ازدواج کردن به معنی در هم آمیختن دو چشم انداز و دو تاریخچه است که شامل ارزش ها و جهان بینی های متفاوت است رابطه زوج رابطه ای است که در آن همه چیز میتواند ترکیب شود.
عضوی از یک زوج بودن مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است. این بدین معنی است که نیازهای شخصی دیگر (همسر)مانند نیازهای خود ادراک شود. این موضوع در یافت به موقع حمایت را می طلبد. در این رابطه دادن و گرفتن حمایت باید متقابل باشد . رابطه زوج مستلزم این است که هر شخصی در هویت و فردیت شخصی[۴] منحصر به فرد خود جدا باقی بماند و در عین حال توانایی این را داشته باشد که این هویت را در لحظاتی برای سلامت و بهبودی رابطه کنار بگذارد. همچنین یکی از عواملی که زوج را در کنار یکدیگر نگاه میدارد احترامی است که هر فرد برای هویت جدای دیگری قائل است.
ازدواج کردن یکی از مشکلترین و پیچیده ترین وظایف بزرگسالی[۵] است. این رویداد مهم در عین حال به عنوان ساده ترین و عاشقانه ترین مرحله چرخه زندگی توصیف شده است به جای اینکه به ازدواج به عنوان راه حل مشکلات خانوادگی یا مشکل نهایی فرد نگریسته شود، باید آن را به عنوان انتقال به مرحله ای جدید از زندگی تلقی کنیم که مستلزم شکل دادن اهداف ، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوت است (کارتر و مک گولدریک[۶] ، ۱۹۸۰).
خانواده سیستم ارتباطی منحصر به فردی دارد که از روابط دوستی و کاری مجزا است. در جوامع مختلف روابط زوجی ارزش زیادی دارند . به طوری که بیشتر از ۸۰ درصد افراد طلاق گرفته دوباره ازدواج میکنند (یانگ و لانگ ،۱۹۹۸).
خانواده های دو شغلی بزرگترین گروه خانواده های غیرسنتی هستند. در این نوع خانواده ها، زن و شوهر هر دو کار و شغل خود را دارند و از درآمد مشترکشان زندگی خانوادگی را اداره میکنند. این الگو با خانواده های سنتی [۷] که در آن شوهر مسئولیت نان آوری خانه را در عهده دارد و زن صرفاً به خانه داری می پردازد، کاملاً مغایرت دارد.
مسائل هویتی برای زوج های شاغل میتواند برجسته و شاخص باشد. مسائل هویتی بیشتر برای زوج هایی مطرح است که آن ها در خانواده هایی که زن و مرد شاغلاند بزرگ شده اند. نقش های جنسیتی و ارزش هایی که در اوان زندگی درونی شده اند، ممکن است با نقش های غیرسنتی زن و شوهر در تعارض باشند و ابهام در نقش و هویت را به وجود آورند. جای تعجب بسیار است که از نظر روابط جنسی نیز زوج های شاغل کمتر از ازدواج های سنتی مشکل دارند(اوری- کلارک[۸] ،۱۹۸۶).
بعضی از پژوهش ها نشان دادهاند که ( توماس، آلبرت وایت، ۱۹۸۴، یوگیو، ۱۹۸۳) در روابط زوجین هر دو شاغل مشکلات زوجی مهمی (بین فردی و درون فردی )وجود دارد. که به تقسیم میزان مراقبت از فرزند و کار در خانه، وابسته است. در مقایسه با میانگین طلاق، طلاق در زوجین هر دو شاغل بیشتر است. در زندگی زوجین هر دو شاغل انواع تعارض هایی وجود دارد که زندگی آن ها را تحت تاثیر قرارمی دهد و به دیگر جنبههای زندگی نیز سرایت میکند (کارلسون ، ترجمه نوابی نژاد ،۱۳۷۸).
تعارض نقش برای زوجین به دو مقوله تقسیم می شود این دو مقوله تعارض حرفه ای – والدینی[۹] و تعارض حرفه ای – زن و شوهری [۱۰] هستند (بارلی[۱۱] ،۱۹۹۱). تعارض وقتی ظهور پیدا میکند که وقایع قبلی و غیر منتظره بروز میکند. وقتی فرزندی بیمار می شود تعارض حرفه ای – والدینی ایجاد می وشد. به طور مشابهی نقش حرفه ای ونقش همسری زمانی که وظایف، مسئولیت ها ” عملکرد خانوادگی[۱۲] ” با وظایف شغلی همزمان میشوند با هم تعارض پیدا میکنند. تعارض نقش زمانی که فرد باید دوباره صرف زمان، انرژی و منابع تصمیم بگیرد ضربه زننده می شود. آیا من می توانم سه روز آخر هفته را برای سالگرد جشن ازدواج اختصاص دهم یا باید آن را برای سال آینده به تعویق بیاندازم؟
رضایت شغلی و رضایت زناشویی زوجین هر دو شاغل با هم همبستگی دارد( کلین[۱۳] ، ۱۹۹۸) به عباتر دیگر، شادمانی در کار وخانواده همراه هم هستند. این یک حقیقت است که ناراحتی در محیط کار میتواند به خانه منتقل شود. جابجایی ناکامی [۱۴] و خشم[۱۵] بر روی اعضای خانواده موضوعی متداول است.
سرریز شدن خانواده- کار وقتی اتفاق می افتد که مشکلات خانه به کار اورده میشوند.بارلی( ۱۹۹۱) . دریافت که مردان در مقایسه با زنان مقاومت کمتری نسبت به سرریز کرد مشکلات خانواده در محیط کار دارند. سرریزی خانواده- کار ممکن است تعارض زوجین را افزایش دهد.
رضایت زناشویی
بر طبق تعریف، رضایت زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند (سینها و ماکرجی[۱۶]۱، ۱۹۹۱ به نقل از میر احمدی زاده و همکاران، ۱۳۸۲). و ینچ[۱۷]۲ و همکاران او (۱۹۷۴) معتقدند که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق میگردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. هم چنین الیس[۱۸]۳ در ۱۹۸۹ بیان میکند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسّط زن یا شوهر است هنگامی که همه جنبههای ازدواج شان را در نظر می گیرند (سلیمانیان، ۱۳۷۳).
مطابق با نظر هادسن (۱۹۹۲ به نقل از ثنایی، ۱۳۷۹) ادراک زن یا شوهر از میزان، شدت و دامنه مشکلات موجود در رابطه منعکس کننده سطح رضایت زناشویی آن ها است.
عوامل تعیین کننده موفقیت ازدواج و رضایت زناشویی
در پژوهش بنی جمالی و همکاران (۱۳۸۳) علل از هم پاشیدگی خانواده ها و نیز موفقیت ازدواج زوج های جوان را شامل موارد ذیل عنوان کردند: ۱- کمی سن جوانان به هنگام ازدواج، فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کم بودن سواد، پایین بودن سطح شغلی، دخالت بی مورد اطرافیان، پدیده طلاق والدین زوج های ناموفّق، وابستگی مالی زوجین به والدین، همه از عوامل تهدید کننده زندگی مشترک زوجین جوان بودند؛ ۲- عدم همسویی زوجین در جهات مختلف موجب اختلاف زناشویی بین زوجین می شود؛ ۳- تشابه نظرات زوجین به عنوان عامل تداوم بخش زندگی مشترک شناخته شد؛ ۴- وجود بیماری های جسمی، روانی و اختلالات رفتاری اعلام نشده از سوی همسران و خانواده های آن ها عامل سستی روابط بین زوجین تلقی شد.
در ادامه مطلب به ارائه نظرات پژوهشی در مورد برخی از مهم ترین عوامل شناخته شده در بهبود کیفیت زندگی زناشویی و افزایش رضایت از آن به تفکیک اشاره شده است: