۳-در این تئوری، فاکتورهایی از قبیل شخصیت و متغیرهای دموگرافیک در نظر گرفته نمیشوند.
۴-فرضیات چنین بیان میکنند: کنترل رفتاری درک شده میزان کنترل واقعی بر رفتار را پیشگویی میکند، در بیشتر موارد ممکن است چنین نباشد.
۵-اگر فاصله زمانی بین قصد رفتاری و رفتار زیاد باشد، احتمال دارد که رفتار اتفاق نیفتد (گودین، کوک، ۱۹۹۶).
اجزای تئوری رفتار برنامهریزی شده توسعه یافته
گرایش و نگرش نسبت به رفتار[۱۸۷] :
اولین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد، نگرش وگرایشها هستند که عامل شخصی نیز نامیده میشود. هدف از نگرش ارزشیابی منفی و یا مثبت شخص درمورد انجام یا عدم انجام یک رفتار مشخص میباشد ممکن است نگرش فرد برای انجام رفتاری مثبت باشد، ولی نگرش فردی دیگر نسبت به آن رفتار منفی باشد. بر طبق این تئوری نگرش فرد درباره یک شی نتیجه عملکرد عقاید فرد درباره شی و ارزیابی پاسخها در ارتباط با این عقاید میباشد. عقاید نسبت به یک شی پایه اصلی برای شکلگیری نگرش نسبت به یک شی میباشند. نگرشها معمولاً به وسیله ارزیابی عقیده شخص مشخص می شود. مشخص است که به منظور مشخص کردن علت شکلگیری و تغییر نگرش و قصد افراد، باید فرایند شکل گیری آنان بررسی شود. به طور کلی عقاید اشاره به احتمال قضاوت ذهنی شخص در ارتباط با بسیاری از جنبههای قابل تمییز جهان پیرامون شخص دارند. آن ها با درک شخص از محیط خودشان در ارتباط میباشند (آیزن، ۱۹۸۷).
نگرشها نشان دهنده احساس کلی فرد درباره مطلوب بودن یانبودن بسیاری از اشیا میباشند. هنگامی که عقیده شخص درباره یک شی شکل میگیرد. نگرش فرد درباره یک شی نتیجه عملکرد ارزیابیهای فرد از این نسبتها میباشد. در دوره زندگی فرد، تجارب فرد منجر به شکل گیری بسیاری از عقاید مختلف درباره اشیا، اعمال و حوادث مختلفی میشود. این عقاید ممکن است نتیجه مشاهدات مستقیم یا فرآیندهای استنتاجی باشد. بسیاری از عقاید ممکن است زمانهای طولانی بمانند، عقاید دیگر ممکن است فراموش شوند و ممکن است عقاید جدید شکل گیرند. عقاید شخص ممکن است در نتیجه عملکرد تغییرپذیری در سیستم عقاید شخص تغییر یابند. بنابرین عقاید شخص درباره یک شی به وسیله مجموعه عقاید برجسته شخص درباره آن شی تعیین میشوند. هر عقیده درباره یک شی مشخص به بسیاری از صفات آن شی مربوط میشوند. بر طبق مدل انتظار-ارزش، ارزیابی شخص از نسبتها با نگرش فرد نسبت به توانایی اش هماهنگی دارد. واضح است که در این دیدگاه فرض بر این است که زمانی فرد، اطلاعات اساسی برای شکل گیری نگرش نسبت به یک شی را پردازش میکند، او وارد ارزیابی شی میشود.
آیزن و فیشبین نگرشها را بدین صورت تشریح کردند. آن ها فرمول زیر را برای به دست آوردن نگرش پیشنهاد کردند:
A = f [ ∑ biei ]
به نظر آن ها نگرش نسبت به یک عمل مشخص، نتیجه مجموع عقاید فرد نسبت به عمل میباشد. این عقاید بر این اساس میباشند که آیا نتیجه عمل به صورت مثبت در نظر گرفته می شود و یا به صورت منفی (ei) و احتمال ذهنی که آیا این عقاید واقعا با نگرش در ارتباط (bi) میباشد؟ (آیزن،۱۹۸۷).
هنجارهای انتزاعی یا فشارهای اجتماعی[۱۸۸] :
دومین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد نرمهای انتزاعی هستند که مربوط به عامل اجتماعی میباشد. نرمهای انتزاعی با فهم یا درک شخص از فشارهای اجتماعی در ارتباط میباشد که بر شخص وارد می شود تا کاری را انجام بدهد یا انجام ندهد. نرمهای اجتماعی تنظیم کننده استانداردهایی برای اجرا هستند که افراد میتوانند بپذیرند یا آن ها را رد کنند (آیزن، فیشبین، ۱۹۷۲).
فرض بر این است که هنجارهای انتزاعی در نتیجه عملکرد عقایدی هستند که افراد بخصوصی انجام دادن یا ندادن یک رفتار را تأیید کنند و یا ممکن است تأیید نکنند. عقایدی که پایه واساس هنجارهای انتزاعی هستند، اصطلاحاً عقاید هنجاری نامیده میشوند. زمانی که یک فرد قصد انجام یک رفتار ویژه را داشته باشد هنگامی است که او درک کند که افرادی که برایش مهم میباشند فکر میکنند که او باید آن رفتار را انجام دهد. افراد مهم برای یک فرد ممکن است همسر، دوستان، پزشکان یا افراد دیگر باشند.
هنجارهای انتزاعی به وسیله پرسیدن سؤالاتی از مخاطبین ارزیابی می شود تا شخص درباره میزان احتمال تأیید یا عدم تأیید بیشتر افرادی که برایش مهم هستند، قضاوت کند. به عبارت دیگر می توان گفت: هر جزء هنجاری با عقیده فرد میباشد، که او عقیده دارد افرادی فکر میکنند یا انتظار دارند که او باید رفتار مورد نظر را انجام دهد یا آن را انجام ندهد. انگیزه شخص برای تطبیق آمدن با این مراجع تکمیل کننده جزء هنجارهای انتزاعی میباشد. به طور کلی هنجارهای انتزاعی به تاثیر محیط اجتماعی افراد بر قصد رفتاری آن ها اشاره دارند.
آیزن و فیشبین فرمول زیر را برای به دست آوردن هنجارهای انتزاعی پیشنهاد کردند:
SN = f [ ∑ bimi ]
در ارتباط با هنجارهای انتزاعی، آیزن و فیشبین بیان میکنند که هنجارهای انتزاعی بر اساس چندین عقیده میباشد. هریک از این عقاید عملکرد تخمینی ذهنی فرد از آنچه میباشد که دیگران فکر میکنند یا انتظار دارند باید در یک موقعیت ویژه انجام داده شود و همچنین میزان انگیزه فرد برای تطبیق دادن خود با انتظار دیگران این فرمول را می توان چنین تفسیر کرد که هنجارهای انتزاعی در ارتباط با قصد رفتاری عملکرد مجموع عقاید درباره دیدگاه دیگران درباره رفتار میباشند. این عقاید به وسیله احتمالات ذهنی که دیگران از رفتار حمایت میکنند (bi) و همچنین به وسیله انگیزه فرد برای عمل کردن به آنچه دیگران احساس میکنند که او باید آن رفتار را انجام دهد (mi)، بیان میشود (آیزن،۱۹۷۲).
کنترل رفتارهای درک شده[۱۸۹] :
سومین عاملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یا عدم انجام رفتار تاثیر دارد مربوط به کنترل رفتاری درک شده میباشد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده کنترل رفتاری درک شده به عنوان ارزیابی فرد از سخت بودن یا آسان بودن یک رفتار تعریف می شود. کنترل رفتاری درک شده هنگامی تعیین کننده رفتار میباشد که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده کنترل واقعی افراد بر روی رفتار مورد نظر باشد. تعدادی از فاکتورهای محیطی و سازمانی وجود دارند که میتوانند انجام شدن یک رفتار مشخصی را آسانتر یا مشکلتر سازند. فرض بر این است که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده تجربه قبلی فرد و همچنین موانع پیشبینی شده انجام یک رفتار میباشد. به عنوان یک قاعده کلی، نگرش مطلوب و هنجارهای انتزاعی مطلوب و کنترل رفتاری درک شده بیشتر باعث می شود که قصد انجام دادن رفتار توسط فرد بیشتر شود. کنترل رفتاری درک شده از دو قسمت تشکیل شده است.
Control belief: عقیده درباره اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده و یا مانع انجام یک رفتار مشخص میباشند.
Perceived power: قدرت درک شده برای کنترل هریک از این عوامل تسهیل کننده و یا بازدارنده (آیزن، ۱۹۹۱).