به عقیده یونگ یک نظریه علمی، هرقدر هم که دقیق باشد، از لحاظ حقیقت روانشناسی ارزشش کمتر از ارزش یک اعتقاد مذهبی است، به این دلیل که نظریه الزاماً” انتزاعی و منحصراً” یک امر عقلی است و حال آن که اعتقاد مذهبی یک تمامیت غیرعقلی را به وسیله تصویر بیان می کند. این طرز بیان برای شناساندن روحیه، که یک محسوس غیرعقلی است به مراتب مناسبتر است. مهمتر این که اعتقاد مذهبی هم ادامه وجود و هم ماهیت خود را از طرفی مدیون تجربیات مستقیم الهامی یا «عرفانی» ( از قبیل تصور موجودی که هم خدا است و هم بشر یا فکر صلیب یا تولد از مادر باکره یا آبستن شدن بیآلایش یا تثلیت و غیره)، و از طرف دیگر مدیون همکاری های مداوم متفکران بیشمار طی قرون متمادی است. شاید تعجب کنید از اینکه من بعضی اعتقادات دینی را «تجربه مستقیم» میخوانم و حال آنکه اعتقاد دینی به حکم تعریف چیز است که مانع وقوع تجربه مستقیم می شود(همان منبع).
۲-۲٫تعریف دین
واژه دین در لغت به معانى گوناگونى از جمله; جزا، اطاعت، قهر و غلبه، عادت، انقیاد، خضوع، پیروی و مانند آنها آمده است. در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که از آنها، معنای جزا، شریعت و قانون، طاعت و بندگی استنباط میشود(علیزاده،۱۳۹۰).
دین، آیین، کیش یک جهان بینی و مجموعهای از باورها است که میکوشد توضیحی برای یک رشته از پرسشهای اساسی مانند چگونگی پدید آمدن اشیا و جانداران و آغاز و پایان احتمالی چیزها، و چگونهزیستن ارائه دهد. ادیان فراعقلیاند، یعنی بخشهایی از آن مستقل از عقل و بر مبنای عشق و اعتقاد است.
جوادی آملی (۱۳۸۸)دین را مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتی میداند که هم به اصول فکری بشر نظم میدهد و هم درباره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شئون زندگی را تحت پوشش قرار میدهد.
مجموعه دین از دو بخش تشکیل شدهاست:
۱.آموزهها و گزارههای اعتقادی (هستها /اصول)
۲٫ دستورهای عملی، اخلاقی و ارزشی که بر پایه آموزههای اعتقادی استوار شدهاند (بایدها /فروع)
در ادیان مختلف، این آموزههای اعتقادی تلاش میکنند تا پاسخی برای درک معماهای هستی و آنچه درک نشدنی است (بینهایت، مرگ) فراهم کنند.
واژه های دیگری مانند کیش و مذهب، گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین به کار میروند. دین یا اصطلاحاً «آسمانی» است یعنی پیامبری آمده و مدعی این است که هر چه آورده از طرف آنچه وی خدا مینامد سرچشمه گرفته یا «آسمانی» نیست یعنی حاصل افکار و عقاید یک انسان یا توده انسانها میباشد. از گستردهترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد: دینهای ابراهیمی از یک ریشه یعنی ابراهیم سرچشمه می گیرند. این دین ها از منطقه خاورمیانه آغاز شده و به تدریج به قارههای مختلف جهان گسترش یافتهاند.
اعتقاد دینی به طرز کاملتر از نظریه علمی روح انسان را منعکس می کند، زیرا نظریه علمی تنها معرف ومبین قسمت خودآگاه است. از این گذشته یک نظریه علمی بیش از این نمیتواند کاری بکند که چیزی زنده را به وسیله مفهومهای انتزاعی معرفی کند و حال آنکه اعتقاد مذهبی، برعکس جریان زندۀ ناخودآگاه را به صورت درام گناه و توبه و قربانی و رستگاری چنان که باید بیان می کند(یونگ،۱۳۸۶).
امیل دورکیم در صور بنیانی حیات دینی با بر شمردن تعاریف رایج در ارتباط با دین همچون: «دین به مثابه دیدگاهی اعتقادی در رابطه با مواردی که در قالب علم نمیگنجد و «دین به عنوان دستگاهی برای تنظیم روابط با موجودات خاص همچون خدایان، شیاطین، فرشتگان، ارواح و»… به رد این تعابیر میپردازد و دین را بدین گونه تعریف میکند:
دین عبارت است از دستهای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (مجزا از امور ناسوتی) که این باورها و عقاید و روشهایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آن ها هستند در یک اجتماعاخلاقی واحد به نام امت متحد میکند(دورکیم، ۳۱۳۸).
۲-۲-۱٫ ریشهشناسی واژه دین
واژه دین فارسی، ریشه ایرانی دارد و در فارسی میانه هم دین (با یای مجهول) بوده است. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخشهای اوستا مکرر واژه «دئنا» آمده دین در گاتهابه معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و وجدان به کار رفتهاست و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانه باطن انسان است واژهای دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه میگیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژهدئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شدهاست.
عبدالحسین زرینکوب در کتاب قلمروی وجدان در مورد دین بحثی میکند که دین در اصل همان وجدان انسانها است. دین مجموعهای از نظامهای فرهنگی، اعتقادی و جهان بینیهایی است که با ایجاد نمادهایی، انسان را به ارزشهای روحانی و گاه به ارزشهای معنوی ارتباط میدهد. بیشتر ادیان با شرح روایات، الگوها، سنن و تاریخهای مقدسشان قصد دارند که به زندگی معنا دهند یا به هستی شناسی بپردازند. آنها مایلند تا اصولی اخلاقی، دینی یا یک سبک زندگی بهتری از ایدههایشان را درباره ماهیت انسان و جهانهستی ارائه دهند.
گاهی اوقات واژه دین با ایمان و نظام اعتقادی اشتباه گرفته میشود، اما دین با باور شخصی که جنبه عمومی دارد متفاوت است. اکثر ادیان رفتارهایی همچون مراحل سلوک روحانی، تعریفی که پیروان یا اعضای همان دین از آن دارند، مجامع عمومی، نشستهای منظم (مذهبی) یا خدماتی که به منظور حل مشکلات یا عبادات(انجام میشود) مکانهای مورد احترام (چه طبیعی باشد یا بنا شده) و یا کتابهای مقدس سازماندهی میشوند. اعمال (مذهبی) یک دین همچنین ممکن است شامل آیینها، مراسم یادبود از نعمتهای یک خدا یا خدایان، قربانیها، جشنها، ضیافتها، بیخودی، تشرّف، مراسم تدفین، خدمات ازدواج ونکاح، مراقبه، موزیک، هنر، رقص، خدمات عمومی یا دیگر جنبههای فرهنگی انسان شود. توسعه دین فراخور فرهنگهای مختلف اشکال مختلفی به خود گرفتهاست. برخی ادیان تأکید را بر باورها قرار دادهاند در حالی که ادیان دیگر بر اعمال تکیه دارند. برخی ادیان روی تجربیات دیداری، ایمان فردی تمرکز دارند در حالی که دیگر ادیان فعالیتهای جمعی دینی را ارزشمندتر میدانند. برخی ادیان ادعا میکنند که جهانی هستند، باید به قانونها و جهانبینیشان اعتقاد داشته باشند، در حالی که ادیان دیگر فقط به وسیله یک گروه کاملاً مشخص یا محدود فعالیتهای خود را انجام میدهند.