زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد، ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه گذاران در بازار س رمایه برای سهام مورد نظر قایل میشوند متفاوت خواهد بود . در نتیجه، ارزش واقعی سهام شرکت ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت.( دیاموندو ورچیا ۱۹۹۴).
آنچه در بازارهای سرمایه باید مورد توجه قرار گیرد این است که بسیاری از افرادی که اقدام به سرمایه گذاری میکنند، مردم عادی هستند که تنها راه دسترسی آن ها به اطلاعات مهم، اطلاعیه هایی است که از جانب شرکت ها منتشر می شود . یک نمونه از این نوع اطلاعیه ها را می توان اعلان سود برآوردی هر سهم دانست که در آن سود پیشنهادی هرسهم از جانب شرکت پیشبینی شده و به اطلاع عموم رسانده می شود. حال اگر در بین سرمایه گذارانی که در بازارهای سرمایه مشغول فعالیت بوده، افرادی باشند که از نظر اطلاعاتی نسبت به سایرین در موقعیت بهتری قرار داشته باشند و به عنوان مثال از اعلان هایی که قرار است درباره سود صورت پذیرد مطلع باشند قادر خواهند بود تا بر عرض ه و تقاضای بازار تاثیر گذاشته و به اصطلاح، منجر به بروز شکاف قیمت ها شوند دلیل اصلی آن نیز وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه است که بر طبق آن افراد مطلع از اعلان سود (و یا هرخبر با اهمیت دیگر ) را نسبت به سایرین در موقعیت تصمیم گیری مناسب تری قرار میدهد.
یکی از نکات مهمی که همواره در مورد بازارهای سرمایه به ویژه بورس های اوراق بهادار مطرح می شود، بحث کارایی بازار است که بر طبق آن تمامی اطلاعات موجود در بازار، اثرات خود را بر روی قیمت سهام منعکس میکنند . شاید بتوان از دیدگاه فرضیه بازار کارا، دلیل وجودی حسابداری را عدم تقارن اطلاعاتی بیان کرد که در آن یکی از طرفین مبادله، اطلاعات بیشتری را نسبت به طرف مقابل در اختیار دارد . این امر به علت وجود معاملات و اطلاعات درونی به وجود میآید.
حتی اگر قیمت بازار اوراق بهادار کاملا ” منعکس کننده اطلاعات باشد باز هم این احتمال وجود دارد که افراد درون سازمانی بیش از افراد برون سازمانی در مورد وضعیت کیفی شرکت اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشند و بتوانند به واسطه این مزیت اطلاعاتی در برای کسب منافع بیشتر اقدام کنند . در اینجا است که یکی از زیر شاخه های بحث عدم تقارن اطلاعاتی موسوم به “گزینش (انتخاب) مغایر نمایان می شود . گزینش مغایر به وضعیتی اطلاق می شود که در آن فروشندگان، اطلاعاتی در اختیار دارند که خریداران از آن بی اطلاع هستند (و بالعکس)، که این امر دقیقا ” قبل از وقوع معامله به وجود میآید . زمانی که معامله گران در بازار از وجود افراد غیر مطلع آگاه شوند مسئله گزینش مغایر افزایش مییابد . در این حالت افزایش سطح عدم تقارن اطلاعاتی از طریق گسترش تفاوت دامنه پیشنهادی قیمت خرید و فروش سهام نشان داده می شود و بازارگردان ها از افزایش این تفاوت برای جبران ریسک گزینش مغای ر بهره می گیرند . به عبارت دیگر، حضور افراد ناآگاه در بازار سرمایه این امکان را فراهم میسازد تا سرمایه گذاران حرفه ای نرخ بازده بالاتری به دست آورند معمولا زمانی که اطلاعات تازه ای از وضعیت شرکت ها در بازار منتشر می شود، این اطلاعات توسط تحلیل گران، سرمای ه گذاران و سایر استفاده کنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر مبنای آن، تصمیم گیری نسبت به خرید و یا فروش سهام صورت می پذیرد . این اطلاعات و نحوه واکنش به آن ها بر رفتار استفاده کنندگان، به ویژه سهامداران بالفعل و بالقوه تاثیر گذاشته و باعث افزایش و یا کاهش قیمت و حجم مبادلات سهام می شود، زیرا نحوه برخورد افراد با این اطلاعات جدید نوسانات قیمت ها را شکل میدهد . بنابرین، در صورت انتشار محرمانه و ناهمگون اطلاعات، واکنش های متفاوتی را از سوی سرمایه گذاران به واسطه وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ش اهد می باشیم که این امر تحلیل های نادرست و گمراه کننده ای را از وضعیت جاری بازار به همراه خواهد داشت . مطالب یادشده میتواند بیان گر اهمیت موضوع عدم تقارن اطلاعاتی و تاثیر غیر قابل انکار آن بر روی تصمیم گیری های اقتصادی افراد باشد.
موضوع عدم تقارن اطلاعاتی که به قضیه لیمو نیز معروف است، توسط آقای آکرلوف در سال ۱۹۷۰ مطرح شد و در سال ۲۰۰۱ جایزه نوبل را برای ایشان و دو دانشمند دیگر در این موضوع به ارمغان آورد.
قانون لیمو : در آمریکا یکی از روش های مبارزه با بازارهای غیر شفاف ایجاد نوعی گارانتی ملی با پشتیبانی قانونی معروف به قانون لیمو است. مثلا اگر کسی کالایی بخرد و بعدا مشخص شود که آن کالا نامرغوب بوده است، قانون از او حمایت میکند.
۱ – ۹– ۲ . اثرات عدم تقارن اطلاعاتی
هر چه عدم تقارن اطلاعاتی در یک بازار بیشتر باشد، یا به عبارتی بازار غیر شفاف تر باشد، کارایی آن کمتر خواهد بود و نسبت تعداد مبادلات موفق کاهش خواهد یافت.
فرض کنید یک فروشنده خدمات خوب ارائه کند، او متوجه می شود که دیگر رقبا خدمات پایین تری ارائه میدهند و قیمت کمتری هم به خریدار میدهند و خریدار نیز چون متوجه این امر نیست، از آن ها خرید میکند. در این حالت فروشنده سعی میکند سطح خدماتش را آنقدر پایین بیاورد که به مرز اطلاعات خریدار برسد. از طرف دیگر خریدار، چون نمی تواند سطح کیفی خدمات فروشنده را به طور دقیق ارزیابی کند، کیفیت خدمات او را در حد میانگین شرکت های هم رده اش برآورد میکند. بنابرین باز هم از فروشنده هایی که بالاتر از میانگین می فروشند خرید نمی کند و فروشنده های خوب مجبور میشوند کیفیت خدماتشان را پایین تر بیاورند. این ماجرا آنقدر تکرار می شود که بازار به حالت تعادل میرسد و تقریبا همه با یک سطح کیفی و قیمتی خرید و فروش میکنند. در این حالت تعادل، عدم تقارن اطلاعاتی بسبار کم شده است
۱۰ – ۲ . افشای اطلاعات و هزینه سرمایه
افشا برای گروهی خاصی از سرمایه گذاران منجر به دستیابی اطلاعات خصوصی برای این گروه از سرمایه گذاران میگردد که این امر منجر به گمراهی اعتماد گروه دیگر از سرمایه گذاران و عدم تمایل آن ها به سرمایه گذاری میگردد. از این رو، سرمایه گذاران با عدم اطلاعات یا اطلاعات ناکافی، نرخ هزینه سرمایه ( نرخ بازده مورد انتظار) را تا سطح ریسک عدم افشا اطلاعات، افزایش میدهند. سرمایه گذاران با اطلاعات ناکافی، در یک خطر اطلاعاتی هستند از این رو، آن ها در تلاش هستند که دارایی هایی را نگهداری نمایند که خطرهای ناشی از عدم افشا کافی اطلاعات را کاهش دهند. این تمایل سرمایه گذاران، منجر به کاهش قیمت سهام و افزایش هزینه سرمایه میگردد.
بنا به اهمیت عدم تقارن اطلاعاتی، تخصیص تصمیمات سرمایه گذاری در بین سهام متفاوت، بر مبنای اطلاعات در دسترس صورت میگیرد. این تخصیص در ادامه منجر به تعادل قیمت های سهام و هزینه سرمایه می گرد.( لمبرت و همکاران[۶] ۲۰۰۷)
از منافع حاصل از افشای بیشتر اطلاعات، می توان به کاهش هزینه سرمایه، اشاره نمود. از این دو طریق می توان اثبات نمود که افشای بیشتر با تحمل هزینه سرمایه کمتر در ارتباط است.