به گفته دیگر، از دیدگاه فارابی و ابن سینا و ابن رشد، کردار نیک باید بر شناخت چیزها پیشی جوید.
در این جا شایسته است نگاهی گذرا بیفکنیم به پدیده شناخت از دیدگاه ابن سینا؛چرا که وی میکوشد نظریهای در زمینه شناخت فراهم آورد که به روشنی ذهن گرایانه است:جایگاه هستی شناختی صورت چیزها در جهان مادی هر چه باشد، صورتها در ذهن به هر روی، جایگاه هستی شناختی مشخصی دارند؛به گونهای که موضوعات مستقیم شناخت ذهنی، همانی نیستند که در جهان بیرونی هستند.این صور ذهنی همچنین هنگامی که از نظر منطقی طبقه بندی می شوند، باز هم دگرگونی میپذیرند؛چنان که موضوعات منطقی اندیشه و سخن، یک سره از موضوعات برونی و نیز ذهنی یا عقلی متمایز میگردند.( Sary and sayyed Hossein، ۱۹۹۵، ص ۸۳۶). از دیدگاه ابن سینا، شناخت یک چیز باید بر پایه استدلال روش شناختی به پیش رود؛ نتیجه باید الهام شود؛ و در بهترین حالت، ذهن باید از این روند گام به گام آگاه باشد تا به درستی بتوان گفت که شناختی در کار است.با این همه، چنین شناختی را میتوان بدون آگاهی کامل از گامهایی که به آن انجامیده است، به یاد آورد و نیز میتوان آن را به دیگران منتقل ساخت.)همان، ۸۳۸).
۱۱-۳-۲ اضطراب اجتماعی:
اضطراب اجتماعی ( social anxiety disorder) یا هراس اجتماعی نوعی اضطراب است که با ترس و اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی شناخته میشود و حداقل بخشی از فعالیتهای روزمره شخص را مختل میکند( Webmd.com، ۲۰۱۰،ص ۱۴-۴۰). اضطراب اجتماعی یک اختلال بسیار ناتوان کنندهاست که میتواند بسیاری از جنبههای زندگی فرد را مختل کند. در موارد شدید اضطراب اجتماعی میتواند کیفیت زندگی فرد را تا حد نازلی کاهش دهد. بعضی از مبتلایان ممکن است هفتهها از خانه خارج نشوند یا از بسیاری موقعیتهای اجتماعی مانند موقعیتهای شغلی و تحصیلی خود صرفنظر کنند.
اضطراب اجتماعی میتواند از نوع خاص یا specific (زمانی که فقط برخی موقعیتهای اجتماعی خاص موجب اضطراب میشود. مثل سخنرانی در حضور جمع) یا از نوع فراگیر(Generalized) باشد. اضطراب اجتماعی فراگیر عموما شامل نوعی نگرانی شدید، مزمن و پایدار میشود که فرد از قضاوت دیگران در مورد ظاهر یا رفتارش و یا خجالت کشیدن و تحقیر شدن در حضور دیگران دارد. در حالی که شخص مبتلا معمولاً متوجه غیرمنطقی بودن یا زیاده روی در این احساس ترس و نگرانی میشود ولی غلبه کردن بر این ترس برایش بسیار سخت است. حداکثر حدود ۱۳٫۳ درصد مردم در مقطعی از زندگی خود معیارهای هراس اجتماعی را دارا هستند که نسبت مردان به زنان مبتلا ۲ به ۳ است Richard)، ۲۰۰۷، ص ۲۹-۳۰).
علائم جسمی که معمولاً همراه اضطراب اجتماعی هستند شامل سرخ شدن، تعریق زیاد، لرزش، تپش قلب، احساس دل آشوب و لکنت زبان میشود. در موارد نگرانی و ترس شدید حملات اضطرابی(panic attack) نیز ممکن است اتفاق بیافتد. تشخیص و دخالت زودهنگام در این اختلال میتواند به حداقل شدن علائم و کند شدن پیشرفت آن کمک قابل توجهی کند و از بروز عوارض بعدی نظیر افسردگی شدید جلوگیری نماید. بعضی از مبتلایان از الکل یا مواد مخدر و روانگردان برای کاهش ترس، افزایش اعتماد به نفس و عملکرد اجتماعی بهتر استفاده میکنند.
با توجه به اینکه این اختلال در بسیاری از نقاط جهان چندان شناخته شده نیست و ناشی از اختلالات شخصیتی فرض میشود مبتلایان به هراس اجتماعی معمولاً به خود درمانی روی میآورند. عامل دیگری که در این مسئله مؤثر است پرهیز مبتلایان از مراجعه به پزشک به علت خود اختلال است. این مسایل احتمال اعتیاد به مواد مخدر، روانگردان و تداخلات خطرناک دارویی را افزایش میدهد. فرد مبتلا را میتوان به روش های دارویی یا روان درمانی یا هر دو درمان کرد. تحقیقات نشان داده درمان رفتاری- شناختی(cognitive behavior therapy) به صورت فردی یا گروهی در درمان اضطراب اجتماعی مؤثر است. هدف این روش تغییر الگوهای فکری و واکنشهای فیزیکی فرد در موقعیتهای اضطراب زای اجتماعی است. با وجود اینکه این روشها امروزه به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد بسیاری از مبتلایان به اضطراب شدید اجتماعی معتقدند این روشها در موارد شدیدتر به تنهایی تاثیرگذار نیست و درمانهای دارویی معمولاً نتایج بهتری به دنبال دارد.
۱۲- ۳- ۲ استفاده از موسیقی در آموزش:
آموزگاران میتوانند برای تقویت فضای کلاس و یادگیری دانشآموزان راه های زیادی برای استفاده از موسیقی پیدا کنند. انواع مشخصی از موسیقی روی الگوی امواج مغز تأثیر میگذارند و فعالیت مغز را کند یا تند میکنند. بعضی معلمان گزارش دادهاند که آهنگهای کلاسیک دانشآموزان را آرام و ساکت میکند، در حالی که مارشهای نظامی تأثیر انرژیزا دارند. انواع مختلف موسیقی باید استفاده شوند تا قدرت شاگردان را برای تحلیل صداها و الگوهای موسیقیایی بیشتر کند و درک آن ها از نحوه برقراری ارتباط آهنگسازان توسط موسیقی شان را بالاتر ببرد. موسیقی میتواند وسیله ای قدرتمند برای تکمیل زمینههای درسی مختلف باشد. الگوها و سمبلهای موسیقی، مفاهیم زیربنایی هستند که به قابل فهمتر کردن ریاضی کمک میکنند؛ برای مثال، یک ارتباط طبیعی این است که هنگامی که شاگردان ارزش نت های کامل، نصفه و یک چهارم را یاد میگیرند به آن ها کسر را نیز یاد بدهیم. ما میتوانیم مطالعه تاریخ را با دیدن تاثیرات آهنگهای وطنپرستانه روی احساسات و رفتار مردم تقویت نماییم. اگر دانشآموزان یاد بگیرند که مردم چه طور از ضرب طبل و ترانه های دورهگردی استفاده کردهاند تا اطلاعات یا اجزای یک فرهنگ را از محلی به محل دیگر منتشر کنند، میتوانند فهم بیشتری از ارتباط آن ها داشته باشند. در یک کلاس فیلمسازی یا داستان نویسی، دانشآموزان میتوانند تجربه کنند که وقتی یک فیلم وحشتناک تماشا میکنند، چه طور انواع مختلفی از موسیقی احساس آن ها را تحت تأثیر قرار میدهد.وزن و قافیه مکانیزم های زیادی برای ذخیره اطلاعات که یادسپاری آن ها، مشکل بود را فراهم میسازند. همان گونه که قبلاً گفتیم، یادآوری اطلاعاتی که در قالب موسیقی یا قافیه باشد بسیار راحتتر از یادآوری همان اطلاعات در قالب نوشته است. بچه های کوچکی را در نظر بگیرید که آهنگها و شعرهای بچهگانهای را که آموختهاند، به راحتی می خوانند. بچه های۵ ساله میتوانند به طور خودآگاه با تقریباً دو تکه اطلاعات در یک زمان کار کنند که به نظر میرسد ظرفیت حافظههایشان را بسیار محدود میکند(ولف، ۲۰۰۱).
۱۳- ۳- ۲ کاربرد موسیقی در اختلالات یادگیری: