خدای تعالی برتری مردها را بر زنها، از جهت قوت عقلی و نیروی بدنی به طور کلی بر کلی است. نه به طور شمول بر تمام افراد. زیرا چنانچه معلوم است، خیلی از زنهایی بوده و هستند که در تدبیر و عقل، بلکه در قوای بدنی بر بعضی از مردها فضیلت دارند[۷۳].
نظر صاحب تفسیر المنیر:
«فکان الرجل مفضّلاً علی المراه فی العقل و الرأی و العزم و القوّه، لذا خصّ الرّجال بالرّساله و النبوه…[۷۴] ».
در کلام این مفسر نیز، بر امتیاز عقلی و برتری قوّت مردان بر زنان، تأکید شده است.
نظر صاحب تفسیر تقریب القرآن:
«فان الله سبحانه فضّل الرّجل علی المراه عقلاً و جسماً و تحمّلاً ـ کما هو واضح وقد ثبت فی العلم الحدیث ـ[۷۵]».
در این کلام نیز، وجه برتری مرد بر زن، عقل، نیرو و توان ذکر شده است.
نظر صاحب تفسیرالمیزان:
«… هو ما یفضل و یزید فیه الرجال بحسب الطبع علی النساء وهو زیاده قوّه التعقّل فیهم وما یتفرّع علیه من شدّه البأس و القوّه و الطاعه علی الشدائد من الاعمال و نحوها فإن حیاه النساء حیاه احساسیّه و عاطفیّه، مبنیّه علی الرّقه واللطّافه». (طباطبایی،محمدحسین، بی تا)
در کلام مرحوم علامه نیز بر قدرت تعقّل بیشتر در مردان و زندگی عاطفی زنان پافشاری شده است.
نظر تفسیر نمونه:
در تفسیر نمونه پس از آنکه به سرپرستی خانواده توسط مردان پرداخته شده آمده است:
«این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیشتر بهره مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر؛ که با اولی بتواند بیاندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده ی خود دفاع نماید». (مکارم،ناصر و دیگران،۱۳۷۵)
در تفسیر مواهب الرحمن:
«… فضّله الله تعالی بأمور تجعله صالحاً لهذه المهمّه، وهی القوّه و شدّه البأس و زیاده التعقّل[۷۶]».
ایشان نیز سبب برتری مرد را بر زن، قدرت جسمی و فکری افزونتر دانسته است.
نتیجه و تحلیل اقوال مفسرین
آنچه از مجموع سخنان مفسّران بزرگ به دست میآید آن است که همگی آنان، بر دو نیروی برتر مردان بر زنان که همان قدرت تعقل بیشتر و توانمندی جسمی است، تصریح کردهاند و برخی از مفسران به فروعات دیگری از آن دو شاخه ی اصلی نیز اشاره کردهاند. ولی به هر حال، نیروی تعقّل بیشتر و توان جسمی افزونتر تقریباً مورد اتفاق مفسران است.
مفسران، مایه ی تفضیل مردان به همسرانشان را، قدرت تعقّل بیشتر و نیروی بدنی افزونتر دانسته اند، در حالی که در آیه ی مورد بحث، به طور اجمال آمده است: «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ» و مایه برتری مردان را بیان نکرده است.
وصف «قوامیت» که ریشه ی لغوی آن، همان برپا داشتن دیگری است، وجه امتیاز و برتری مرد را روشن میسازد. او دارای اوصافی است که به آن سبب، برپا دارنده ی خیمه ی خانواده و سرو سامان دهنده ی اوضاع همسر است. با آن اوصاف و ویژگی ها، همسرش به او تکیه میکند، سر و سامان مییابد، برپا می ماند و به زندگی مطلوب خویش ادامه میدهد. (کاظم زاده، علی، ۱۳۸۱)
۳-۱-۴-۱- ریاست مردان در خارج از منزل
سؤال آن است که آیه ی محل بحث (نساء/۳۴)، فقط به محدوده ی روابط خانوادگی محدود می شود، یا فراتر از آن، مدیریت جامعه را نیز در بر میگیرد؟
به عبارت دیگر: آیا در روابط اجتماعی میان زنان و مردان، حق مدیریت و سرپرستی با مردان است؟ آیا در جامعه نیز مردان «قوّام» بر زنان و سرپرست آنهایند؟ یا آیه فقط مربوز به محدوده ی روابط زن و شوهر است؟
نظر صاحب تفسیرالمیزان:
مرحوم علامه طباطبایی پس از آنکه سبب برتری و فضیلت مردان را بر زنان، نیروی تعقل افزونتر در مردان و توانمندی بیشتر جسمی آنان میداند، می نویسد:
«این علت برتری در مردان، مخصوص خانواده و همسران نیست. بلکه این حکم برای همه ی مردان، در برابر همه زنان است. در تمامی امور که زندگی این دو صنف به آن مرتبط است ـ مانند مسائل حکومتی و قضاوت و مانند آن ـ به سبب برتری عقلی مردان ـ مدیریت و رهبری به عهده ی آنان است». (طباطبایی،محمدحسین، بی تا)
به تعبیر دیگر: علت این حکم، عمومیت دارد و فراتر از محدوده ی زندگی خانوادگی است. چرا که علت مدیریت مردان بر زنان، عقل و تدبیر و نیروی جسمانی افزونتر است. و این محدود به خانواده و روابط زن و شوهر نیست.
مرحوم علامه در ادامه می افزاید:
«الرِّجالُ قَوَامُونَ عَلی النِّساءِ»، اطلاق دارد و کل روابط مردان با زنان را در اجتماع شامل می شود؛ ولی ادامه ی آیه که فرمود: «فَالصِالِحاتُ قانِتاتُ» فقط به روابط زوجین اختصاص دارد و از تمکین و رابطه ی خاضعانه زن در برابر شوهر سخن میگوید. و در واقع «فالصّالحات» یک فرع، از فروع آن حکم مطلق است». (طباطبایی،محمدحسین، بی تا)
حکم نخستین آیه «الرِّجالُ قَوَامُونَ» مطلق است، هم روابط زن و شوهر و هم روابط زنان و مردان را در مدیریت جامعه شامل می شود. ولی (فَالصبالِحاتُ) به بیان یک قسم و یک نوع از آن حکم مطلق اشاره دارد؛ که همان روابط زوجین است.
نظر صاحب تفسیر قاسمی:
«به این آیه استدلال شده است که زن نمی تواند قضاوت و امامت را به عهده بگیرد، چرا که مردان قوام و سرپرست آن ها هستند و بر آنان جایز نیست، سرپرست مردان شوند[۷۷]».
نظر صاحب مواهب الرحمن:
مرحوم آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری پس از آنکه سبب برتری مردان بر زنان را، یک امر طبیعی و تکوینی میداند، که همان نیروی جسمی و عقلی افزونتر باشد[۷۸]، میگوید:
«این علت برتری تعمیم دارد و فقط مخصوص روابط خانوادگی نیست؛ هرچند خانواده و همسری از مصادیق روشن آن است. همچنین در این آیه در بیان قوامیت مردان بر زنان، از دو کلمه ی «رجال» و «نساء» استفاده شده، نه کلمه ی «ازواج». گویا این حکم برای جنس مردان است که خداوند آنان را سرپرست زنان قرار داده است[۷۹]».
در جای دیگر نیز میگوید:
«این سرپرستی را که خداوند برای مردان قرار داده است، مخصوص جهت معینی مثل سرپرستی مرد بر همسر خویش نیست؛ بلکه مطلق است و مردان قوام و سرپرست زنانند در مسائل اجتماعی و حفظ شئونات جامعه، همانند قضاوت و اداره جنگ و مانند آن. خداوند پذیرش این امور را تکلیف مردان قرار داده است[۸۰]».
برخلاف این نظرات،بعضی مفسران، این آیه را در محدوده ی روابط زن و شوهر معنا کردهاند و به روابط مردان و زنان در جامعه ـ در پرتو این آیه ـ نپرداخته اند.
آیت اله جوادی آملی می نویسد:
«وقتی که زن در مقابل مرد و مرد در مقابل زن به عنوان دو صنف مطرح است، هرگز مرد قوام و قیم زن نیست. و زن هم در تحت قیمومیت مرد نیست. «الرِّجالُ قَوَامُونَ عَلی النِّساءِ» مربوط به آنجایی است که زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن باشد. که در آن صورت سخن از قوام بودن به میان میآید». (جواد آملی، عبدالله، ۱۳۷۸)
البته به نظر میرسد، سیاق آیه در بیان نحوه ی ارتباط زن و شوهر در دایره ی امور خانوادگی است و قرائنی در آیه است، که همین نظر را تأیید میکند.