روابط مثبت با دیگران
۲-۳۰- اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی
کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود، بهترین قضاوت کنندگان زندگی خود هستند. اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل میسازد که در این موارد خاص، افراد مراقبت کننده از جمله پزشک و پرستار قادر خواهد بود این ارزیابی را انجام دهد.
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است و باید از زوایا و ابعاد مختلف سنجیده شود که این ابعاد اجزای مرکزی چارچوب پنداشتی تحقیقات کیفیت زندگی را تشکیل میدهند.
۲-۳۱- نظریه های کیفیت زندگی
۱- کالمن
از نظر کالمن وقتی می توان گفت که یک کیفیت عالی برای زندگی وجود دارد که امیدهای فردا، با تجارب آن ها تطابق داشته باشد. حالت عکس هم صدق میکند. به بیان دیگر ادعاهای کالمن این است که شیوه زندگی با این مفهوم که فرد به خواسته های خود میرسد بهبود مییابد. کالمن اشاره دارد که اهدافی که توسط عوامل ایجاد میشوند باید واقع گراتر باشند. وقتی آرزوها را واقعی تر کرده و فرد را به توسعه و رشد در راه های دیگر تشویق کنیم فاصله میان امیدها و دستیابی به آن ها به خوبی کم می شود(مختاری، نظری، ۱۳۸۹).
۲- گودمن
گودمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که دو عامل بر کیفیت زندگی مؤثر هستند. عامل اول را ابزاری و عامل دوم را ارتباطی ذکر کردهاست که انعکاس کننده کیفیت ارتباط بین فردی است. این دو عامل مشابه نیازهای دوم و سوم مازلو یعنی نیاز به امنیت و نیاز به تعلق داشتن میباشد (مختاری، نظری، ۱۳۸۹).
۳- ریف و سینگر
ریف و سینگر کیفیت زندگی را شامل شش مؤلفه میداند که عبارتند از :
۱) پذیرش خود : به معنای احترام به نفس بر اساس آگاهی از نقاط قوت و ضعف.
۲) هدف داشتن در زندگی : با بهره گرفتن از هدف در زندگی، افراد میتوانند در مقابل سختی ها مقاومت کنند.
۳) رشد شخصیتی : به صورت شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادهای خود.
۴) تسلط بر محیط : یکی دیگر از مؤلفه های کیفیت زندگی تحت کنترل داشتن محیط پیرامون است.
۵) خود مختاری : به این معنی که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقاید خویش عمل و زندگی کند.
۶) روابط مثبت با دیگران : عبارت است از توانایی برقراری روابط نزدیک و صمیمی با دیگران (مختاری، نظری، ۱۳۸۹).
۴- موری
موری با رویکردهای تلفیقی چهار مجموعه شرایط را برای بهبود کیفیت زندگی مؤثر میداند، منابع مادی، امنیت، عزت نفس و خشنودی و در هر زمینه یک سطح آستانه را پیشبینی میکند که در آن سطح شادکامی فرد تحقق مییابد. او عدالت و آزادی را به عنوان پیش نیازهای این شرایط فرض میکند و براین نظر است که کیفیت زندگی در صورتی بهبود مییابد که :
۱) منابع مادی پایه ای در دسترس باشند.
۲) قدرت سیاسی برای اجرا و تقویت استانداردهای جمعی وجود داشته باشد.
۳) محیطی فراهم باشد که در آن افراد بتوانند مسئولیت کارهایشان را بپذیرند و اعتماد به نفس خود را بهبود ببخشند.
۴) افراد بتوانند استقلال و توانمندی لازم برای خشنودی انسانی را تجربه کنند (غفاری، امیدی، ۱۳۸۸).
۵- دیوید فیلیپس
دیوید فیلیپس نیز کیفیت زندگی را در ابعاد فردی و جمعی مورد بررسی قرار میدهد که در سطح فردی مؤلفه های عینی و ذهنی را شامل می شود. لازمه کیفیت زندگی فردی در بعد عینی، تأمین نیازهای اساسی و برخورداری از منابع مادی جهت برآوردن خواست های اجتماعی شهروندان است و در بعد ذهنی به داشتن استقلال عمل در :
۱) افزایش رفاه ذهنی شامل لذت جویی، رضایتمندی، هدفمداری در زندگی و رشد شخصی.
۲) رشد و شکوفایی در مسیر سعادت و دگرخواهی.
۳) مشارکت در سطح گسترده ای از فعالیت های اجتماعی مربوط می شود.
کیفیت زندگی در بعد جمعی آن بر ثبات و پایداری محیط فیزیکی و اجتماعی، منابع اجتماعی درون گروه ها و جوامعی که در آن زندگی میکنند شامل انسجام مدنی، یکپارچگی، روابط شبکه ای گسترده و پیوندهای موقتی در تمامی سطوح جامعه، هنجارها و ارزش هایی اعم از اعتماد، نوع دوستی و رفتار دگرخواهانه، انصاف، عدالت اجتماعی و برابری طلبی تأکید دارد (غفاری، امیدی، ۱۳۸۸).
۲-۳۲-پیشینه های پژوهش
با توجه به مطالعات صورت گرفته توسط پژوهشگر، پژوهشی تحت عنوان موضوع پژوهش به صورت مستقیم یافت نشد، لذا در این قسمت پژوهش های مرتبط با متغیرهای تحقیق ارائه می شود.
پیشینه های پژوهش در داخل کشور
اصلانی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با کارکرد خانواده و کیفیت زندگی پرداختند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زندگی رابطه ی مثبتی وجود دارد. همچنین بین سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا ارتباط منفی معنادار وجود دارد.
شمس اسفند آباد و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با کیفیت زندگی در دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر قزوین پرداختند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد، بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار وجود دارد، بین سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار وجود دارد.
صمدی و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی کیفیت زندگی و ارتباط آن با عزت نفس پرداختند. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی و عزت نفس ارتباط مثبت و مستقیمی با هم دارند.
قاسمی زاد و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه بین کیفیت زندگی باعزت نفس در فرزندان شاهد و ایثارگر پرداختند. نتایج نشان داد بین کیفیت زندگی و عزت نفس همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد.
نیکبخت نصر آبادی و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهش خود دریافتند که بین میزان عزت نفس و کیفیت زندگی افراد همبستگی مثبت وجود دارد.
علی محمدی و همکار(۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه ی کیفیت زندگی خانواده های تحت پوشش کمیته امداد بر عزت نفس فرزندانشان پرداختند. نتایج نشان داد که بالا رفتن کیفیت زندگی خانواده ها منجر به بالا رفتن عزت نفس فرزندان می شود.
یوسفی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با کیفیت زندگی پرداختند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد، بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار وجود دارد، بین سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار وجود دارد.
پیشینه های پژوهش در خارج از کشور
زکی(۲۰۰۸) دریافت که بین کیفیت زندگی کودکان و عزت نفس آنان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. یعنی هر قدر کیفیت زندگی کودکان افزایش یابد؛ مقدار عزت نفس نیز افزایش خواهد یافت.
ماریج وکامینز[۸۵](۲۰۰۴) دریافتند که عزت نفس میتواند پیشبینی کننده ی مناسبی برای کیفیت زندگی دانش آموزان باشد.
کرموده و مک لین[۸۶] (۲۰۰۱) در تحقیق خود در خصوص رابطه ی کیفیت زندگی، عزت نفس و سلامت به این نتیجه دست یافتند، دانش آموزانی که در عزت نفس نمره ی بالاتری دارند، میزان غیبت کمتری در کلاس خواهند داشت و همچنین از کیفیت زندگی بالاتری نسبت به دانش آموزان دیگر برخوردار هستند.
فصل سوم
روش پژوهش