سالوی ضمن اختراع اصطلاح (سواد هیجانی)[۳۲] به پنج حیطه اشاره کرد که عبارتند از: خودآگاهی(شناخت حالات هیجانی خویش(، اداره کردن هیجانها (مدیریت هیجانها به روش مناسب)، خود انگیزی، کنترل تکانشها (تأخیر در ارضای خواستهها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب)، تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی، برقراری رابطه با دیگران . با وجود اظهارنظرهای مختلف درباره هوش هیجانی، میتوان گفت سالوی و مایر نخستین تعریف رسمی از هوش هیجانی را در سال ۱۹۹۰ بدین صورت منتشر کردند : توانایی شناسایی هیجانهای خود و دیگران و تمایز بین آن ها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و رفتار فرد (جلالی ، ۱۳۸۵ ، ص ۵) .
در سال ۱۹۸۰، رون بارـ آن[۳۳] اولین بار مخفف بهره هیجانی[۳۴] را برای این دسته از تواناییها به کار برد و اولین آزمون را در این مورد ساخت ( اکبر زاده ،۱۳۸۳ ، ص ۶ ). بار ـ آن، هوش هیجانی را عامل مهمی در شکوفایی تواناییهای افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی میکند رون بار- آن، با طرح الگوی چندعاملی برای هوش هیحانی، آن را مجموعهای از استعدادها و تواناییهایی میداند که افراد را در جهت سازگاری مؤثر با محیط و کسب موفقیت در زندگی آماده میکند؛ این تواناییها در طول زمان تغییر و رشد مییابد با روشهای آموزشی قابل اصلاح و بهبود است ( خامنه مهانیان ، ۱۳۸۵ ، ص ۳۱۰ ) .
کوپر، ساواف[۳۵] (۱۹۹۷) هوش هیجانی را بر مبنای دانش اولیه تناسب هیجانی، عمق هیجانی و کیمیا گری هیجانی تعریف کردهاند. در این تعریف دانش اولیه هیجانی آگاهی و دانش فرد از ماهیت و کنشوری احساسات خود است. تناسب هیجانی، در بر گیرنده انعطاف پذیری و میزان شدت احساسات و هیجانات میباشد. عمق هیجانی استعداد رشد و تقویت یا عمق بخشیدن به هیجانات تعریف می شود و کیمیاگری هیجانی، توانایی بهره گرفتن از احساسات و هیجانات در راستای خلاقیت تعریف می شود ( میرزاده کوهشاهی ، ۱۳۸۷ ) .
از نظر گلمن، هوش هیجانی دست کم چهار حوزه دارد:
۱- آگاهی هیجانی (برای مثال، توانایی جدا کردن احساسات از اعمال )
۲- مدیریت هیجانات (برای نمونه، توانایی کنترل عصبانیت)
۳- تشخیص هیجانات دیگران (برای مثال، دیدن دنیا از دریچه چشم دیگران)
۴- اداره کردن روابط (توانای حل مشکلات و روابط ) (سانتراک ، ۱۳۸۵ ، صص ۳۱ ، ۳۲ ) .
به نظر گاردنر ، هوش هیجانی نیز دارای دو مؤلفه است:
الف) هوش درونفردی: نشان دهنده آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش، ابراز باورها و احساسات شخصی واحترام به خویش و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای مورد نظر، و در مجموع میزان کنترل شخص بر هیجانها و احساسات خود است؛
ب) هوش میانفردی: به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد به دنبال آن است که بداند چه چیزهایی انسانها را بر میانگیزاند و چگونه میتوان با آن ها همکاری داشت. به نظر گاردنر، احتمالاً فروشندگان، سیاستمداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق، هوش میانفردی بالایی دارند ( جلالی ، ۱۳۸۵ ، ص ۹۵) .
از نظر وی سینگر[۳۶] هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از عواطف است. به این صورت که شما آگاهانه از عواطف خود استفاده می کنید و رفتار و تفکرات خود را در جهت اهداف خود هدایت می کنید تا به نتایج جالب توجهی دست یابید ( ملکی آوارسین ، سید کلان ، ۱۳۸۷ ، ص ۱۱۷) .
به طور کلی سه رویکرد در هوش هیجانی وجود دارد :
نخست ؛ گلمن ( ۱۹۹۸ ) فرض میکند که هوش هیجانی شامل خصیصه هایی مثل انگیزش ، خوش بینی ، سازگاری و گرم بودن است که میتواند موفقیت در روابط انسانی ، کار و زندگی را پیشبینی کند .
دوم ؛ مایر و سالوی (۱۹۹۷ ) یک الگوی مبتنی بر توانایی در هوش هیجانی ارائه کردهاست . آن ها هوش هیجانی را به عنوان مجموعه توانایی هایی که درک ، ابراز ، جذب و هدایت هیجانها به منظور بهبود رشد هیجانی و هوشی در نظر می گیرند .
سوم ؛ بار – ان (۱۹۹۷) یک الگوی شخصیتی یا آمیخته از هوش هیجانی ارائه کردهاست که در آن برکنار آمدن با اضطراب تأکید زیادی شده است . او هوش هیجانی را این گونه تعریف کردهاست : مجموعه ای از توانایی ها و مهارت ها ی هیجانی ، فردی و اجتماعی که افراد را قادر می سازد تا به طور اثر بخشی با فشارها و تقاضاهای محیطی کنار بیایند ( مقدم و همکاران ، ۱۳۸۷ ، صص ۱۰۱ ، ۱۰۲ ) .
نظریه هوش هیجانی بار – اون : مدل دیگر در حیطه رویکرد مختلط به هوش هیجانی، «مدل بار- آن» است. “بار- آن” در سال ۱۹۹۷ مدلی چندعاملی برای هوش هیجانی تدوین کردهاست. ازنظر وی هوش هیجانی شامل «مجموعهای از تواناییها، کفایتها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با احتیاجات و فشارهای محیطی تحت تاثیر قرار میدهد» ( فتی ، ۱۳۸۷ ، ص ۱۰۴ ) .
صفات هیجانی در این نوع هوش رکن اساسی است که آن را از هوش شناختی متمایز میکند. هوش هیجانی فرد یک عامل مهم در تعیین توانایی موفقیت در زندگی است و به طور مستقیم سلامت روانی وی را تحت تاثیر قرار میدهد. هوش هیجانی همچنین با سایر تعیینکننده های مهم در توانایی فرد برای موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی مانند شرایط و پیش آمادگیهای زیستی- طبیعی، استعداد عقلی- شناختی و واقعیتها و محدودیتهای درحال تغییر محیط نیز ترکیب میگردد . “بار- آن” (۲۰۰۰) نشان داد که افراد دارای سن و جنس متفاوت نیم رخ های بهره هیجانی متفاوتی دارند. هوش هیجانی حداقل تا سن میانسالی افزایش نشان میدهد. افراد در دهه ۴۰ و۵۰ بهره هیجانی بالاتری نسبت به جوانترها و مسنترها دارند ( صبوری ، ۱۳۹۱ ،).
حاجیزاده (۱۳۸۳)، به نقل از جک بلاک، زنان و مردان با هوش هیجانی بالا را چنین توصیف میکند:
مردان با هوش هیجانی بالا، در روابط اجتماعی؛ متعادل، شاد و سرزندهاند و در مقابل افکار نگرانکننده یا ترسآور مقاوماند. آنان ظرفیت بالایی برای تعهد و سرسپردگی برای مردم یا اهداف خود داشته، مسئولیت پذیر، دلسوز و با ملاحظهاند. چنین افرادی با خود، دیگران و اجتماع احساس راحتی دارند و از زندگی عاطفی غنی برخوردارند. زنان باهوش هیجانی بالا، علاقهمندند که احساساتشان را مستقیما بیان کنند، راجع به خود مثبت فکر میکنند و مانند مردان هم گروه خود، اجتماعی و گروهگرا هستند. اینان شاد و آسوده خیالاند و به ندرت احساس نگرانی و گناه میکنند، زندگی برای آنان سرشار از معنا است و برای اینکه بتوانند شوخ طبع، خودانگیخته و در مقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند، به قدر کافی با خود راحتند. هوش هیجانی آگاهی از احساس و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی و توانایی تحمل کردن ضربههای روحی و مهار آشفتگیهای روحی است، توانایی پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر و امید داشتن است ( اسناوندی ، ۱۳۹۰) .
بار- آن” هوش هیجانی را مشتمل بر۵ مؤلفه میداند که با بهره گرفتن از پرسشنامه بهره هیجانی “بار- آن” سنجیده میشود و این ۵ مؤلفه دارای ۱۵ خرده مقیاس است ( قنبری پناه ، ۱۳۸۶ ، ص۱۶۳ ) .
الف – مؤلفه های درون فردی : که شامل:
-
- خود آگاهی عاطفی : توانایی اگاهی یافتن از عواطف خود و درک آن ها .