در اکثر این پژوهشها جست وجوی اطلاعات به عنوان بخشی از فرایند پژوهش کتابخانه ای در نظر گرفته شده و در قالب اضطراب کتابخانه ای مطرح شده است. ملون با ابداع نظریه اضطراب کتابخانه ای، عواملی مانند آشنایی نداشتن با مهارت های و اطلاع یابی و ناآگاهی از این که فرایند جست وجوی اطلاعات را باید از کجا و چگونه آغاز کرد را جزء مهمترین عوامل اضطراب زا در میان دانشجویان معرفی می کند. از دیدگاه کولتاو[۳۱] (۱۹۹۱) اضطراب در فرایند جست وجوی اطلاعات احساسی طبیعی بوده و ممکن است در هر یک از مراحل این فرایند رخ دهد.
گام مهم بعدی در زمینه پژوهش در اضطراب کتابخانه ای در ۱۹۹۲، هنگامی برداشته شد که باستیک،[۳۲] معیار اضطراب کتابخانه ای را تعیین نمود و از آن به مثابه ابزاری برای پژوهشهای خود در این زمینه استفاده کرد. باستیک، در تعیین این معیار دقتی فراوان به خرج داد و شیوه های مورد استفاده را در تعیین پایایی و روایی آن با دقت انتخاب کرد. نتیجه این شد که این معیار به ابزاری برای پژوهش های مربوط به این موضوع تبدیل شد. این ابزار بر دانشجویان در سطوح مختلف، از دانشجویان سال اول گرفته تا دانشجویان تحصیلات تکمیلی و نیز دانشجویان دانشگاهها و کالجهای خصوصی و دولتی آزمایش شده است. این موضوع سبب گردید که از معیار فوق در محیطهای دانشگاهی مختلف استفاده شود و امید میرود باعث رشد و گسترش پژوهش در زمینه اضطراب کتابخانه ای شود. در طرح این معیار، باستیک توانست ۵ علت را برای اضطراب کتابخانه ای شناسایی نماید:
۱)موانع در ارتباط با کارکنان: دانشجویان تصور میکنند کتابداران و سایر کارکنان کتابخانه ایجاد ترس میکنند و پذیرا نیستند. همچنین کارمندان و کتابدارانی که مشغله بسیار دارند، فرصت کمک کردن به مراجعه کننده را ندارند.
۲)موانع عاطفی: از احساس دانشجویان درباره بیکفایتی خود در استفاده از کتابخانه ریشه میگیرد.
۳)احساس راحتی در کتابخانه: به این که دانشجویان چقدر کتابخانه را امن، خوشایند و غیرتهدید آمیز مییابند، برمیگردد.
۴)ناآگاهی از کتابخانه: مبین آن است که دانشجویان چقدر احساس آشنایی با کتابخانه میکنند.
۵)موانع فنی: به احساساتی که نتیجه اعتماد دانشجویان به تجهیزات ماشینی کتابخانه است، بر میگردد ( جیائو و آنوگبوزی، ۱۹۹۸ ).
با ارائه این طبقه بندی و معیار اضطراب کتابخانه ای که با بهره گرفتن از آن بتوان اضطراب کتابخانه ای را شناسایی و اندازه گیری نمود، باستیک توانست قدم مهمی در امر پژوهش در زمینه اضطراب کتابخانه ای بردارد.(خدیوی، ۱۳۸۳)
از آن زمان، پژوهشهای زیادی به ارزیابی اضطراب کتابخانه ای پرداختند. این مطالعات به تخمین اضطراب کتابخانه ای در دانشجویان کارشناسی و تحصیلات تکمیلی میپرداخت. به طورخاص، این مطالعات چنین نشان میداد که اضطراب کتابخانه ای متمایز از اضطراب عمومی است ( مچ و بروکس، ۱۹۹۵) . به علاوه، اضطراب کتابخانه ای با مواردی از جمله سن، جنسیت، مقطع تحصیلی، و تعداد دفعات بازدید از کتابخانه رابطه دارد ( جیائو و آنوگبوزی، ۱۹۹۶ ). همچنین نشان داده شده است که اضطراب کتابخانه ای با روشهای یادگیری، کمال گرایی و درک از خود، در ارتباط است.
شوهام[۳۳] و میزراچی[۳۴] (۲۰۰۱) با ایجاد تغییرات و بومی سازی مقیاس اضطراب کتابخانه ای، مقیاس جدیدی به نام مقیاس اضطراب کتابخانه ای عبری را به وجود آوردند. این مقیاس ۳۵ گویهای، از هفت عامل به نامهای عامل کتابداران، عامل دانش کتابخانه ای، عامل زبان، عامل راحتی فیزیکی، عامل راحتی در استفاده از رایانههای کتابخانه، عامل ساعات و سیاستهای کتابخانه و عامل منابع تشکیل می شود. این مقیاس قابلیت اعتماد پایینی داشت و در پژوهش دیگری نیز مورد استفاده قرار نگرفت.
۲-۱-۳- اضطراب چند بعدی کتابخانه ای
هر چند زمانی که مقیاس اضطراب کتابخانه ای[۳۵] پدید آمد به احساس مراجعه کننده در طول فرایند جستوجوی اطلاعات در کتابخانه میپرداخت، اما در آن زمان اینترنت به عنوان یک ابزار تحقیق، به طور گسترده مورد استفاده قرار نگرفته بود و دسترسی به پایگاه های اطلاعاتی فقط در محدوده فیزیکی کتابخانه امکان پذیر بود. لذا، اغلب مطالعات به چگونگی مواجهه کاربر با کتابخانه به عنوان یک نظام و به آزمون رفتار جستوجوی اطلاعات کاربر در کتابخانه میپرداختند. اما اکنون عمده پژوهشها بیشتر به رضایت کاربران از خدمات یا تعامل کاربران با پایگاه های اطلاعاتی و وب سایتها می پردازد تا اینکه به احساسات کاربران نسبت به کتابخانه، فن آوری یا فرایند جستوجوی اطلاعات.
به دلیل کهنگی مقیاس قبلی سنجش اضطراب کتابخانه ای و توسعه های متعدد در حوزه پژوهش کتابخانه ای کاربران، چنین فرض شد که لازم است ابزاری جدید در راستای مقیاس قبلی (مقیاس اضطراب کتابخانه ای) طراحی شود که بتواند این ابعاد را اندازه گیری کند .در راستای این امر، ون کمپن در سال ۲۰۰۳ ابزار جدید “مقیاس اضطراب چندبعدی کتابخانه ای[۳۶]” را که ابعاد جدیدی را وارد کردهاست، طراحی نمود. مقیاس اضطراب چندبعدی کتابخانه ای ابعادی از جمله اینترنت، در دسترس بودن پایگاه های الکترونیکی، راحتی جستوجوی منابع کتابخانه ای از راه دور و راحتی کار با رایانه را معرفی می کند. ون کمپن در مطالعه دانشجویان دکتری بود چنین دریافت که دانشجویان در ابتدای فرایند پژوهش، سطوح بالاتری از اضطراب را در ابعاد راحتی استفاده از کتابخانه، درخواست کمک از کتابدار و راحتی در فضای کتابخانه، تجربه میکنند.
در ابزار جدید ۶ جزء مورد اندازه گیری قرار گرفت که شامل ابعاد زیر میباشد:
-
- راحتی و اعتماد به نفس در هنگام استفاده از کتابخانه : مبین توانایی دانشجو در استفاده از کتابخانه به طور مستقل و با اعتماد بهنفس، میباشد.
-
- اضطراب عمومی کتابخانه ای و فرایند جستوجوی اطلاعات : بیان کننده اضطراب عمومی کتابخانهای است که توسط ملون تعریف شده بود.
-
- موانع در ارتباط با کارکنان : درک دانشجو از پذیرا بودن کارکنان.
-
- درک اهمیت چگونگی استفاده از کتابخانه : درک دانشجو از راحتی استفاده از کتابخانه.
-
- راحتی با فن آوری مورد استفاده در کتابخانه : سطح راحتی دانشجو با فن آوری مورد استفاده در کتابخانه شامل فهرست پیوسته[۳۷]، پایگاه های اطلاعاتی پیوسته و توانایی دانشجو برای استفاده از منابع ناپیوسته[۳۸].
- راحتی با کتابخانه به عنوان یک مکان فیزیکی : درک دانشجو از امن و راحت بودن فضای فیزیکی کتابخانه (ون کمپن، ۲۰۰۳).
مقیاس چندبعدی اضطراب بر ۲۷۸ نفر از دانشجویان بررسی گردید و روایی و پایایی قابل قبولی داشت. این مقیاس در پژوهش عرفانمنش، محمدی و دیدگاه برای جامعه ایرانی ترجمه و هنجاریابی شده و بررسی روایی پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی و بررسی پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و بازآزمایی[۳۹]، بیانگر قابلیت استفاده از این پرسشنامه در جامعه ایرانی است.