– سود سال قبل
– انتظارات تحلیلگران از سود
شواهد ارائه شده،حاکی از انطباق انقطاع پیشبینی شده در ۳ آستانه است.
بررسی توزیع سود روشی تأثیر گذار بوده و اطلاعاتی درباره رخداد مدیریت سود در اختیار قرار میدهد، اما در این روش، نوع و اندازه مدیریت سود و یا انگیزه(های) مدیران جهت فراتر رفتن از بهینه گزینی های خاص آشکار نمی گردد(پن،۲۰۰۶).
۲-۶-۲-شواهد مدیریت سود در مورد اقلام خاص حسابداری
شواهد یافت شده به موارد زیر مربوط می شود:
الف: ذخیره ارزشیابی دارایی های انتقالی مالیاتی
-
- ذخیره ارزشیابی دارایی های انتقالی مالیاتی[۲۹]
- تغییر در دارایی های انتقالی مالیاتی/ بدهی های انتقالی مالیاتی
ب: مخارج یکباره[۳۰]
-
- اقلام خاص و حذفیات[۳۱]
-
- اقلام غیر مترقبه
- زبان کاهش ارزش
ج: هزینه های تحقیق و توسعه، تبلیغات واداری، عمومی و فروش
-
- مخارج تحقیق
-
- هزینه های اداری، عمومی و فروش
- هزینه های تحقق یافته در پایان دوره مالی(همان ماخذ).
۲-۷- انگیزه های مدیریت سود
بر مبنای رخداد، ۲ مورد از مهمترین عواملی که به نظر میرسد باعث ایجاد رفتار مدیریت سود گردند:
۱)انگیزه های مرتبط با بازار سرمایه و ۲) قراردادهای مکتوب بر حسب ارقام حسابداری، است. مطالعات مدیریت سود در ارتباط با قراردادهای مکتوب، محدود به قراردادهای بدهی و قراردادهای پاداش مدیریت است، در حالی که مطالعات مرتبط با بازار سرمایه دارای تنوع زیادی است. هیلی و واهلن (۱۹۹۹) از قوانین دولتی و آنتی تز به عنوان محرک سوم مدیریت سود یاد کردند. از محرک های دیگر می توان به انگیزه ی مالیاتی و انگیزه ی انتقال اطلاعات داخل واحد تجاری به سرمایه گذاران اشاره کرد (اسپهر،۲۰۰۵).
۲-۷-۱- انگیزه قیمت گذاری دارایی
تحقیقاتی که در آن مدیریت سود جهت تأثیر گذاری بر ارزش شرکت مورد استفاده قرار میگیرد به سه گروه کلی قابل تقسیم است:
۱-گروه نخست در بر گیرنده مطالعاتی است که در ارتباط بین مدیریت سود و مبادلات عمده مالی را مورد بررسی قرار میدهد. از جمله این موارد می توان به وقوع یا عدم وقوع مدیریت سود به هنگام عرضه سرمایه اشاره کرد.
۲- در گروه دوم این موضوع بررسی می شود که آیا مدیران به منظور افزایش پاداش حاصل از سهام یا منتفع گشتن از اطلاعات محرمانه[۳۲]، با مدیریت سود اقدام به تغییر قیمت سهام می نمایند یا خیر.
۳- در گروه سوم، شواهدی مبنی بر این ادعا ارائه می شود که مدیریت سود به طور مستمر در بازارهای مالی اتفاق می افتد. در اینجا فرض بر این است که مدیران، سود فصلی یا سالانه را جهت برآوردن انتظارات تحلیلگران با جهت هموارسازی جریان سود طی چندین دوره، مدیریت میکنند (همان ماخذ).
۲-۷-۲-انگیزه های قراردادی
علاوه بر اثرات قیمتی سهام، قراردادهای مکتوب بر حسب ارقام حسابداری نیز به مدیران انگیزه فراوانی جهت مدیریت سود میدهد. به سختی می توان شرایطی را نام برد که در آن به اندازه ی قراردادهای پاداش مدیران، رابطه نزدیکی با انگیزه و احتمال مدیریت سود داشته باشد. هیلی و واهلن(۱۹۹۹)، نشان داد که سیاست اقلام تعهدی مدیران و انگیزه های گزارشگری سود در قراردهای پاداش به هم مرتبطتند(شکل ۲-۲) (همان ماخذ).
نوعی دیگری از قراردادها که در تحقیقات دیده می شود، قرارداد تعهد وام است. در تعهدات وامی که بر حسب ارقام حسابداری نوشته شده ممکن است قید گردد که وام گیرنده یک یا همه موارد زیر را رعایت کند:
۱- رقمی فراتر از یک مبلغ حداقل سرمایه در گردش یا دارایی های ثابت نگه دارد،
۲- وجوهی معین جهت توانایی در پرداخت سود سهمی داشته باشد، یا
۳- حداقل مبلغی از سود خالص در صورت سود و زیان نشان داده شود (همان ماخذ).
حداقل
حداکثر
سود خالص گزارش شده
میزان پاداش
شکل ۲-۱ یک طرح پاداش معمولی
۲-۷-۳- انگیزه های سیاسی مدیریت سود
بسیاری از واحدهای تجاری از نظر سیاسی قابل رویت هستند. این موضوع بیشتر در مورد شرکت های بسیار بزرگ صادق است زیرا فعالیت های آن ها افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین، واحدهای تجاری موجود در صنایع استراتژیک، نظیر نفت و گاز، و واحدهای تجاری انحصارگر یا نزدیک به انحصارگر، نظیر شرکت های هواپیمایی و برق، قابل رویت اند. ممکن است که چنین شرکت هایی برای کاهش قابل رویت بودنشان اقدام به مدیریت سود نمایند. این کار، برای مثال، مستلزم به کارگیری رویه ها و شیوه های عملی حسابداری است که سود گزارش شده آن ها را، به ویژه هنگام وضعیت بسیار خوب آن، کاهش دهد. در غیر این صورت، در اثر فشارهای وارده، دولت در جهت افزایش قوانین یا سایر ابزارها جهت کاهش سودآوری این واحدهای تجاری گام بر میدارد(همان ماخذ).
۲-۷-۴- مدیریت سود برای انگیزه های مالیاتی
مالیات بر درآمد عامل مهم دیگری جهت مدیریت سود توسط شرکت ها است. با این اوصاف، واحدهای تجاری به سادگی قادر به کاهش سود، جهت صرفه جویی در پرداخت مالیات، نیستند. مقامات مالیاتی اغلب رفتار شرکتی [۳۳]واحدهای تجاری را پیشبینی کرده و قوانین حسابداری مختلفی جهت محاسبه مالیات بر درآمد تحمیل میکنند (پن،۲۰۰۶).
بر این اساس اسکات(۲۰۰۳)، نتیجه گرفت که مالیات دلیل عمده ای برای مدیریت سود توسط واحدهای تجاری نیست(پارساییان،۱۳۸۸).
با این اوصاف، در تحقیقات اخیر شواهدی یافت گردیده که بر اساس آن ها، از مدیریت سود جهت کاهش مالیات بر درآمد استفاده میگردد. مدیریت سود زمانی اتفاق می افتد که واحدهای تجاری جهت ارزیابی موجودی کالای خود در پایان سال مالی، تصمیم به انتخاب روش های حسابداری FIFO وLIFO بگیرند (پن،۲۰۰۶).
۲-۷-۵- مدیریت سود به دلیل تغییر مدیر عامل[۳۴]
در زمان جایگزینی مدیر، انگیزه جهت مدیریت سود زیاد است. از رویکرد جامع الاطراف[۳۵] مدیریتی (بر اساس این دیدگاه، مدیریت سعی در کاهش جذابیت واحد تجاری برای شرکت ها با افراد تحصیل کننده خارج از واحد تجاری دارد)، ممکن است مدیران جهت به تعویق انداختن یا اجتناب از اخراج، سود را مدیریت کنند. هنگامی که یک مدیر جدید جایگزین مدیریت واحد تجاری می شود، اجرای وان بزرگ به حساب مدیریت قبلی، راهی عملی جهت افزایش سود آتی است. مدیر جدید اقلام تعهدی را مدیریت و اقدام به انجام حذفیات[۳۶] عمده نموده و اقلام خاصی را ثبت میکند تا بدینوسیله سود را به هنگام ورودش کاهش، و آن را در سال های بعد افزایش دهد(همان ماخذ).
۲-۷-۶- مدیریت سود جهت انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران
هنگامی که علایق سرمایه گذاران خارج از واحد تجاری با علایق واحد تجاری متضاد باشد، تصور آن ها از وضعیت واحد تجاری حائز اهمیت است. در مطالعات انتقال اطلاعات ادعا می شود که مدیریت سود، راهی مناسب جهت علامت دهی پیشرفت آتی واحد تجاری به سرمایه گذارای است (همان ماخذ).
۲-۸- صورت های مالی میان دوره ای و مدیریت سود