نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهمترین سازمان های موجود در کشور میباشد. این سازمان دارای مأموریتهای حساس و وظایف مهم بوده و به جرئت میتوان گفت که از نظر وسعت و تنوع وظایف یک سازمان منحصر به فرد میباشد. یکی از وظایف مهم و حساس ناجا (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) اجرای قوانین است و این امر نیازمند ارتباط و تعامل اصولی بین مردم و پلیس و داشتن اعتبار و نفوذ اجتماعی لازم کارکنان میباشد. به عبارت دیگر داشتن منزلت اجتماعی شرط مهمی در اثر بخشی کارکنان خدوم ناجا تلقی می شود. بدین جهت لازم است عوامل مؤثر در منزلت اجتماعی به عنوان عامل کلیدی در موفقیت پلیس مورد کنکاش قرار گیرد.
بیشتر فعالیت هاى پلیس، هیچ ربطى به اجراى قوانین کیفرى ندارد؛ بلکه نوعى خدمت به جامعه است. این خدمت شامل: حفظ صلح و آرامش، جلوگیرى از خودکشى، جست وجو براى یافتن کودکان گمشده و یا فرارى، حل و فصل منازعات و پیشگیرى از وقوع جرم میباشد.
بنابرین، جامعه و پلیس متکی به یکدیگرند و در این میان، منزلت و اعتبار اجتماعی پلیس، نقش به سزایی را ایفا می نماید؛ زیرا اگر اعتبار و حیثیت دستگاه کارگزار امنیت در نزد افکار عمومی مخدوش و متزلزل گردد و اگر اعتماد مردم نسبت به صحت عمل و حسن نیت نیروی انتظامی از میان برود؛ نتیجهای جز تضعیف ناجا و باز شدن دست تبهکاران برای اقدامات خلافکارانه و مجرمانه نخواهد داشت.
منزلت اجتماعی متغیری اثرگذار در نحوه انجام مأموریتها و وظایف نیروی پلیس میباشد؛ چرا که این نیرو مستقیماً با مردم در تماس بوده و فقط در صورتی می تواند از منزلت اجتماعی مناسبی برخوردار باشد که در انجام مأموریتهای خود موفقیت مطلوبی را کسب کند. (علیزاده، رضایى و غیاثوند، ۱۳۸۴)
اهمیت وضرورت انجام پژوهش:
هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر هیجانها و احساسات و توانمندیهای انسانی دارد. کارکنان برخوردار از هوش هیجانی بالا می توانند اهداف سازمانی را با حداکثر بهره وری و رضایتمندی و کارآمدی تحقق بخشند. هوش منطقی از طریق وراثت و هوش عاطفی از طریق آموزش و یادگیری ایجاد می شود. (شریفان ثانی، ۱۳۸۳)
امروزه هوش هیجانی در حیطههای متنوعی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است صنعت و کارگاه از جمله زمینه های مورد بررسی در حیطههای هوش هیجانی هستند.
آشکار شدن بسیاری از ارتباطات هوش هیجانی و موفقیت شغلی و حرفهای، محققین را بر آن داشته تا به بررسی دقیق این قابلیت در کارکنان، مدیران و کارمندان پرداخته و ارتباط آن را با ابعاد مختلف شغل و نتیجتاً افزایش توان کاری و بهره وری بیابند.
هوش هیجانی برای بهتر بودن در شغل و نقش رهبری، حیاتی وضروری است. به عبارتی دیگرتحقیق نشان داده است که مهارت ها وتخصصها به تنهایی عملکرد درخشانی را آشکار نمیسازد بلکه بیشتر سطوح بالای هوش هیجانی است که منجر به موفقیت می شود. هرچه شغل پیچیدهتر باشد هوش هیجانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. (اهن[۶]،ای،اسمیگلاروجیلپاستوریا، ۲۰۰۰)
بر اساس تحقیقات مشخص شده است که هوش شناختی نمیتواند معرف ظرفیت کلی هوش افراد باشد پس در اینجا چیزی به نام هوش هیجانی و نحوه بروز آن از طریق مهارت های ارتباطی می تواند نه تنها موفقیت شغلی بلکه موفقیت در اکثر زمینه ها را برای فرد به ارمغان بیاورد، در تحقیقات صورت گرفته راجع به رضایت شغلی مشخص شده کسانی که از هوش هیجانی و ضریب عاطفی بالایی برخوردارند با آمادگی و مهارت بیشتری در جامعه حضور پیدا میکنند و از رضایت شغلی پایداری برخوردارند. (زکی الف ، ۱۳۸۵)
منابع انسانی کارآمد و پرانگیزه در افزایش اثر بخشی هرسازمان نقش مهم واساسی ایفا می کند شناخت میزان رضایت شغلی کارکنان در پیشرفت و بهبود وبهرهوری منابع انسانی کمک می کند. بر اساس پژوهشهای موجود عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارند که در تحقیق موجود روی هوش هیجانی و ارتباط آن با رضایت شغلی بحث می شود، هرچه کارکنان راضیتر باشند اثر بخشی بیشتری دارند و با انگیزه بیشتری به فعالیتهای روزمره میپردازند و شناخت رضایت شغلی می تواند نقش مهمی در تحقق آرمانها و اهداف بلند مدت ووظایف روزمره داشته باشد. (فروتن، ۱۳۷۷)
هوش هیجانی به عنوان یکی از عواملی که کارایی فرد و رفتار سازمانی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرفی رضایت شغلی هم تأثیر مستقیم بر کیفیت خدمات ارائه شده دارد. و افراد با خود کارآمدی بالا در مقابل عوامل فشارزا و استرس زا آسیبپذیری کمتری دارند و بهتر می توانند از اضطراب و استرس جلوگیری کنندو از عهده رویه های زندگی برآیند بنابرین در این پژوهش به دنبال یافتن جواب هستیم که آیا مابین هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی رابطهای معنادار وجود دارد یا نه؟
با توجه به اهمیت هوش هیجانی به عنوان یکی از عواملی که رفتار سازمانی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد در این پژوهش سعی شده است رابطه هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. و این بررسیها به فرماندههان و مدیران کمک می کند تا کارکنان دارای هوش هیجانی بالا را انتخاب و درسازمان حفظ کنند و اهداف سازمانی را با حداکثر بهره وری و رضایتمندی محقق سازند.
اهداف پژوهش
اهداف اصلی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه بین هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی کارکنان پلیس شهر کرمانشاه در سال ۹۴ است.
اهداف فرعی:
۱ : تعیین رابطه هوش هیجانی با رضایت شغلی کارکنان.
۲ : تعیین رابطه هوش هیجانی با منزلت اجتماعی کارکنان .
۳ : تعیین رابطه بین رضایت شغلی با منزلت اجتماعی کارکنان.
۴ : پیشبینی رضایت شغلی و منزلت اجتماعی کارکنان بر مبنای هوش هیجانی آنها.
فرضیه های پژوهش:
۱ : بین هوش هیجانی با رضایت شغلی رابطه وجود دارد.
۲ : بین هوش هیجانی با منزلت اجتماعی رابطه وجود دارد.
۳ : بین رضایت شغلی با منزلت اجتماعی رابطه وجود دارد.
۴ : هوش هیجانی توان پیش بینی رضایت شغلی و منزلت اجتماعی را دارد.
تعاریف (مفهومی، عملیاتی)
تعریف مفهومی پلیس (نیروی انتظامی):
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سازمانی است مسلح در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به وزارت کشور که هدف آن استقرار نظم وامنیت وتأمین آسایش عمومی و فردی و نگهبانی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در چهار چوب قانون در قلمرو کشور جمهوری اسلامی ایران. (منصور؛ جهانگیر،۱۳۸۲)
تعریف عملیاتی پلیس:
منظور از پلیس در این تحقیق به کارکنانی اطلاق می شود که در زمان انجام این تحقیق در انتظامی کرمانشاه مشغول خدمت هستند وعملیتر، عملکرد (راندمان) مربوط به ۶ ماه کاری آنان میباشد.
تعریف مفهومی هوش هیجانی:
هوش هیجانی اشاره به ظرفیت شناخت احساسات خود و دیگران جهت ایجاد انگیزه و مدیریت مناسب هیجانها در خود و ایجاد رابطه با دیگران دارد. (کلمن، ۱۹۹۸)