در واقع سازمانها با ایجاد هدف مشترک بین اعضای سازمان و تفهیم رابطه کلی بین اجزای سازمان، کارکنان سازمان را درجهت تلاش برای افزایش یادگیری و ایجاد مدل ذهنی مناسب نسبت به افزایش انگیزه جهت شرکت در تیمهای کاری و یادگیری سازمانی و نهایتاًً تحقق اهداف سازمانی ترغیب می کند. میتوان اینگونه بیان کرد تحقق اهداف سازمانی منوط به وجود چرخه منظمی از همکاری اعضاء در سازمان با هدف مشترک که اعضاء تحقق اهداف سازمان را تحقق اهداف خود بدانند است، که بر همین مبنا اعضاء تمام تلاش خود را در جهت افزایش دانش، نگرش و مهارت خود خواهند کرد که بتوانند در تحقق اهداف سازمانی سهمی داشته باشند.
نقش سازمانها در دستیابی به هدفهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن چنان برجسته است که سازمان های هر جامعه را گردونههای تحقق اهداف آن میدانند. واقعیت این است که سازمانها به چند دلیل از ارکان ضروری زندگی انسانها محسوب میشوند. آن ها به جامعه خدمت میکنند. ما را قادر میسازند تا کارهایی را انجام دهیم که بدون وجود آن ها از عهده آن ها بر نمیآمدیم. جریانی از دانش و آگاهی ارائه میکنند که می تواند زمینه ساز توسعه فردی و رشد و سعادت بشر گردد. با در نظرگرفتن این اهمیت و نقش و تأثیرهای گوناگونی که سازمانها دارند، امروزه توجه فزایندهای به ابعاد مختلف آن ها ازجمله فرآیندها، سیستمها و بویژه آنچه که سازمان بدان دست مییابد (عملکرد) می شود. از طرف دیگر، هیچ سازمانی نمیتواند چندان اثربخش باشد مگر اینکه برای آنچه که میخواهد انجام دهد برنامهای داشته باشد. دستیابی به عملکرد برتر و کسب نتایج عالی نیز بدون داشتن برنامهای که در قالب یک نظام منسجم و یکپارچه تدوین شده و اجرا در بیاید، بسیار دشوار خواهد بود. این نظام تحت عنوان نظام مدیریت عملکرد شناخته می شود.
عملکرد سازمانی یکی از مهمترین سازه های مورد بحث در پژوهشهای مدیریتی است و بدون شک مهمترین معیار سنجش موفقیت در شرکتهای تجاری به حساب می آید. ولی به طور کلی در خصوص اینکه متغیرها و شاخص های عملکرد سازمانی هنوز توافق نظر کامل در بین صاحبنظران وجود ندارد (ابزاری و همکاران، ۱۳۸۸: ۲۸). به طور کلی شاخص های عملکرد سازمانی به دو دسته ذهنی و عینی قابل تقسیم است. شاخص های عینی عملکرد سازمانی، شاخص هایی است که به صورت کاملاً واقعی و بر اساس داده های عینی اندازه گیری می شود. از جمله شاخص های عینی عملکرد سازمانی میتوان به شاخص های سودآوری نظیر بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایه گذاری و سود هر سهم بازده سهام، اشاره کرد. شاخص های ذهنی عملکرد سازمانی بیشتر شاخص هایی را شامل می شود که بر مبنای قضاوت گروه های ذینفع سازمان شکل میگیرد. از جمله این شاخص ها میتوان به رضایتمندی مشتریان، رضایتمندی کارکنان، موفقیت در ارائه محصولات جدید و سایر موارد اشاره نمود (Harris, Mossholder, 1996, 27).
عملکرد سازمانی نشاندهنده میزان دستیابی سازمان به اهداف بازاری و مالی میباشد (Zhang, 2001). ارزیابی عملکرد ” فرایند سنجش جامع عملکرد دستگاههای اجرایی در قالب عباراتی نظیر کارایی، اثربخشی، توانمندسازی و قابلیت پاسخگویی در چارچوب اصول و مفاهیم علمی مدیریت برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی و در قالب برنامه های اجرایی” میباشد (دستجردی و قطرهنبی، ۱۳۸۸). مطالعههای پیشین صورت گرفته، برای ارزیابی عملکرد سازمانی از هر دو شاخص بازاری و مالی که شامل نرخ بازگشت سرمایه، سهم بازار، حاشیه سود، رشد نرخ بازگشت سرمایه، رشد فروش، رشد سهم بازار و جایگاه رقابتی هستند، استفاده نموده اند (Svensson, 2002; Ziegenbein & Nienhaus, 2004). از سوی دیگر پروفسور سینگ (۱۹۸۵) عملکرد سازمانها را تابعی از هفت معیار مرتبط با هم میداند که به شرح ذیل هستند (آسوشه و همکاران، ۱۳۸۸): اثربخشی ۲٫ کارایی ۳٫ کیفیت ۴٫ بهره وری ۵٫ کیفیت زندگی کاری ۶٫ نوآوری ۷٫ قابلیت سوددهی و بودجهبندی.
عملکرد سازمان در حالت کلی به دو دسته مالی و غیر مالی تقسیم می شود. عملکرد مالی سازمان شامل یک معیار کلی سلامت کل سازمان، در طی یک دوره معین از زمان که امکان مقایسه شرکتهای مشابه با یکدیگر را فراهم می کند. معیارهای اندازه گیری عملکرد مالی را با توجه به مفاهیم حسابداری و مفاهیم اقتصادی میتوان به دو دسته حسابداری و اقتصادی تقسیم کرد. در معیارهای حسابداری عملکرد شرکت با توجه به داده های حسابداری ارزیابی می شود. در حالی که در معیارهای اقتصادی، عملکرد شرکت با توجه به قدرت کسب سود دارایی های موجود و سرمایه گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی میگردد. معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد سازمان شامل: سود، رشد سود، سود تقسیمی، جریانهای نقدی، سود هر سهم، و نسبتهای مالی مثل بازگشت سرمایه. معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد سازمان عبارتاند از: ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و ارزش اقتصادی تعدیل شده (جهانخانی و سجادی، ۱۳۸۴).
عملکرد غیرمالی شاخص های غیرمالی هستند که برای اندازهگیری میزان موفقیت سازمان در تحقق اهداف استراتژیک و تامین نیازها و انتظارات ذینفعان کلیدی استفاده میشوند (جهانخانی و سجادی، ۱۳۸۴). عملکرد غیرمالی غالباً برای ارزیابی عملکرد به کار میروند مخصوصاً زمانی که عملکرد مالی سازمان به دلایل مختلف در دست نباشد. ابعاد عملکرد غیرمالی شامل مشتریمداری، نوآوری و بهبود، استفاده بهینه از منابع مالی، کاهش خطا و کیفیت محصولات میباشد.