خصوصیّات افرادی که دارای شخصیّت گونه ی ب میباشند مخالف خصوصیّات ذکر شده در مورد تیپ الف میباشد این افراد غالبا صبور ، شکیبا ، آرام و خون سرد هستند در برخورد و مراوداتشان ملایم هستند در کارها افراط نمی کنند ، اهل رقابت نیستند ، نسبت به موعد های کاری خیلی حساسیت نشان نمی دهند ، بدون احساس گناه استراحت میکنند و از اوقات فراغت لذت میبرند و اهل لاف و گذاف نیستند . (فرید من و روزن من ۱۹۷۴ گلاس۱۹۷۴[۳۸] ، اورنگ و پی پال[۳۹] ۱۹۸۴ ، رأس ۱۳۷۳ ).
ویژگی های عمده شخصیّتی که بر رفتار سازمانی اثر میگذارند : تعدادی از ویژگی های شخصیّتی خاص که میتوانند تعیین کننده رفتار فرد در سازمان باشند در قالب یک گروه خاص و ممتاز از بقیه مشخص شده اند . نخستین گروه مربوط به مکانی است که انسان تصور میکند که آن مرکز هندسی ، کنترل رفتار در زندگی را بر عهده دارد . سایر گروه ها عبارتند از : قدرت طلبی ، ماکیاول گری ، عزت نفس یا مناعت طبع و میل به خطر پذیری . کانون کنترل : بعضی از افراد بر این باورند که حاکم بر سرنوشت خویش هستند عده ای هم که خود را بازیچه دست سرنوشت می دانند و بر این باورند که هر چه در زندگی برایشان پیش آید به دلیل شانس و ا قبال آن ها است. اولین گروه یعنی کسانی که بر این باورند سرنوشت خود را کنترل کنند ، افراد درون گرا و دسته ی دوم یعنی کسانی زندگی خود را تحت کنترل نیروهای خارجی می دانند برون گرا مینامند ( رابینز،استفن – ۱۳۷۴ ) .
رویکرد زیستی:
- نظریه بقراط:
اعتقاد به اینکه بین ساختمان بدن ومزاج وخلق خوی افراد رابطه وجود دارد از عقاید پایدارتاریخ بشری است یکی از قدیمی ترین این طبقه بندی ها طبقه بندی بقراط است که اشخاص را بر حسب اینکه کدامیک از مزاجها بر آن ها مسلط باشد به اخطلات چهارگانه : سودایی . دموی . بلغمی و صفراوی تقسیم کرده.بقراط برای هر یک از این نمونه ها مختصات روانی و بدنی خاصی قائل بود.بقراط (حدود ۴۶۰-۳۷۵ ق.م ) شخصیت آدم را تابع مزاج می پنداشت.
دموی مزاج : ظاهری خوش آب و رنگ دارد و قوی بنیه است.آدمی است خوش گذران .خوش بین.جدی و فعال .بدون عمق و سطحی
بلغمی مزاج : دارای بدنی پر چربی و قطور .ودارای اخلاقی زود آشنا .اجتماعی .کم فعالیت وا رفته و کند.
صفراوی مزاج :باریک اندام .دارای پوست بدنی معمولا گرم و خشک و زیتونی رنگ.و از نظر اخلاقی تند خو زود خشم.جاه طلب.حسود و ثابت قدم.
سوداوی مزاج : سیه چهره و دراز اندام.دارای قیافه ای پر حرکت و چشمانی درخشان .از نظر شخصیتی مضطرب .نگران.ناراضی.بدبین.پرجنب و جوش ولی بدون پایداری و استقامت(ستوده،یوسف- ۱۳۸۲)
۲-نظریه کرچمر :
ارنست کرچمر[۴۰]
روان پزشک آلمانی در سال ۱۹۲۱ با انتشار کتاب ساخت بدن و منش و با بهره گرفتن از روش های انسانی سنجی جسمی انسانها را به دو تیپ فربه تنان و لاغر تنان تقسیم کرد و بعدا یک سنخ سوم به نام سنخ پهلوانی نیز به آنان افزود.به هر یک از این سه سنخ جسمی یک سنخ روانی مربوط می شود.مثلا : فربه تنان از نظر روانی ادواری خو.لاغر تنان اسکزوئید خوی و سنخ پهلوانی صرع و اره خوی هستند.ادواری خویان از نظر خلق و خوی بی ثبات و سکون و از نظر روانی عاطفی و احساساتی هستند. اسکیزوئید خویان شخصیّت گسیخته دارند و درون گرا هستند.صرع واره خویان محتاط و محافظه کار و کندند( کریمی،یوسف-۱۳۷۵)
رویکرد صفات :
در رویکرد صفات سعی بر این است که خصوصیّات اساسی فرد که جهت دهنده رفتار او است تفکیک و توصیف شود.در این رویکرد به شخصیّت اجتماعی فرد توجه می شود و بیشتر توصیف شخصیّت و پیشبینی رفتار مورد توجه است تا رشد شخصیّت. در نظریه های صفات مردم از ابعاد یا مقیاس هایی چند که هریک نمودار یک صفت است متفاوت شمرده میشوند.به این ترتیب در رویکرد صفات به این توجه می شود که فرد در ابعاد مختلف چه جایگاهی دارد .( اتکینسون[۴۱] و همکاران )
آیزنک : از جمله کسانی است که در زمینه رویکرد صفات تحقیقاتی انجام داده است.نتیجه نهایی تحقیقات آیزنک معلوم داشت که شخصیّت دارای سه حد است که که هر کدام یک قطب مخالف دارد.
بدین قرار:
۱-درون گرایی(برون گرایی)
۲-روان نژندی(فقدان روان نِندی)
۳-روان پریشی(فقدان روان پریشی
آیزنک ضمنا افرادی را که به هر یک از این قطب های نهایی تعلق دارند از نظر روانی توصیف و تعبیر کردهاست.بعضی از صفات هر یک از این تیپ ها بدین قرارند:
۱.درون گرایان[۴۲]: زیر تاثیر ویژگی های سیستم عصبی مرکزی قرار دارند .استعداد سرشتی آن ها برای تحریک پذیری زیاد است.از محرک ها اجتناب میکنند رشد آن ها عمودی است کمتر معتاد به دود هستند.به هر حال پیپ را ترجیح میدهند .بیشتر در خود فرو میروند .خیال پرورند علاقه ای به شرکت در اجتماعات از خود نشان نمی دهند ; گوشه گیر و انزوا طلب هستند میزان هوششان بالا است .قوه بیانشان عالی است .معمولا در کارها دقیق هستند ولی گام ها را اهسته و با احتیاط بر می دارند.فزونی طلب هستند ولی برای کارهایی که انجام میدهند به قدر کافی ارزش قائل نیستند .بیشتر پایبند به سنت ها اصول دیرین هستند.گرایش به احساس کمبود(حقارت) در آن ها زیاد است.برای ابتلای به دلواپسی و افسردگی و وسواس امادگی بیشتری دارند.
۲.برون گرایان[۴۳] :برون گرایان نیز تاثیر سیستم عصبی مرکزی هستند استعداد آن ها برای تحریک پذیری کم است. یعنی حساسیت کمتری در برابر محرک ها دارند دموی مزاجند رشد بدنی آن ها افقی است و میتوانند پای خود را برای مدت درازتری بلند نگاه دارندانها فاصله های زمانی را کوتاه تر از درون گرایان احساس میکنند و نیز بیش این ها دود استعمال میکنند و سیگار را ترجیح میدهند به دنبال چیزهای تحریک امیز میگردند.از کارهایی که در آن ها احتمال خطر یا ضرر می رود رویگردان میشوند به کار و کوشش علاقه ای چندان ندارند و نیروی کمتری به کار می اندازند هوششان نسبتا کم و قوه بیانشان ضعیف است پایداری و استقامت ندارند در کارهایشان شتابزدگی هست ولی دقیق نیست چندان فزونی طلب نیستند ولی برای کارهایی که میکنند زیاده از حد ارزش قائل اند .انعطاف پذیرند .شوخی و لطیفه را خیلی دوست می دارند به خصوص اگر جنبه جسمی داشته باشند .گرایش بیشتری برای تظاهرات ناشی از هیستری دارند.
۳-روان نژندان : روان نژندان زیر تاثیر سیستم عصبی خود کار قرار دارند.دیدشان در تاریکی کمتر از دید افراد بهنجار است.اگر چشم های آن ها با پارچه بسته شده باشد بیش از افراد بهنجار تعادل خود را از دست میدهند.جسما و روحا ضعیف و ناقص هستند از حیث هوش و تسلط بر نقش و ادراک حسی و تمرکز حواس و ارده و سعی و کوشش از متوسط افراد بهنجار پایین ترند .تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کند هستند.
۴- روان پریشان : سخت و دشوار هستند از عهده نقاشی بواسطه آیینه ی خود بر نمی آیند.در جمع زدن پی درپی ضعیف هستند.تمرکز حواسشان کم است ؟حافظه شان ضعیف است به کندی چیز می خوانند و به طور کلی از نظر فهم و ادراک و اعمالی که در تحرک لازم دارد بسیار کند هستند و بیشتر ساکن و بی حرکت می مانند .سطح آرزو و توقعشان کمتر با واقعیت تطبیق میکند .آمادگی ندارند به اینکه خود را با تغییراتی که در محیط زندگی روی میدهد سازش دهند .(سیاسی،علی اکبر- ۱۳۶۹)