
روشهای آموزش اغلب به صورت رسمی و غیر رسمی یا در طول کار یا خارج از ساعات کاری طبقهبندی میشود. آموزش رسمی از قبل برنامهریزی شده و شکل ساختار یافتهای دارد.
شواهد و مدارک نشان میدهد، سازمانها به طور فزایندهای به سمت آموزش غیر رسمی پیش میروند. اغلب آموزشهای غیر رسمی چیزی بیش از کمک کارکنان به یکدیگر نیست.
کارکنان اطلاعات خود را در اختیار هم قرار میدهند و مشکلات مربوط به کار را با کمک هم حل میکنند.
روشهای متعددی برای آموزش وجود دارد ولی اثربخشی روش آموزش به اهداف آن بستگی دارد. متداولترین روشها عبارتنداز: سخنرانی، سمینار، کارگاه آموزشی، ایفای نقش، شبیه سازی و بازیهای مدیریتی، نمایش فیلم، آموزشهای ضمن خدمت و آموزش از طریق اینترنت.