آلفرد آدلر[۶] بهداشت روانی یا بعبارت دیگر بهزیستی استوار و شادکامی را در سه جمله خلاصه میکند. ۱- همسازی در زناشویی و کانون خانواده ، ۲- همسازی با کار و حرفه و بالاخره ۳- همسازی با دیگران (میلانی فر ،۱۳۷۴،ص ۱۲۵).
پختگی روانی و رشد عاطفی فکری طرفین
درجه رشد عاطفی و فکری فقط بستگی به سن ندارد از آنجایی که رشد عاطفی فکری با رشد هوشی رابطه مستقیم دارد لذا اختلاف زیاد بین هوش و معلومات زن و مرد ممکناست سبب بروز اختلافات زناشویی شود. تحقیقات نشان میدهد که مردان بیشتر مایلند بـا زنانی که کم هوش تر از خودشان و از نظر تحصیل مدرک تحصیلی کمتری دارند ازدواج کنند . رشد اجتماعی با رشد فکری عاطفی رابطه دارد چون فردی که از نظر اجتماعی رشد کرده طرز سازش و همکاری را با افراد بهتر میداند و به محدودیتهای خود واقف است ، انتظارات اجتماعی را درک میکند و از بحرانهای دائمی زندگی جلوگیری میکند. بعبارت دیگر پختگی روانی و رشد اجتماعی ، عاطفی باعث میشود که همسران معایب یکدیگر را بپذیرند ، نقایص یکدیگر را به رخ هم نکشند و در حالات مختلف انعطافپذیری داشته و واکنش مناسب نشان دهند(میلانیفر ، ۱۳۷۴ ،ص ۱۲۵).
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی، رشد عاطفی و فکری است شخصی که از لحاظ عاطفی و فکری رشد کرده ، در مورد اعضای خانواده و مشکلات زندگی نظر واقع بینانهای دارد و دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن میتواند از بحرانهای دائمی زندگی جلوگیری کند . رشد احتماعی نیز رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا کسی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده ، روابط اجتماعی را بهتر درک میکند و میداند چگونه با دیگران سازش کند(ذوالفقار ،۱۳۸۰، ص ۶۵).
طرز تفکر و عقاید و تمایلات
ثابت شدهاست که توافقهای زیاد قبل از ازدواج روابط بعد از ازدواج را نیز محکمتر کرده و معنی و مفهوم بهتر به زندگی زناشویی میدهد.البته زن و شوهر در همه موارد با یکدیگر توافق کامل نمیتوانند داشته باشند ولی برای اینکه خانواده سعادتمند و مستحکم شود توافق کلی در بیشترقسمتهای زندگی لازم و ضروری است (میلانی فر ، ۱۳۷۴،ص ۱۲۶).
داشتن توافق نسبت به موضوعات مهم زندگی یکی از مسائلی است که در موفقیت و رضامندی زندگی زناشویی نقش دارد ، علایق شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما،تاتر،کنسرت، گوشدادن به رادیو ، خواندن کتاب ، رفتن به میهمانی و امثال آن میگردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمدهای از این علایق ضرورت دارد. طرز تفکر ، موضوع بسیار مهمی است زیرا بر اساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته میشود(ذوالفقار، ۱۳۸۰، ص ۷۰).
عقاید مذهبی
ثابت شدهاست اعتقادات و نگرشهای زن و مرد اکثرا پس از ازدواج ادامه مییابد و حتی اگر زن و شوهر از یک مذهب ولی دارای اعتقادات و دید فلسفی متفاوت نسبت به اصول و موازین مذهبی خود باشند ، مثلا یکی از آن ها متعصب و به اصطلاح معتقد به اصول و فروع دین بوده و دیگری بیاعتقاد به موازین فوق باشد بازهم منجر به اختلافات عدیده شده و مسائل زندگی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد(میلانیفر ، ۱۳۷۴، ص ۱۲۷).
اختلافات طبقاتی
یکی از عوامل بسیار مهم در امر ازدواج ،اختلافات طبقاتی وخانوادگی است . در یک ازدواج مطلوب همیشه باید تشابه طبقاتی تا آنجا که امکان دارد و جود داشته باشد . تجربه ثابت کردهاست زنان به امتیازات شوهر دیگران نظیر ثروت ،مقام اجتماعی ، تحصیلات عالی رشک میبرند.بنابرین اگر زنی با افرادی درمعاشرت باشدکه ازنظروضع زندگی هماهنگی ندارند ممکن است در سعادت زندگی اختلال وارد کند . البته ممکناست زن و شوهری با اختلافات طبقاتی زیاد زندگی زناشویی راحتی داشته باشند ولی از آنجایی که تدریجا زن و شوهر از تفاوتهای بین خود آگاه میشوند ممکناست این تفاوتها باعث اختلاف شود(میلانی فر ، ۱۳۷۴ ، ص ۱۲۷).
میزان تحصیلات
کارلسون ۱۹۶۳ میگوید «میان تعادل سطح تحصیلات زن و شوهر و خرسندی زناشویی وجه مشترکی موجود نیست ». در صورتی که هامیلتون[۷] ۱۹۲۹ برخلاف عقیده وی معتقد است، میان سعادت خانوادگی و همگونی تحصیلات همبستگی مثبتی وجود دارد و وجود یک موقعیت تحصیلی همسان یا دست کم همسنگ، خواهد توانست به ایجاد توافق میان زن و شوهر کمک کند. چه همگونی تحصیل خود مظهر تناسب جهانبینی است و همچنین در بسیاری از موارد تناسب اجتماعی و سنی نیز از آن برمیآید(ذوالفقار ، ۱۳۸۰ ، ص ۶۵).
توافق و طرز فکر درباره امور جنسی
تحقیقات نشان میدهد که مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارند و سازگاری در روابط جنسی از مهمترین علل خوشبختی زندگی زناشویی است . به طوری که اگر این روابط ارضاء کننده و کامل نباشد منجر به ناراحتی شدید و اختلافات میشود . داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسی بدون دغدغه و ترس ، از موضوعات اساسی ارضای تمایلات جنسی است و ازدواجهای صحیح و مطمئن باعث سازگاری جنسی بیشتری میشوند . نزدیکی یک تماس بدنی تنها و فقط به منظور تولید مثل نیست بلکه وسیله تظاهرات صمیمانه عشقی و آرامش وارتباطی است که با احساس امنیت همراه با حس وابستگی به یکدیگر و ارضاء خاطر و غلبه بر تنهایی و جدایی است (میلانی فر ، ۱۳۷۴، ص ۱۲۷).
روابط جنسی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است . زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت ، ناکامی و عدم احساس ایمنی میگردد(ذوالفقار،۱۳۸۰، ص ۶۷).
در این زمینه تحقیقات زیادی صورت گرفته است . از جمله میتوان به تحقیق اسمیت ۱۹۹۳ اشاره کرد که به بررسی نگرشهای جنسی ، جاذبه بین فردی و توافق زناشویی پرداخت و نشان داد که بین جاذبه جنسی و جسمی و رضایتمندی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد(میلانی فر ، ۱۳۷۴، ص ۱۲۷). درزندگی زناشویی اگر یکی ازطرفیـن احتیاج شدیدی به رابطـه جنسی داشــته باشد ولــی طرف مقابل میل کمتری راحس کند،اشکالاتی ایجادمیشود.ولی اگر این اختلافکم باشد باکمی صبر و حوصله ورعایت حال دیگری میتوان رابطه جنسی لذت بخشی برقرار کرد(میلانی فر ، ۱۳۷۴، ص ۱۲۸).
تولد فرزند
تغییراتی که به وسیله انتقال به دوره پدر و مادری در زندگی زناشویی به خصوص در زندگی زنان پدید میآید در خشنودی و لذت از زندگی زناشویی مؤثرند ، فلدمن[۸] ۱۹۷۱ در یک بررسی که روی زوجین بدون فرزند و زوجینی که دارای فرزند بودند انجام داد،آشکار کرد که رضایت زناشویی در همسرانی که به دوره پدر و مادری انتقال یافتهاند،نسبت به دوره زندگی زناشویی قبلی کاهش یافته است . و همسران صاحب فرزند کودکان خود را عواملی تهدید کننده در ارتباط زناشویی میپنداشتند و از تغییراتی که در روابط شوهرانشان با آن ها پدید آمده بود سخن میگفتند (ذوالفقار،۱۳۸۰، ص ۶۶).
تعداد فرزندان