تعریف عملیاتی :
مسأله : برخورد دانش آموز با مسأله ی مطرح شده در کتاب ریاضی ششم ابتدایی
حل مسأله : چگونگی حل مسأله مورد نظر و راهبردهای آن بر اساس مراحل چهارگانه جورج پولیا
راهبردهای حل مسأله : در این پژوهش ، راهبردهای مطرح شده در الگوی حل مسأله جورج پولیا که شامل چهار گام زیر میباشد .
۱- فهمیدن مسأله ۲- طرح نقشه ۳- اجرای نقشه ۴- مرور و امتحان کردن جوان
اضطراب ریاضی : این مفهوم به عنوان متغیر وابسته در این پژوهش به کار رفته و توسط پرسشنامه ی اضطراب ریاضی برای کودکان( MASC ) چیو و هنری مورد استفاده قرار خواهد گرفت .
فصل دوم
(ادبیات تحقیق)
مبانی نظری اضطراب
اضطراب
اضطراب به منزله ی بخشی از زندگی انسان،در همه ی افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد،به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود،اما اگر از این حد خارج شود و جنبه ی مزمن و مداوم بیابد به منزله ی شکست و سازش نایافتگی تلقی میگردد(دادستان،۱۳۸۰).
اضطراب،احساس رنج آوری است که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری به شی ء نامعین وابسته است(دادستان،۱۳۸۰).
اضطراب یک حالت نگرانی و دلشوره است که با ترس پیوند دارد.موضوع اضطراب،مانند خطری مبهم یا یک رویداد احتمالی ناگوار،معمولا نا مشخص و اختصاصی تر از موضوع ترساست (بال ترجمه ی مسدد،۱۳۷۹).
از نظر سولیوان[۱] (۱۹۷۴)اضطراب انعکاسی از تنش درونی است ؛در حالی که ترس سازو کاری است که بر پایه ی رویارویی با خطرات واقع بینانه تر خارجی به کار می رود(بال ترجمه ی مسدد،۱۳۷۹).
از نظر آدلر۲(۱۹۲۹، به نقل از آزاد،۱۳۷۶)اضطراب در رویارویی شخص با خود و دیگران؛در ارتباط با احساس حقارت و نحوه جبران آن مطرح می شود.
هورنای۳(۱۹۴۸)اضطراب ناشی از تجارب گذشته و نحوه ی ارضای نیازهای شخصی و فرمهای تشخیصی افراد را،مطرح میکند.اریکسون۴ (۱۹۶۳) با اتکا روی آموزش اعتماد و محبت و احساس امنیت در دوران کودکی اضطراب را روشن کرده و معتقد است که کودکانی که از ابتدا امنیت را تجربه نکرده اند در مقابل دیگران با اضطراب و نا امنی روبرو میشوند(به نقل از آزاد، ۱۳۷۶).
نظریه های اضطراب
نظریه روان تحلیل گری
فروید[۲] (۱۹۲۳)معتقد است که اضطراب هشدار و تهدیدی است علیه «خود» که از فشار یک تمایل یا خواسته غیر منطقی ناشی می شود و در صدد وارد شدن به حیطه آگاهی ،جهت تخلیه بار هیجانی میباشد.این فشار از طرف ناخوداگاه خود را به استفاده کردن از جهت مقابله با سائق های نامعقول وادار می کند(دادستان،۱۳۷۱).
نظریه رفتار گرا
اضطراب را واکنشی میداند که بر اساس قوانین یادگیری،قابل توجیه است.مشکلات رفتاری به منزله ی الگوهایی از پاسخ نامناسب نگریسته میشوند که احتمالا با شرایط محرک بیزار کننده،آموخته میشوند؛ و به علت این که در زمینه کمک به فرد برای اجتناب از پیامدهای نامطلوبکارایی دارند؛ حفظ میشوند.بر اساس این دیدگاه،بسیاری از حالات غیر روانی،پاسخ های شرطی هستند که به نحوی تقویت میشوند و ادامه مییابند(پور افکاری،۱۳۶۸).
نظریه شناختی
مفاهیم شناختی حالتهای اضطرابی،حاکی از آن است که الگوهای تفکر اشتباه آمیز،مسخ شده و ویرانگر،با رفتارهای سازش نایافته و اختلالهای هیجانی همراه است.از این دیدگاه افراد مضطرب،میزان خطر و احتمال آسیب دیدن را در یک موقعیت خاص بیش از حد و توانایی خود را ،کمتر از حد،برآورد میکند.کلی۲برنقش برداشتهای شخصی،به عنوان علل واکنشهای هیجانی تأکید میکند و معتقد استاضطراب ، نتیجه شناخت عدم کفایت و عدم لیاقت در سیستم سازههای فرد میباشد ؛و زمانی که یک سازه از ارائه معنی و مفهوم برای یک تجربه شخصی عاجز می ماند، اضطراب و احساس گناه در فرد به وجود میآید(جمالفر۱۳۷۳).ساراسون۳ (۱۹۸۹)بر این عقیده است که وقتی بفهمیم نظام ساختارهای ما،از عهده مشکلی که داریم برنمی آید ؛احساس اضطراب میکنیم(دادستان، ۱۳۷۴).
نظریه انسان گرایی
در این نظریه ،اضطراب به عنوان همراهی هیجانی،گاهی فوری از طبیعت پرهرج و مرج ناقص و بی معنی دنیایی است که در آن زندگی میکنیم و موفقیتهایی که اضطراب را در فرد برمی انگیزانند معمولا یک جنبه ای از انتخاب را همراه خود دارند.آزادی برای انتخاب،به دلیل احتمال خطا یا انتخاب کمترعاقلانه میتواند اضطراب برانگیز باشد.توجه دیگران در انتخاب کردن ،تاثیر مهمی دارد و اضطراب میتواند نتیجه ای از تنش میان آزادی و ملازماتی باشد که در گروه یا زمینه اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند وجود دارد،(نویز و باروز۱۹۸۸[۳]، به نقل از دادستان، ۱۳۷۴).
نظریه یادگیری اجتماعی
این نظریه با مطالعه نحوه تفکر و احساس و عمل آدمی در محیط های اجتماعی و چگونگی تاثیر متقابل محیط های اجتماعی در اندیشه ها ، احساسات و اعمال او سروکار دارد.نظریه یادگیری اجتماعی بر این نکته تأکید دارد که رفتار هم تابع فرد است و هم تابع موقعیت.
به نظر میرسد افرادی که شکستهایشان را به عوامل درونی نسبت میدهند در مواجهه با شکستهای پی در پی و متوالی احساس افسردگی و یأس میکنند و همین احساس آن ها منجر به پیشبینی شکستهای دیگران در آینده شده و بنابرین هنگام رویارویی با تکالیف با موقعیت های مشابه دچار اضطراب میشوند(ماتیوس۱۹۹۰[۴]، به نقل از دادستان،۱۳۷۴).
مراحل اضطراب
پیپلا[۵] (۱۹۸۳)، به نقل از ساراسون واستوپس۴،(۱۹۷۸)مراحل و پیچیدگی اضطراب را در چهار سطح تعیین کرد و اثرات هر سطح را در فرد مشخص نمود.
۱-اضطراب خفیف :این نوعی اضطراب با تنش روزانه زندگی همراه است .فرد در جریان این اضطراب هوشیار است و حوزه ادراکی او از قبیل شنیدن ،دیدن و غیره بیش از پیش افزایش مییابد .این نوع اضطراب میتواند یادگیری را برانگیزاند و رشد و خلاقیت فرد را افزایش دهد.
۲-اضطراب متوسط :دراضطراب متوسط،فرد به رابطه فوری و محدود کردن پیرامون خود تمرکز دارد؛حوزه ادراکیش برای شنیدن،و دیدن و شناخت پدیده ها تا حدی محدود می شود.با این حال اگر فرد در حال انجام کاری باشد ؛شاید توجه وی در این زمینه بیشتر شود.
۳-اضطراب شدید: