-
- تجزیه و تحلیل شغل و تعریف شغل.
-
- تعیین استاندارد عملکرد.
-
- عملکرد موجود(وضعیت کارکنان از نظر عملکرد).
-
- تعیین نیازهای آموزشی.
-
- طراحی برنامه های آموزشی.
-
- اجرای برنامه های آموزشی.
- بررسی اثرات و نتایج برنامه های آموزشی.
۲-۲-۱۰ ) محتوای آموزش کارکنان
بر حسب نیاز کارکنان نوع آموزش برنامه ریزی می شود. نوع آموزش محتوای آن را مشخص میکند، که در این باره لازم است تطبیق هدف های کلی مؤسسه یا سازمان مورد توجه باشد. نظر به این که افراد پس از آموزش توقع ارتقاء دارند. بنابرین دوره های آموزشی باید هم عرض خود توقعات افراد آموزش دیده را برآورده کند، چه در غیر این صورت، سازمان افراد آموزش دیده را از دست خواهد داد. پس در تعیین نوع آموزش باید دقت شود که در صورت عدم امکانات ارتقاء پس از طی دوره های آموزشی برای اعضاء به تشکیل دوره های ارتقاء دهنده مبادرت نورزید، بلکه در حدی که کیفیت اشتغال موجود را به وسیله آموزش بالا برده و انجام کار موظف را بهتر ساخت. علاوه بر آموزش های شغلی، آموزش های عمومی و شناختی نیز جزء انواع آموزش ها تلقی می شود(عسگریان، ۱۳۷۰ ص ۵۹).
برخی از اصول و محورهایی که در تعیین محتوای دوره های آموزی باید مورد توجه قرار گیرد، عبارتند از:
-
- نگرش سیتماتیک به برنامه ریزی و بهبود منابع انسانی و در نظر گرفتن آموزش به عنوان قسمتی از کل فرایند.
-
- توجه به انواع مختلف نیازهای آموزشی کارکنان و انتخاب راه حل های مناسب برای هر کدام از نیازها.
-
- توجه به روان شناسی یادگیری بزرگسالان در تعیین محتوای دوره آموزشی.
-
- توجه جدی به شرح وظایف کارکنان به عنوان یکی از منابع اصلی.
-
- توجه به مشکلات سازمان به عنوان یکی از منابع تعیین نیازهای آموزشی.
-
- توجه به نیازهای اجتماعی و فردی کارکنان و در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی جامعه و تلاش در جهت تعالی فردی کارکنان.
-
- ترتیب محتوای آموزشی از مطالب ساده به طرف شکلی پیچیده.
-
- حرکت از مفاهیم کلی به سوی مفاهیم جزئی.
-
- حرکت از معلوم به طرف مجهول.
- در نهایت استفاده از نظرات اساتید، کارشناسان و متخصصان در زمینه تعیین محتوا(فتحی و اجارگاه، ۱۳۷۶ ص ۵۱).
۲-۳ ) مبانی نظری ارزشیابی آموزشی
۲-۳-۱ ) مفهوم شناسی ارزشیابی آموزشی
انسان پیوسته درصدد ارزیابی کارها و تجربه های گذشته خود است تا عملکردش را رضایت بخش کند و یا با بهبود بخشیدن به عملکرد آینده، رضایت بیشتری به دست آورد. در واقع ارزشیابی قسمتی از فراگرد بقای انسان است.
مقصود از ارزشیابی استفاده از تجربه به منظور بهبود بخشیدن به اقدامات آینده است. ارزشیابی به مثابه یک تخصص است. با این امر سرو کار دارد که ارزش، کیفیت و اهمیت، میزان، درجه و شرایط پدیدهها را مورد آزمایش و قضاوت قرار دهد. به مثابه یک زمینه تخصصی، ارزشیابی را می توان فرایندی دانست که با گردآوری و استفاده از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات در مورد برنامه های آموزشی سرو کار دارد. ارزشیابی فعالیتی است که ماهیت آن آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. ارزیابی و بازنگری محور نوسازی و استقرار یک نظام ارتباطی است(کارشناسان دفتر همکاریهای بینالمللی وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۷۹ ص ۱۹۳).
با تلاش های رالف تایلر حوزه ارزشیابی آموزشی شکل گرفت و به تدریج به صورت یک حوزه مستقل در کنار سایر حوزه های علوم تربیتی جای گرفت. با توجه به جوان بودن این حوزه تعاریف متعدد و مختلفی برای ارزشیابی ارائه شده است(کیامنش، ۱۳۷۷) اصطلاح ارزشیابی یا ارزیابی به طور ساده به تعیین ارزش برای هر چیزی یا داوری ارزشی می شود. گی[۴۴](۱۹۹۱)، ارزشیابی را یک فرایند نظامدار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات به منظور تعیین این که آیا هدف های مورد نظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی، تعریف کردهاست. در آموزش و پرورش، ارزشیابی به یک فعالیت رسمی گفته می شود که برای تعیین کیفیت، اثربخشی یا ارزش یک برنامه، فرآورده، پروژه، فرایند یا هدف به اجرا در میآید.
استافل بیم و شیفک فیلد[۴۵](۱۹۸۵)، ارزشیابی را این گونه تعریف کردهاند: « ارزشیابی عبارت است از فرایند تعیین کردن، به دست آوردن و فراهم ساختن اطلاعات توصیفی و قضاوتی در مورد ارزش و مطلوبیت هدف ها، طرح ها، اجرا ونتایج به منظور هدایت تصمیم گیری، خدمت به نیاز های پاسخ گویی و درک بیشتر از پدیدههای مورد بررسی». بولمتس و باتوین [۴۶] ارزشیابی را به عنوان فرایند سیستماتیک جمع آوری و تحلیل داده به منظور تعیین این که آیا و تا چه اندازه اهداف تحقق یافته اند تعریف کردهاند. هم چنین هلی و کلابرس[۴۷] ارزشیابی را مقایسه ارزش و کیفیت مشاهده با استانداردها و استانداردها و ملاک ها می دانند.
هم چنین ارزیابی را چنین نیز تعریف کردهاند: ارزیابی عبارت از فراگرد توافق درباره استاندارد های برنامه یا تعیین این که آیا تفاوتی میان بعضی از جنبههای برنامه و استانداردهای مورد نظر برای آن ها وجود دارد و یا درباره استفاده از اطلاعات مربوط به تفاوت های یاد شده برای مشخص کردن نارسایی های برنامه است(کارشناسان دفتر همکاری های بینالمللی وزارت آموزش و پرورش ۱۳۷۹ ص ۶).
ارزشیابی ممکن است در اشکال مختلف نظیر: ارزیابی نیازمندی ها، مطالعه زیر بنایی، ارزشیابی فراگیران، ارزشیابی کارکنان، آزمون پیشرفت و نگرش سنجی، ارزشیابی برنامه درسی، تحلیل ظرفیت تشکیلاتی، ارزشیابی تولید، ارزیابی اثربخشی، تحلیل هزینه –سودمندی، خود ارزشیابی و دیگر انواع آن صورت گیرد. ارزشیابی درصدد حصول عملکردهایی در فراسوی وظایف اطلاعاتی است و غالباً در خدمت عملکردهای نهادی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی میباشد.
از آن جا که ارزیابی نقش یک آیینه را برای نظام آموزشی ایفا میکند، تصمیم گیرندگان و دست اندرکاران زیربط میتوانند تصویری از چگونگی وضع فعالیت ها به دست آورند و با بهره گرفتن از آن تصمیمات لازم را در جهت بهبود و پیشرفت فعالیت ها برای نیل به بازدهی مورد نظر اتخاذ نمایند.
معمولاً ارزیابی به تجزیه و تحلیل عملکرد، بازده و هزینه یک طرح پس از اجرای آن میپردازد. اگر درحین اجرای طرح انجام پذیرد هدف آن بهبود مدیریت، برنامه درسی و یا اتخاذ تصمیم برای ادامه، گسترش یا تجدید نظر در طرح خواهد بود. اگر ارزیابی در پایان طرح انجام شود، هدف آن تعیین علل موفقیت یاعدم موفقیت طرح خواهد بود(ابیلی، ۱۳۸۲ ص ۱۷).
۲-۳-۲ ) تاریخچه ارزشیابی
هر چند انگاره پردازی درباره ارزیابی آموزشی طی چند دهه گذشته تحول قابل ملاحظه ای داشته است، استفاده از ارزیابی در فعالیت های آموزشی به اندازه خود فعالیت های آموزشی قدمت دارد. به کار گرفتن ارزیابی آموزشی به عنوان بازخوردی جهت بهبودی فعالیت های آموزشی امری نسبتاً جدید است، به طوری که تجربه های به عمل آمده درباره آن در کشورهای مختلف از دهه های اول قرن بیستم تجاوز نمی کند(بازرگان، ۱۳۸۳ ص ۱۶).