“
اغلب علما و صاحب نظران اسلامی هم از آن به عنوان یک پدیده زشت اجتماعی و دارای اثر زیانبار یاد کردهاند و مباحث مبنایی دال بر حرمت شرعی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است بر همین اساس در بند ۵ قطعنامه اولین سمینار بررسی مسائل اعتیاد(۲۵-۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۴) بر شناساندن حرمت شرعی مواد اعتیاد آور تأکید شده است.[۲۳]
گفتنی است در شبهات تحریمی مادامی که دلیل بر حرمت اقامه نشده باشد، عموم فقها قائل به حلیت اند و برای آن «سیگار کشیدن» را مثال می آورند. بنابرین حرام بودن مصرف مواد مخدر نیاز به دلیل خاص دارد. به اعتقاد بسیاری از فقها ملاک حرمت در این موارد، تحقق ضرر است و چه بسا در مواردی که ضرر نداشته یا ضرر آن اندک و قابل تسامح عقلایی باشد، نتوان قائل به حرمت شد.
ادله ای که از نظر فقهی میتواند مستند حرمت مواد مخدر باشد بدین شرح است:
آیات قرآن که از آن جمله است:
الف) «وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ» (اعراف،۱۵۷)
«براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند»
با این استدلال که چون مواد مخدر جزء خبائث و اشیایی است که انسان از آن نفرت دارد، به صراحت این آیه حرام است. چنان که پیدا است این استدلال در صورتی درست است که جزء خبائث بودن مواد مخدر از مسلمات باشد، حال آن که اشخاص معتاد بی آن که نفرت از آن داشته باشند، آن را امری مطلوب می پندارند و حتی در نظر عرف اعتقاداتی از این قبیل وجود دارد که: «تریاک از سن پنجاه به بالا نه تنها ضرر ندارد، بلکه مفید هم هست»، «در علاج مرض قند سودمند است»، «تنها درمان بیمارانی است که از ناراحتی قلبی رنج میبرند»، «بهترین داروی خواب آور برای نوزادان است» (گزارشی از اولین سمینار بررسی مسائل اعتیاد، ۳۴۳) بنابرین، از مصادیق خبائث به شمار آمدن مواد مخدر روشن نیست و نمی توان به استناد این آیه آن را حرام به شمار آورد (همان،۳۶۰).
ب) «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ»(بقره،۱۹۵)
« خود را با دستخود به هلاکت میفکنید»
استدلال به این آیه بر این مبنا استوار است که استعمال مواد مخدر موجب می شود انسان خود را به هلاکت افکند. با وجود این در استعمال اندک چون هلاکت صدق ندارد، نمی توان آن را مشمول آیه و در نتیجه حرام دانست.
ج) «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»(بقره: ۲۱۹)
« درباره شراب و قمار از تو مىپرسند بگو در آن دوگناهى بزرک و سودهایى براى مردم است »
طریق استدلال چنین است که هر چند در استعمال مواد مخدر نفعی هم می توان لحاظ کرد ولی به دلیل آن که ضرر آن بیش از نفع آن است، محکوم به حرمت است. بدیهی است این استدلال در صورتی کافی خواهد بود که هر چیزی ضررش بیش از نفعش بود حرام باشد، در حالی که آیه به خصوص خمر و میسر نظر دارد و تسری آن به سایر موارد تنها میتواند شبهه حرمت ایجاد کند نه آن که دلیل قطعی بر حرمت به حساب آید. همچنین آیاتی از قرآن کریمنظیر: نحل آیه ۱۱۴؛ انفال آیه ۶۹ و بقره آیه ۱۶۸٫به استفاده از رزق حلال و طیب دستور میدهند و بر این اساس چنین استدلال شده است که چون به کارگیری مواد مخدر خارج از رزق حلال است، از نظر شرع ممنوع میباشد به این بیان که «در حلال و طیب نبودن مواد مخدر کم ترین تردیدی وجود ندارد» (نوری،۱۳۷۸: ۱۱۰). و نیز گفته اند طبق آیه «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ » « امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده » فقط طیبات حلال است و طیب آن چیزی است که برای بدن مفید باشد(مائده، ۵).
نهی انسان از ساختن حرام از حلال ها(طه،۸۱) تحریم خبائث و اجتناب از آن ها(اعراف، ۱۵۷) و حرمت تبذیر و اسراف(اسراء،۲۶) که در آیات قرآن بر آن ها تأکید شده است نیز از نظر برخی بر حرمت بهره گیری از مواد مخدر دلالت دارند(ساکی،۱۳۸۰: ۳۱۲)
با این همه هیچ یک از آیات فوق بر حرمت استعمال مواد مخدر در حد اندک و به صورت تفننی دلالتی ندارد و تا چنین حرمتی طبق دلیل محکم ثابت نشود،در موارد تردید حکم حلیت جاری استبله، استعمال مواد مخدر در حد بالاتر به گونه ای که آثار زیانبار آن محسوس باشد چنان که غالباً در اشخاص معتاد چنین است بی تردید مشمول برخی از آیات فوق و محکوم به حرمت خواهد بود(پورپرشکوهی،۱۳۸۱: ۸)
علاوه بر آیات، از آنجا که کاشت و استعمال مواد مخدر سابقه ای طولانی و حتی قبل از اسلام دارد، روایاتی نیز در مذمت مصرف این گونه مواد وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره کنیم:
۱ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است:
«من احتقر ذنب البنج فقد کفر»(نوری،۱۴۰۸: ۸۶)
هر کس گناه استعمال بنگ را سبک بشمارد، کافر شده است.
۲ در نقل دیگری آمده است:
«سلموا علی الیهود و النصاری و لا تسلموا آکل البنج»(همان،۸۵)
بر یهود و نصاری سلام کنید ولی بر کسی که بنگ استعمال میکند، سلام نکنید.
۳ در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم:
«من اکل البنج فکانما هدم الکعبه سبعین مره و کانما قتل سبعین ملکاً مقربا و کانما قتل سبعین نبیاً مرسلاً و کانما احرق سبعین مصحفاً و کانما رمی الی الله سبعین حجراً و هو ابعد من رحمه الله من شارب الخمر و آکل الربا و الزانی والنمام»(همان،۸۶)
هر کس بنگ استعمال کند همانند کسی است که خانه کعبه را هفتاد بار خراب کرده هفتاد ملک مقرب را کشته و هفتاد پیامبر مرسل را به قتل رسانده باشد و همچون کسی است که هفتاد قرآن را سوزانده و… . چنین کسی از رحمت خدا از شراب خوار، ربا خوار، زانی و سخن چین هم دورتر است.(نوری،۱۳۷۸: ۱۳۸) .
برخی از فقها از روایات یاد شده استفاده حرمت کردهاند و بدیهی است وقتی استعمال بنگ و حشیش حرام باشد، استعمال دیگر مواد مخدر هم به طریق اولی حرام خواهد بود. با وجود این، این احتمال نیز بعید نیست که روایات فوق به مضرات مواد مخدر توجه کرده و برای دوری از آن به توصیه اخلاقی پرداختهاند چنان که گاه حاضر نشدن در نماز جماعت هم با همین تعبیر «لاتسلموا علی الیهود والنصاری» از زبان پیامبر مورد سرزنش قرار گرفته است و بر همین اساس نمی توان صرفاً به استناد این قبیل روایات به حرمت مطلق استعمال مواد مخدر ملتزم بود. با وجود این روی آوردن به مواد مخدر در صورتی که مشمول ادله ضرر و زیان بر نفس باشد، به دلیل کافی بودن ادله حرمت ضرر، بی تردید حرام خواهد بود و فتاوای فقها مبنی بر حرمت نیز بر همین اساس است.بنابرین، اگر چه در گذشته فقها به تحریم مطلق مصرف مواد مخدر فتوا نداده و آن را منوط به تحقق ضرر کردهاند،(شیخ مفید،۱۱۴۰: ۷۰۵) ولی اکنون که ضرر داشتن آن بر همه آشکار شده است، در حرمت آن تردیدی باقی نمی ماند. تا جایی که آیت الله فاضل لنکرانی تصریح کردهاند که: «کشیدن تریاک و لو اینکه اطمینان به عدم اعتیاد هم در آن باشد جایز نیست» یا آیت الله گلپایگانی ضمن فتوای صریح به حرمت استعمال تریاک، حشیش و مواد مخدر، استعمال تفریحی آن را در صورتی که شخص در معرض اعتیاد قرار گیرد، حرام می دانند.(گلپایگانی، بی تا: ۶۵).
فتاوای دیگر فقها در این خصوص به این شرح است:
“