-
- معیارمحافظهکاری مبتنی بر اقلام تعهدی؛
- معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی
معیار عدم تقارن زمانی در شناسایی سود و زیان
باسو(۱۹۹۷) محافظه کاری تاییدپذیری متفاوت لازم برای شناسایی درآمدها و هزینه ها بیان کرد که منجر به کم نمایی سود و دارایی ها می شود. مدلی که او به کار برد دارای دو متغیر اصلی است. این متغیرها شامل بازده حسابداری (نسبت سود قبل از اقلام غیر مترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدای دوره) و بازده سهام میباشد.
باسو(۱۹۹۷) بیان می کند که بازده حسابداری (نسبت سود قبل از اقلام غیر مترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدار دوره) و بازدهی بازار، هر دو معیاری برای اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در ثروت سهامداران هستند. به دلیل وجود محافظه کاری مشروط اخبار بد زودتر از اخبار خوب در بازده حسابداری منعکس میشوند، اما به دلیل متنوع بودن منابع اطلاعاتی بازار، تا حدودی هر دو نوع اخبار خوب و بد در بازدهی بازار منعکس میشوند. او در ادامه اظهار می کند که با اندازه گیری تفاوت پاسخ سود نسبت به اخبار خوب و بد میتوان محافظه کاری مشروط را اندازه گیری کرد. باسودر سال۱۹۹۷ مدل رگرسیونی خود را به صورت ارائه کرد.
.
در این مدل i و t بیانگر شرکت i ام در دوره زمانیt و EARN، بیانگر بازدهی حسابداری میباشد. RET، حاصل بازدهی سرمایه و بازدهی سود ناشی از خرید و نگهداری اوراق سهام، و DUM، متغیر مصنوعی میباشد که در صورتی که بازدهی مثبت باشد برابر صفر و برای بازدههای منفی برابر یک خواهد بود. در رابطه رگرسیونی ذکر شده۱β پاسخ سود را نسبت به بازدههای مثبت اندازه گیری میکند. ۱β +۲β پاسخ سود را نسبت به بازدههای منفی اندازه گیری میکنند. در صورتی که۱β +۲β بزرگتر از۱β باشد یعنی ۰<2β ، در این صورت محافظه کاری وجود دارد. زیرا در این صورت پاسخ سود نسبت به اخبار بد (بازدهی منفی)بهتر پاسخ سود به اخبار خوب( بازدهی مثبت) میباشد. باسو ضریب ۲β را معیار عدم تقارن زمانی سود نامید. باسو (۲۰۰۵) بیان می کند که تعریف و مدل ارائه شده وی در سال ۱۹۹۷ محافظه کاری مشروط را اندازه گیری می کند.
معیار محافظه کاری مبتنی بر ارزشهای بازار
بیون و رایان[۳۹](۲۰۰۰) مدلی را برای اندازه گیری محافظه کاری با بهره گرفتن از تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری خالص دارایی ها ارائه کردند. از منظر آنان، اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری را می توان به دو بخش دائمی و موقت تقسیم کرد. هر دو بخش به نوعی از اِعمال محافظه کاری سرچشمه می گیرند. بخش دائمی، ناشی از اعمال رویه های محافظه کارانه برای اندازه گیری و شناخت اولیه اقلام در صورتهای مالی است. به سبب وجود این رویه های محافظه کارانه، ارزشهای دفتری همواره کمتر از ارزش های بازار هستند. از جمله این رویه ها میتوان به شناسایی مخارج تحقیق و توسعه به عنوان هزینه و نه دارایی اشاره کرد (محافظه کاری نامشروط). در حالی که بازار به منافع آینده این گونه مخارج ارزشهایی را اختصاص میدهد، ترازنامه واحد تجاری به انعکاس آن ها نمیپردازد. بخش موقت نیز ناشی از برخوردهای محافظه کارانه در دوره های پس از شناخت اولیه اقلام دارایی و بدهی است. در دوره های مذبور، با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات جدید، زیانها و کاهش ارزشها به سرعت شناسایی می شود، ولی افزایش ارزشها منعکس نمی شود. در واقع، شناسایی افزایش ارزش خالص دارایی ها به آینده موکول می شود. بدین ترتیب و تا زمانی که شواهد قابل اتکایی از افزایش ارزش خالص دارایی ها فراهم شود، ارزش دفتری خالص دارایی ها از ارزش بازارآنها کمتر خواهد بود (محافظه کاری مشروط). با در دسترس قرار گرفتن شواهد مذبور و انعکاس افزایش ارزش در مبالغ دفتری، اختلاف بین ارزشهای بازار و ارزشهای دفتری به کمترین مقدار ممکن خواهد رسید. بنابرین، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی ها هر دو نوع محافظه کاری (مشروط و نامشروط) را در بر میگیرد.
معیارهای محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی
گیولی و هاین[۴۰](۲۰۰۰) به بررسی سیر تاریخی مخافظهکاری پرداختند تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا گزارشگری مالی محافظه کارانهتر شده است یا نه؟ آن ها یک دوره ۵۰ ساله یعنی فاصله زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ میلادی را بررسی کردند و با به کارگیری چند معیار برای محافظه کاری دریافتند که در طول نیم قرن گذشته گزارشهای حسابداری به شدت متأثر از رویه های محافظه کارانه بوده است. آن ها با تکیه بر یک تعریف خاص، اقلام تعهدی غیرعملیاتی را برای اندازه گیری محافظه کاری به کار بردند. بنا به تعریف مذکور، محافظه کاری زمانی در شناسایی و گزارش رویدادهای مالی اعمال می شود که اولا، مدیریت با ابهام و نبود اطمینان مواجه گردد و ناگزیر از انتخاب یک گزینه از بین دو یا چند گزینه باشد و ثانیاً، روشی انتخاب و اجرا شود که به کمترین مقدار ممکن برای سود انباشته بیانجامد. آن ها به این دلیل از اقلام تعهدی و غیرعملیاتی استفاده کردند که از یک سو حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه کاری است و از سوی دیگر، اعمال اختیار از جانب مدیران در شرایط نبود اطمینان، زمینه پیدایش محافظه کاری را فراهم میآورد.آن ها برای محاسبه جمع اقلام تعهدی و اقلام غیرعملیاتی از مدل زیر استفاده کردند.
ACCit = (NIit+DEPit)-CFOit
OACCit = Δ(ARit+Iit+PEit)-Δ(APit+TPit)
NOACCit = ACCit-OACCit
در معادلات بالا ACC، جمع اقلام تعهدی؛ NI، سود قبل از اقلام غیر مترقبه؛DEP، هزینه های استهلاک؛ OACC، اقلام تعهدی عملیاتی؛ AR، حساب های دریافتنی؛ I، موجودی مواد و کالا؛ PE، پیش پرداخت هزینه ها؛ AP،حسابهای پرداختنی؛TP ، مالیاتهای پرداختنی؛NOACC، اقلام تعهدی غیر عملیاتی و CFO، جریان های نقدی عملیاتی میباشند.
اقلام تعهدی غیرعملیاتی شامل مقادیری است که از برآوردها و قضاوتهای مدیریت ناشی می شود. برای مثال، میتوان به ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، افزایش هزینه ها که ناشی از تغییر در برآوردهاست، سود و زیان فروش داراییها، زیان کاهش ارزش موجودیها و داراییهای ثابت و اقلام انتقالی به دوره های آتی اشاره کرد. یافته های گیولی و هاین(۲۰۰۰) هاکی از آن بود که با گذشت هر سال، اقلام تعهدی غیرعملیاتی نسبت به سال قبل به صورت معناداری تر کوچکتر شدهاند. بر این اساس، آن ها نتیجه گرفتند که با گذشت زمان، محافظه کاری بیشتر شده است. این به این معنا است که در طول زمان، مدیران روشهایی را انتخاب میکنند که به حداقل شدن سود انباشته منجر شده است.
معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی