از اینرو وقتی تصمیم در مورد چگ.نگی سرمایه گذاری مؤسسه اتخاذ میگردد، دیگر تصمیم تقسیم سود عایدات بین سود سهام قابل پرداخت و عایدات نگهداری شده در مؤسسه دارای اهمیت نیست. میلر و مودیلیانی ادعا میکند که ارزش شرکت تحت تاثیر سیاست تقسیم سود قرار نمی گیرد . آن ها میگویند که سیاست سود سهام غیر مرتبط است و دلیلشان این است که ارزش شرکت به وسیله قدرت سودآوری و ریسک تعیین میگردد. (بیتیتسی و دیگران، ۲۰۰۰).
میلر و مودیلیانی پیشنهاد میکنند که مجموع ارزش تنزیل شده هر سهم پس از پرداخت سود و انتشار سهام جدید برابر است با ارزش هر سهم قبل از پرداخت سود . به عبارت دیگر کاهش در ارزش بازار سهام به خاط رقیق شدن مالکیت در اثر تامین مالی از خارج شرکت برای جبران سود پرداختی انجام گرفته است . از نظر پیروان این مکتب ، هزینه های تامین مالی از منابع داخل و منابع خارج یکسان است . بنابرین سهامدار نسبت به انتخاب سود و منافع سرمایه ای بی تفاوت هستند زیرا سرمایه گذاران از طریق تجزیه و تحلیل های مالی متوجه میشوند که ارزش شرکت بستگی به سلامت و بنیه مالی ان دارد نه سیاست تقسیم سود . در واقع سود سهام حاوی اطلاعاتی است که از طریق تغییر سود به سرمایه گذران ارسال می شود. به هیمن جهت میلر و مودیلیانی به مدیران توصیه میکنند که از کاهش سود خودداری نمایند زیرا افزایش در سود ، انتظارات سرمایه گذاران را درباره وضعیت درآمدهای آتی شرکت بهبود می بخشد (بیتیتسی و دیگران، ۲۰۰۰).
.
نظریه آنان بر مبنای فرضیات زیر ارائه گردیده است .
در بازار ، رقابت کامل سرمایه وجود دارد و در آن سرمایه گذار اطلاعات کامل داشته و عقلانی رفتار می کند و متغیرهای اقتصادی و قانونی در رفتار او تاثیری نمی گذارد. هزینه کارگزاری و انتشار سهام وجود ندارد .
سرمایه گذار در مورد سودآوری آتی شرکت اطمینان کامل دارد .
تمامی شرکتها میتوانند به گروههای متجانسی از نظر ریسک طبقه بندی گردند، در این طبقات ریسک تجاری تمامی شرکتهای موجود در یک طبقه یکسان میباشد. درآمدهای ایجاد شده توسط داراییهای یک شرکت به خصوص که در یک طبقه خاصی از نظر ریسک قرار دارد ، دارای همان درجه ریسکی است که درآمدهای ایجاد شده توسط دارایی های سایر شرکتها دارند .
مالیات بر درآمد شخصی و مالیات بر درآمد شرکت وجود ندارد .
شرکتها و افراد قادرند بدهی های خود را بدون محدودیت در نرخ بهره ثابتی افزایش دهند .
سهامدران در مورد اهرم شخصی و اهرم مالی بی تفاوت هستند .
با فرضیات فوق میلر و مودیلیانی به این نتیجه رسیدند که موضوعات زیر برقرار باشند :
ارزش کلی شرکت و هزینه سرمایه آن وابسته به ساختار سرمایه شرکت نمی باشد. ارزش بازارز شرکت به وسیله تنزیل جریان درآمدی ناشی از عملیات با نرخ مرتبط با ریسک آن شرکت تعیین می شود . یعنی : (ایکان[۱۰]وکاله،۸۹۰،۲۰۱۱).
V= ارزش کلی ابزار شرکت
N01 = درآمد خاص عملیاتی
K0= متوسط وزنی هزینه سرمایه
۲- رابطه زیر برقرار است :
Ke= بازده مورد انتظار ارزش ویژه شرکت
Ke*= بازده مورد انتظار موقعی که شرکت تماماً به وسیله صاحبان سهام تامین مالی شده است .( شرکت بدون بدهی )
Kd= بازده مورد انتظار بر روی بدهیها
= نسبت بدهی به ارزش ویژه
بنابرین همزمان با افزایش در ساختار سرمایه ، هزینه سرمایه ( ارزش ویزه ) برای پوشاندن کامل هر گونه مزیت ناشی از این افزایش بدهی ، افزایش خواهد یافت .
نرخ تنزیل مناسب برای یک پروژه سرمایه گذاری خاص به منابعی که وجوه مورد نیاز برای تامین مالی آن مورد استفاده قرار میگیرد وابسته نیست . این مسئله بی ارتباطی تصمیمات مالی در این مورد را بیان میکند و دلالت بر این دارد که فقط تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری است که در هدف حداکثر کردن ارزش بازار شرکت تاهمیت دارد. نتیجه مهمی که از این موضوع حاصل می شود این است که مدیران مالی وقتی که هزینه سرمایه یک سرمایه گذار را تخمین میزنند ، نیازی نخواهند داشت که منابع تامین مالی پروژه را نیز مورد توجه قرار دهند(ایکان وکاله،۸۹۰،۲۰۱۱).
بخش دوم:کارایی مالی
فارل[۱۱] برای ساختن یک واحد مجازی بر مجموع موزون واحدها تمرکز کرد و به عنوان یک وسیله سنجش متداول برای اندازهگیری کارایی فنی را به صورت نسبت مجموع موزون ستانده ها به مجموع موزون نهاده ها تعریف کرد. با توجه به تعریف نتایج زیر حاصل می شود:
الف)کارایی به نهادهها(هزینه مواد مستقیم، هزینه دستمزد مستقیم، سربار تولید، هزینه های توزیع فروش، عمومی و اداری و هزینه های مالی) رابطه معکوس دارد و افزایش در این متغیرها موجب کاهش میگردد.
ب)کارایی با ستاندهها ( فروش، سود خالص) رابطه مستقیم دارد و افزایش در این متغیرها موجب افزایش کارایی میگردد. کارایی فنی منعکس کننده توانایی یک بنگاه در به دست اوردن حداکثر خروجی از ورودیهای به کار گرفته شده میباشد.(طباطبایی،۲۰۰۹).
مفاهیم مشتق شده از کارایی فنی:
ساختار بازدهی به مقیاس: بازدهی به مقیاس میتواند ثابت یا متغیر باشد
الف)بازدهی به مقیاس ثابت بدان معنا است که افزایش در مقدار ورودی ها منجر به افزایش خروجی ها به نسبت می شود.
ب)در بازدهی به مقیاس متغیر افزایش خروجی ها بیشتر یا کمتر از نسبت افزایش در ورودیهاست.
بسیاری از مطالعات کارایی فنی بازدهی به مقیاس ثابت را به دو قسمت کارایی مقیاس و کارایی فنی خالص تقسیم کند.
کارایی فنی خالص:
در حالت بازدهی متغیر نسبت به مقیاس مناطقی از مرز کارایی وجود دارند که بازدهی آن ها افزایشی یا کاهشی است. در این حالت با آن که کارایی فنی وجود دارد ولی بنگاهها در بهترین حالت خود نیستند، که کارایی فنی، کارایی فنی خالص نامیده می شود.(مجتهدزاده،۲۰۱۳).
مدلهای ارزیابی کارایی
بررسی سیستم ها و چارچوب های ارزیابی کارایی
متون مختلف خیلی زیادی در مورد سیستم های ارزیابی کارایی بحث،وبر اهمیت و پیچیدگی موضوع تأکیدنموده اند. در حالی که تحقیقات متعددی در مورد موضوعات مربوط به این موضوع بحث میکنند،تعدادی از این تحقیقات تنها بر جنبههای انتخابی اندکی از طرح سیستم های ارزیابی کارایی تمرکز دارند، الگوهای نوین ارزیابی کارایی، مدل های کمی مثل معیار بهرهوری با رویکرد ارزش افزوده، معیار کارآمدی با رویکرد اثربخشی و کارایی و معیار سودآوری با رویکرد حسابرسی کارایی و مدلهای کیفی، مثل معیار توصیفی و ارزشی با رویکرد تعهد سازمانی و اخلاق سازمانی و چند معیار دیگر به کار گرفته شده است. (تاتیسچی [۱۲]وبلاچاندر،۱۴۳،۲۰۰۸).
(در ادامه به مهمترین و متداولترین الگوها و مدلهای اجرای فرایند سنجش کارایی اشاره میگردد.)
ROI, ROCE, ROS و مشتقات
نرخ بازده سرمایه یا برگشت سرمایه[۱۳] (,(ROI برگشت حقوق صاحبان سهام(ROE) و بازده اصل سرمایه[۱۴]و ROCE با مشتقاتشان بعضی از شاخصهای مالی هستند که اکثراً توسط شرکتها برای ارزیابی نتایج تجاریشان استفاده می شود(وستون وبریگام[۱۵]،۱۳۸۹).