بنابرین دو بعد کانون توجه یا جهتگیری مدیریت و میزان کنترل به عنوان نقاط مرجع استراتژیک استراتژی های ورود به بازارهای خارجی معرفی میشوند.
۲-۲-۳-۲ کانون توجه یا جهتگیری مدیریت
تصمیم گیری درباره تولید در داخل یا خارج، مبتنی بر جهتگیری مدیریت میباشد. همچنین این جهتگیریهای مدیریت نشاندهنده میزان مشارکت یا درگیری مدیریت در عملیات بازاریابی بین الملل نیز می شود. میزان درگیری مدیریت در فعالیتهای بین المللی خود بستگی به جذابیت مکان، تفاوت زبانی و (عدم قطعیت) ریسک مورد نظر دارد. هر انداره از سمت استراتژی های تولید در داخل به سمت استراتژی های تولید در خارج حرکت میکنیم، میزان مشارکت یا درگیری در فعالیتهای بازایابی بین المللی بیشتر می شود(گل علیزاده، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۳ تمایل به کنترل روی عملیات بین المللی
میزان کنترل شرکت در اثرگذاری بر سیستمها، روشها و تصمیمات می تواند کم یا زیاد باشد. در ادبیات بین المللی شدن، کنترل، قدرتی است که شرکت بر سیستمها، روشها و تصمیمات واحد تجاری خارجی اعمال می کند. شرکتها بین دو نوع کنترل یکی را انتخاب میکنند، روشهای کنترل کامل که نیازمند صرف منابع زیاد و ریسک تجاری بالا است و در عوض بیشترین سهم از بازده سرمایه گذاری را در اختیار سرمایه گذار قرار میدهد؛ و روشهای کنترل مشترک که نیازمند صرف منابع و ریسک کمتر است(پرسون،۲۰۰۸ ). تصمیمات مربوط به کنترل کامل یا کم(انعطافپذیر) بر عملیات بین المللی بر اساس عدم قطعیت، تجربه بین المللی، اندازه شرکت مادر، دانش فنی، مهارت بازاریابی، مرتبط بودن، میزان سرمایه گذاری کل، شدت رقابت صنعت، ماهیت فعالیت و شدت رقابت صنعت میباشد(گلعلیزاده، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۴ انواع استراتژی رقابتی
در تقسیم بندی استراتژی های رقابتی از ۱۳ نوع استراتژی اصلی و ۳ نوع استراتژی ژنریک نام برده شده است (دیوید[۳۰]، ۱۳۷۹)
این استراتژیها عبارت اند از:
الف: استراتژی های یکپارچگی
در استراتژی های یکپارچگی عمودی شرکتها میکوشند توزیع کنندگان، عرضهکنندگان مواد اولیه و یا شرکتهای رقیب را تحت کنترل درآورند. این استراتژیها شامل: استراتژی عمودی رو به بالا، یکپارچگی عمودی رو به پایین و یکپارچگی افقی است(دیوید، ۱۳۷۹).
ب: استراتژی های تمرکز
گاهی رسوخ در بازار توسعه بازار و توسعه محصول را استراتژی های تمرکز مینامند. زیرا آن ها به تلاش های متمرکز و فشردهای نیاز دارند تا شرکت بتواند بدان وسیله محصولات خود را از نظر رقابتی بهبود ببخشد(دیوید، ۱۳۷۹).
پ: استراتژی های تنوع
شرکتها به سه روش عمده استراتژی های خود را متنوع میکنند. آن سه روش عبارتاند از: تنوع همگون، تنوع ناهمگون و تنوع افقی(دیوید، ۱۳۷۹).
ت: استراتژی های تدافعی
این استراتژیها عبارت انداز: مشارکت، کاهش، واگذاری و انحلال(دیوید، ۱۳۷۹).
مایکل پورتر اولین کسی بود که به طور خاص به مفهوم استراتژی رقابتی پرداخت. او در سال ۱۹۸۰ کتاب استراتژی رقابتی خود را به وسیله انتشارات فریپرس به بازار عرضه کرد. از دیدگاه پورتر برای غلبه بر حریفان قدرتمند در بازار رقابت، باید به سلاحی مجهز شد که احتمال شکست را به حداقل برساند. شاید گفتن چنین سخنی به زبان ساده باشد، اما در عمل بسیار سخت است. از دیدگاه پورتر، استراتژی رقابتی، به سازمان این امکان را میدهد که از سه زاویه متفاوت از مزیتهای رقابتی خود بهره گیرد. این زوایا عبارتاند: از رهبری هزینه ها، متمایز ساختن محصولات یا خدمات و تمرکز بر محصول یا خدمتی خاص. این سه دیدگاه استراتژی های عمومی پورتر هستند. استراتژیهایی را که پورتر ارائه می کند نیاز به ساختارهای سازمانی متفاوت، رویه های کنترل و سیستمهای انگیزشی دارد. شرکتهای بزرگتر که به منابع بیشتری دسترسی دارند از نظر رهبری در هزینه ها به رقابت میپردازند یا در صدد بر میآیند محصولات و خدمات ویژه و متمایز از شرکتهای رقیب عرضه نمایند، در حالی که اغلب شرکتهای کوچکتر توجه خود را معطوف به محصولات و خدمات خاص میکنند. پورتر بر این نکته تأکید دارد که به هنگام به کارگیری این استراتژیها برای ارزیابی(مشارکت در فرصتها) به وسیله شرکتها و و احد های تجاری موجود و بالقوه از شیوه مبتنی بر تجزیه و تحلیل هزینه و منفعت استفاده شود. مشارکت در فرصتها و منابع چنین امکانی را به وجود میآورد که با بهره گرفتن از مزیتهای رقابتی هزینه ها را کاهش داد یا محصولات و خدماتی متفاوت و متمایز تولید و عرضه کرد. پورتر علاوه بر تشویق و ترغیب به مشارکت در فرصتها بر این نکته تأکید می کند که شرکتها برای بهرهمندشدن از مزیتهای رقابتی می توانند تخصصها و مهارت ها را بین واحدهای تجاری مستقل(به شیوهای اثربخش) مبادله نمایند. با توجه به عواملی مانند نوع صنعت، اندازه و بزرگی شرکت و ماهیت رقابت میتوان با بهره گرفتن از استراتژی های گوناگون(از نظر رهبری در هزینه ها، متمایز ساختن محصول یا معطوف کردن تمام توجه به گروه های کوچکی از مصرف کنندگان) به مزایای خاصی دست یافت. استراتژی تمایز اولین استراتژی ژنریک آن است که شرکت محصولات و خدمات متمایز ارائه دهد. این اقدام باعث ایجاد موقعیتی می شود که در کل صنعت منحصر به فرد است. مقصود از این استراتژی این است که محصولات یا خدماتی که در صنعت مورد نظر به عنوان محصول و یا خدمتی منحصر به فرد تلقی می شود به مشتریانی عرضه شود که نسبت به قیمت حساسیت چندانی نشان نمیدهند(پورتر[۳۱]، ۱۳۸۷). راههای ایجاد تمایز ممکن است به صورتهای گوناگون باشد:
– طرح یا تصویر علامت تجاری
– خصوصیات و ویژگیهای ظاهری
– خدمات مشتری
– شبکه های توزیع و فروش
– ابزارهای تمایز رقابتی
هر شرکتی باید راههای خاصی را که از طریق آن ها کالای خود را از دیگر کالاها متمایز ساخته و برای آن مزیت رقابتی فراهم می کند، مورد شناسایی قرار دهد. شمار فرصتهای تمایز بنا بر نوع صنعت فرق می کند. گروه مشاوران بوستن چهار نوع صنعت را از یکدیگر تمییز داده است. مبنای این تشخیص، مزایای رقابتی موجود و اندازه این صنایع بوده است.
– صنعت حجم: صنعتی است که در آن شرکتها قادرند فقط تعداد اندکی مزیت رقابتی، اما نسبتاً بزرگ به دست آورند.
– صنعت پاتشده: صنعت پاتشده صنعتی است که در آن شمار مزایای رقابتی بالقوه اندک و اندازه هر مزیت هم کوچک است به دست آورند.
– صنعت تخصصی: در این صنعت، شرکتها با فرصتهای تمایز زیادی روبرو هستند و هر فرصت تمایز هم می تواند دستاورهای بسیاری داشته باشد.
– صنعت قطعه قطعه شده: صنعت قطعه قطعه شده، صنعتی است که در آن شرکتها برای تمایز فرصتهای زیادی پیشروی دارند، اما هر یک از این فرصتها از نظر مزیت رقابتی کوچکاند.
ث: استراتژی تمرکز