فیتز- انز[۹۳] روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحوه توسعه داد که مجموعه هایی از شاخص های سرمایه انسانی جمع آوری شده از طریق یک پایگاه داده ، الگو برداری نمود . بنابه عقیده فیتز-انز در زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰درصد از هزینه سازمان ها را شامل می شود . فیتز -انز مدعی است که وظایف بخش منابع انسانی در یک سازمان باید فراتر از مواردی نظیر جذب ، آموزش و جبران خدمات باشد . همچنین در زمانی که دانش به یک عنصر جدی در موقعیت اقتصادی تبدیل شده است ، اندازه گیری و مدیریت دارایی های فکری یک وظیفه بحرانی کسب و کار میباشد .
۲-۵-۲- بعد ارتباطی :
سرمایه ارتباطی (مشتری ) عبارت است از مجموع همه دارایی هایی که روابط شرکت با محیط را ترتیب ومدیریت میکند و این سرمایه شامل ارتباط شرکت با مشتریان و سهامداران و عرضه کنندگان و رقبا و دولت و مؤسسات دولتی و جامعه است . اگر چه مهمترین قسمت سرمایه ارتباطی، روابط مشتری است ولی نباید فقط روابط مورد توجه قرار گیرد . این سرمایه ارتباطی در واقع انعکاس و بازتابی[۹۴] از شرکت است . اندازه گیری سرمایه ارتباطی با این موضوع که چگونه محیط ، شرکت را درک میکند مرتبط است .
سرمایه ارتباطی شامل برندها و مقیاس های وفاداری مشتری و شهرت شرکت و عرضه کنندگان و سیستم های بازخورد مشتری و غیره است .
مکنا[۹۵] ، بیان میکند که سه گام برای برقرای روابط با محیط وجود دارد :
-
- درک محیط
-
- همگام شدن با محیط
- برقراری روابط با محیط
در یک زنجیره ارزش ، تعهدی که برای شرکت ها وجود دارد این است که با همه بخش های محیط از مشتری گرفته تا عرضه کننده روابطی برقرار کنند . تحقیقات بسیاری نشان داده است که توجه به بازار ، دارای اثر مستقیمی روی نرخ سود آوری دارد و سهم بازار شرکت را افزایش میدهد . سرمایه مشتری دانش ارزش فعلی و آتی روابط یک سازمان با مشتریان خود است و بیانگر پتانسیل یک سازمان به خاطر نامشهودهای خارجاز سازمان است .
سرمایه بازاری به شایستگی سازمان برای مدیریت و ادغام روابط خارجی با سهام داران بیرونی اطلاق می شود [۱۴].
۲-۵-۳- بعد سازمانی:
بعد سازمانی در سرمایه فکری به صورت سرمایه سازمانی (ساختاری) تعریف می شود . سرمایه سازمانی به صورت مجموع دارایی هایی تعریف می شود که توانایی خلاقیت سازمان را ممکن میسازد . مأموریت شرکت ،چشم انداز ، ارزش های اساسی و استراتژی ها و سیستم های کاری و فرایند های درونی یک شرکت میتواند در زمره این نوع دارایی ها شمرده شود . سرمایه سازمانی یکی از اصول زیر بنایی برای خلق سازمان های یادگیرنده است .
حتی اگر کارکنان یک سازمان دارای توانایی ها و قابلیت های کافی و بالایی باشند اگر ساختار سازمانی از یک سری قوانین و سیستم هی ضعیفی تشکیل شده باشد نمی توان از این قابلیت ها و استعدادهای کارکنان برای خلق ارزش و داشتن عملکرد خوب سازمانی استفاده کرد . البته باید به این نکته توجه کرد که اگر سازمان سرمایه گذاری شدیدی برروی فناوری انجام دهد ، ولی کارکنان توانایی استفاده از این فناوری را نداشته باشند این سرمایه گذاری و به تبع آن سرمایه سازمانی مفید و مؤثر نخواهد بود . در پایان باید به این نکته اشاره کرد که این سه سرمایه با همدیگر میتوانند برروی عملکرد سازمانی تاثیر بگذارند . بنابرین وجود روابطی بین آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است . سازمان ها نباید فقط به فکر ارتقا و بهبود جداگانه این سرمایه ها باشند .
تحقیقات صورت گرفته در کانادا ، مالزی ، تایوان و چند کشوردیگر نیز این مطلب را تأیید میکند . درادامه برخی از این روایط بین اجزای سرمایه فکری و روابط بین اجزای سرمایه فکری و روابط بین سرمایه فکری و عملکرد سازمان (تجاری) در یک سری مدل های علمی آورده می شود .
سرمایه ساختاری (سازمانی) شامل همه مخازن دانش غیر انسانی دریک سازمان است که شامل پایگاه داده ها و چارت های سازمانی و دستور العمل های فرایندی و استراتژی ها و یا شامل هر چیز دیگری که به سازمان ارزشی بیشتر از مواد آن میدهد . سرمایه ساختاری به صورت آن چیزی که در سازمان باقی مانده است هنگامی که افراد شب به خانه هایشان میروند تعریف شده است واز فرایندها و روال های سازمانی برمی خیزد .
سرمایه ساختاری به صورت سخت افزارها و نرم افزارها و پایگاه داده ها و ساختار سازمانی و حق اختراع ها و مارک های تجاری و سایر توانایی ها و قابلیت های سازمانی است که از بهره وری کارکنان حمایت میکند .
۲-۶- طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری
به اعتقاد ادوینسون و مالون ، جایگاه ارزش از ادغام[۹۶] سه نوع سرمایه فکری جهت نیل به نتایج مطلوب ایجاد میگردد . بنابرین ضروری است تا این سه نوع سرمایه سازمانی چنان با یکدیگر متعامل شوند که موجب ایجاد ارزش گردند .[۱۵].
در حال حاضر سیستم های حسابداری تحت تاثیر عوامل سنتی کار ، مواد و سرمایه مالی میباشد و اهمیت دانش به عنوان عاملی مؤثر در تولید و ایجاد ثروت نادیده گرفته شده است . این در حالی میباشد که نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس ، نیاز ما را به این سرمایه ها دو چندان نموده است . در محیط تجاری کنونی ، اندازه گیری ارزش سازمانی با بهره گرفتن از روش های سنتی حسابداری ناکافی میباشد . روش ها سنتی ، ارزش نهفته در مهارت ، تجربه ، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمان ها را نادیده میگیرد . تلاش های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکت ها انجام گرفته است . مشهور ترین این روش ها روش ترازنامه نامرئی ، کنترل دارایی های ناملموس و کارت نمره متوازن روش ارزش افزوده[۹۷] اقتصادی ، روش شاخص سرمایه فکری ، روش کارگزار فناوری ، روش نرخ بازده دارایی ها ، روش تشکیل سرمایه بازار ، روش سرمایه فکری مستقیم ، روش جهت یابی تجاری اسکاندیا ، روش های مالی و مدل سرمایه فکری که در زیر به تحلیل ویژگی های هر یک از این روش ها اشاره خواهد شد .
۲-۶-۱- ارزش افزوده اقتصادی[۹۸]:
در این روش از معیار هایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای ، برنامه ریزی مالی ، تعیین هدف ، اندازه گیری عملکرد ، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راه هایی که از طریق آن ها ارزش افزوده زیاد یا کم می شود . نقاط قوت این روش همبستگی آن ها با قیمت سهام است و عیب این روش پیچیدگی آن میباشد . از آن جایی که این روش از دارایی های دفتری با اتکا به هزینه های تاریخی بهره میگیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد ممکن است ارزش کم دارایی های ناملموس ، چندان مناسب نباشد .