۲)قتل به صورت اتفاقی به انگیزه عدالت خواهی فرد یا افراد نا آشنا:
در این قبیل قتل ها اغلب تعارض در طول زمان پدید نمی آید وقاتل ومقتول رابطه ی آشنایی یا خانوادگی یا فامیلی چندانی با همدیگر ندارند بلکه بیشتر غریبه های هستند که به طور خواسته یا نا خواسته وعمدتاً به صورت تصادفی در مجاورت یکدیگر واقع شده وبروز یک تعارض کوچک میان آنان سبب درگیری لفظی یا جسمی ونهایتاً قتل یکی توسط دیگری میگردد(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۷۲).
۳)قتل هیجانی ناشی از روابط جنسی ویا انحراف اخلاقی توسط فرد یا افراد آشنا:
هنگامی که افراد پایبندی به قیودها وارزش های اخلاقی خود را از دست میدهند وتابع منیات ومطامع نفسانیات واقع میگردند عملاً به حیوانات افسار گسیخته مبدل واز مدنیت وانسانیت خارج وبرای رهانیدن خود از نفس بیدادگر، دست به هر جنایتی خواهند زد این افراد با سوژه قرار دادن فردی آشنا وبا بهره گیری از عنصر اغفال،شرایط نا خواسته واضطرار انگیزی را برای طمعه ایجاد وبرای تأمین خواسته نا مشروع خود،با تلاش و اقدام قهری وجسورانه،سوژه را مورد تجاوز قرار میدهند وسپس برای رهایی از قانون وبیم شناسایی ودستگیری،چاره ای جز به قتل رسانیدن طعمه خود را ندارند وکودکان از جمله افرادی هستند که به جهت اعتماد مقهور آشنایی قاتل میگردند(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۷۳).
۴)قتل هیجانی وجبری متأثر از مطامع جنسی قاتل یا قاتلین نا آشنا:
این شیوه از قتل ها عمدتاًً مشمول سریال کشان است وآنان با نقشه قبلی زنان ودختران ویا کودکان را بر حسب اتفاق وبدون گزینش قبلی، لیکن با انگیزه ارتکاب جنایت، در اختیار وپس از انتقال به مکان خلوت وامن مورد تجاوز قرار داده، آنان را به فجیع ترین وضع مقتول می نمایند در این زمره می توان به قاتل سریالی کش، غلامرضا خوشرو که به خفاش اشتهار داشت اشاره نمود که در سال ۷۵-۷۴ دختران وزنان را به عنوان مسافر، سوار خودرو می نمود وعمده آنان را نیز پاکدامنانی تشکیل میدادند که صرفاً با تقصیر در غفلت خود گرفتار چنگال خونین خفاش صفتی چون او شدند و…و یا به جنایات سریالی وموحش کودکان در پاکدشت وقیامدشت در سال های ۸۳-۸۱ توسط محمد بیجه اشاره نمود.(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۷۸).
۵)قتل به صورت انتخابی به انگیزه انتقام از یک«موقعیت خاص عاطفی»توسط فرد یا افراد نا آشنا:
«قتل جنبه انتقام از سوژه به انگیزه هتک عرض بوده است»موقعیت خاصی که افراد را مستعد در حذف یک انسان از حیات وبقاء میکند عمدتاًً نشأت گرفته از حالت تعارض آمیزی است که شخص را آماده انتقام می کند و تجاوز به عرض و حیثیت افراد میتواند بر انگیختگی عاطفی منفی ایجاد و استعداد روانی اصحاب بزه دیده را آنچنان برانگیزد تا سنگین ترین عقوبت را برای متجاوز تعقیب واجرأ نمایند،شاید قتل های تعارض آمیز خانوادگی را بتوان موجد از هم پاشیدن یا سست شدن نهاد خانواده ها دانست وبر همین مبنأ از بین رفتن ارزش های اخلاقی خانواده همواره مورد توجه و تاکید روان شناسان وجرم شناسان قرار گرفته ونسبت به آن هشدارهایی داده شده است(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۷۹).
۶)قتل به انگیزه انتقام از یک« موقعیت خاص که موجد برانگیختگی منفی عاطفی شده توسط افراد خانواده یا بواسطه آنان واقع شده است»
عمدتاًً مشمول قتل های خانوادگی میگردد وموارد ذیل قابل طرح است:
-
- قتل متأثر از خیانت زناشویی بوده است.«قتل های تعارض آمیز خانوادگی»
-
- قتل متأثر از خیانت محارم بوده است.
-
- قتل متأثر از تنفر در زندگی زناشویی بوده است.
- قتل های تعارض آمیز خانوادگی به دو دسته الف – قتل های زناشویی ب – قتل های فامیلی تقسیم بندی شده اند:
۷)قتل به انگیزه ترحم:
نوع دیگری از قتل ها که جزء هیچکدام از تقسیم بندی های قبلی نمی باشند ونه با انگیزه ی تعارضی ونه به قصد تجاوز بلکه درست بر عکس،بخاطر رحم وشفقت و مهربانی و دلسوزی برای مقتول واقع می شود،قتل های شیرین یا ترحم آمیز است که در این موارد قاتل با مشاهده رنج وعذابی که مقتول از بیماری یا ناتوانی تحمل می کند اقدام به قتل وی وپایان دادن به درد ورنج او میکند. در چنین قتلی ممکن است حتی خود مقتول وبستگانش نیز از اقدام مطلع بوده واز کار او رضایت خاطر داشته باشند.
شاید ماجرای «جک کورکی ین[۱۴]»پزشکی که بعد از مساعدت به خودکشی ۱۲۰ نفر به اتهام قتل «توماس یوک[۱۵]»محاکمه ومحکوم گردید نمونه جالبی از این نوع قتل باشد«یوک»که از یک نوع بیماری صعب العلاج رنج میبرد در اثر تزریق داروی مرگ آور توسط کورکی ین فوت نمود. کلیه مراحل عمل فیلم برداری شده وبه مدت ۶۰ دقیقه از شبکه تلویزیونی CBS برای سراسر آمریکا پخش شد . او قصد داشت با این اقدام قتل از روی ترحم را در جامعه مطرح و موجبات جرم زدایی از آن را فراهم آورد اما دادگاه اورا به اتهام قتل به ۱۰ تا ۱۵ سال وبه اتهام تزریق ماده مرگ آور ممنوعه ۷ سال زندان محکوم نمود . متخصصان زیادی در سرتاسر دنیا وجود دارند که چنین خدمات دارویی پزشکی را به بیماران صعب العلاج خود انجام میدهند.(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۸۲-۸۳).
۸)قتل به جهت حذف یک رقیب از صحنه فعالیت های اجتماعی،اقتصادی ویا احساسی و…:
از نگاه جامعه شناسی یکی از متغیرهای از خود بیگانگی، بی معیاری است وآن به حالتی گفته می شود که فرد احساس میکند برای رسیدن به هدف هایی که برایشارزنده است، نیاز به وسایل نامشروع دارد، یا میتواند با کنش هایی به حوزه های هدف نزدیک گردد که مورد تأیید جامعه نیست، مثلاً فرد برای رسیدن به هدف ها وتأمین نیازهایی که جامعه در او ایجاد میل نموده است دست به تلاش می زند وراه هایی را برای رسیدن به هدف هایش انتخاب میکند، اما جامعه آن راه ها را تأیید نمی کند در مواردی ممکن است فرد با تقلب هدفش را پیش ببرداما کسی حاضر نیست دست به تقلب بزند واز سویی دیگر فرد به نیازها وهدف هایش از طریق مشروع نمی تواند برسد.
خارج کردن یک رقیب از صحنه فعالیت اجتماعی ویا اقتصادی به شیوه های متقلبانه از شاخصه های کارتلها[۱۶]وتراست ها[۱۷]ویا شبکه های مافیایی ویا سرویس های اطلاعاتی در کشورهای غرب وکشورهای امریکای لاتین، بالاخص کشور آرژانتین که بیشترین بزه آدم ربایی در آن واقع می شود وبه کشور آدم ربایان اشتهاردارد که گاهاً به قتل هم منتهی می شود در طرد یا حذف یک رقیب از صحنه های اجتماعی واقتصادی وسیاسی، تلاش می نمایند، لیکن حذف ویا طرد یک رقیب عشقی که زائیده افکار احساسی است به شیوه های متقلبانه ویا همچنین آدم ربایی همراه با قتل ویا صرفاً قتل ویا ایجاد شرایط قهر آمیز و ارعاب در کشورمان، مسبوق به سوابق متعدد است.
آنچه که در وقوع این نوع آدم ربایی حائز اهمیت وضر ورت به ذکر آن میباشد این است که تبهکاران قبل از اینکه انگیزه های خود را نسبت به سوژه به مرحله اجرا در آورند به طور محسوس ویا پنهان ویا بواسطه، رقیب را به خروج از صحنه مورد نظر دعوت می نمایند و در صورت عدم تحصیل نتیجه، مبادرت به تهدید وایجاد موانع کوچک برای رقیب به عنوان یک هشدار جدی کرده وچنانچه موفق به خروج سوژه از موقعیت نگردند برای از بین بردن مقاومت وی، به ربایش وبا هدف معدوم نمودن وی روی می آورند.(خلعتبری،۱۳۸۸،ص۸۳-۸۴).
۹)قتل به انگیزه های همبستگی های قومی و قبیله ای: