-
- به هنگام بودن: اطلاعات بر زمان مبتنی است و بنابرین، به طور مداوم در حال تغییر است. به مجرد اینکه داده جدید، اخذ شود، اطلاعات جدیدی مورد نیاز خواهد بود، به عنوان مثال اطلاعات ماه اسفند با اطلاعات ماه فروردین، به احتمال زیاد، متفاوت خواهد بود زیرا داده های تشکیل دهنده آن ها تغییر پیدا کردهاست. دانش به علت بار معنایی زیاد خود، حساسیت زمانی کمتری دارد. دانشی که از اطلاعات دیروز و امروز بهدست آمده، می تواند برای درک اطلاعات فردا به کار رود (جعفری مقدم، ۱۳۸۲).
دانش
به هنگام پژوهش در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار میرود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقاً متوجه نمیشوند که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا این اصولاً چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا خیر؟.
دانش، فراتر از داده ها و اطلاعات است. تراگل، دانش را اینگونه تعریف نموده است:
دانش= اطلاعات در متن + ادراک (Smits & Moor, 2004)
اکثر مردم، به طور شهودی فکر میکنند که دانش، وسیعتر، عمیقتر و غنیتر از داده ها و اطلاعات است. مردم معمولاً هنگام گفتوگو درباره صاحبان دانش، تصویر کسانی را که ارائه می دهند که در زمینهای خاص دارای اطلاعاتی زیاد، عمیقتر و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند. مردم لفظ دانشمند یا دانشور را برای یادداشت،
کتاب راهنما و یا پایگاه های اطلاعاتی به کار نمیبرند، حتی اگر این موارد به وسیله افراد صاحب دانش تدوین شده باشند. داونپورت و پروساک در مقالهای با عنوان «اصول مدیریت دانش» دانش را اینگونه تعریف کرده اند:
«ترکیبی منعطف و قابل تبدیل از تجارب، ارزشها، اطلاعات معنیدار و بینشهای متخصصان که چارچوبی را برای ارزیابی و انسجام اطلاعات و تجارب جدید ارائه میدهد.» (Davenport & Prusak, 1996:5).
بلاکر هم در تعریف دانش گفته است که: دانش، یعنی موضوعی چند لایه، پیچیده، پویا و انتزاعی که در ذهن انسان نهفته است (Holt et al, 2004).
روابط داده، اطلاعات و دانش
داده عاملی است که ذخیره می شود و پس از پردازش به اطلاعات تبدیل می گردد. در واقع میتوان گفت آنچه که به عنوان مقادیر صفات خاصه در پایگاه اطلاعاتی ذخیره می شوند، داده است اما زمانی که هریک از این مقادیر برای پرسش یا مسئلهای مورد تفسیر قرار گیرند و زمینه اقدام یا عدم اقدام عملی را فراهم می کند، به اطلاعات مبدل می شوند. از تحلیل، درک و به خاطر سپردن اطلاعات، دانش به دست می آید. دانش افراد مختلف در یک زمینه موضوعی با دارا بودن اطلاعات یکسان و مشابه میتواند متفاوت باشد. نوناکا معتقد است اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شود که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید آنان آمیخته شده و به آن مفهوم داده می شود. بی. سی. بروکز بین دانش و اطلاعات به یک نسبت تجربی معتقد است. وی میگوید اطلاعات به دانش افراد میافزاید. ساختمان اصلی دانش با ورود اطلاعات تغییر مییابد و سرانجام یک ساختار دانشی جدید به دست می آید. البته تمایز قائل شدن بین داده، اطلاعات و دانش تا حدود زیادی به خود کاربر مربوط است و این فرایند تبدیل داده به اطلاعات و سپس دانش برگشتپذیر است.
روابط میان داده، اطلاعات و دانش، سلسله مراتبی و مطلق نیست، افراد و موقعیتها تعیینکننده داده، اطلاعات و یا دانش بودن این عوامل هستند (جعفری مقدم، ۱۳۸۲).
عناصر دانش
پیچیدگی و ظرافت خاص مفهوم دانش میطلبد که عناصر تشکیلدهنده آن (ورای داده ها و اطلاعات) مورد تعمق بیشتر قرار گیرد. دانش، موضوعی پیچیده و پویا است و به دلیل ماهیت اجتماعیشدن و آمیخته بودن آن با ارزشها، باورها و تجارب انسانی، بسیار پیچیده و پویا است و درک آن مستلزم تعمق در مفهوم و عناصر تشکیل دهنده دانش است.
داونپورت و پروساک از جمله صاحبنظرانی هستند که عناصر دانش را مورد بررسی قرار داده اند:
تجربه[۹]
دانش، با گذشت زمان از راه تجربیات کسب شده از دوره های آموزشی، مطالعه کتابها و آموزش غیررسمی، گسترش مییابد. تجربیات، به کار و رویدادهای گذشته باز میگردند. تجربه و خبرگی دو کلمه مربوط به هم بوده و معادل فارسی واژه های Experience و Expert در انگلیسی هستند که از یک فعل لاتین به معنی «به بوته آزمایش گذاشتن» ریشه گرفتهاند. بنابرین مجرب و خبره به کسانی اطلاق می شود که در زمینهای خاص از دانش عمیقی برخوردارند، در عمل آن را آزمودهاند و مهارت کسب کرده اند. یکی از فواید اصلی و اولیه تجربه، ایجاد تصویری تاریخی است. بهوسیله این تصویر میتوان شرایط و اتفاقات جدید را مشاهده و درک کرد. دانش ناشی از تجربیات، نقش یا نقوشی در ذهن به وجود میآورد که با بهره گرفتن از آن ها میتوان بین آنچه که اکنون در حال شکل گرفتن است و آنچه که قبلاً افتاده، ارتباط برقرار کرد (افرازه، ۱۳۸۲).
پیچیدگی[۱۰]
دانش، قدرت برخورد با پیچیدگیها را دارد. دانش بنایی سخت و غیرقابل نفوذ نیست، که پدیده های جدید را به درون خود راه ندهد. دانش می تواند با بهره گرفتن از روش های پیچیده با پیچیدگیها برخورد کند. این یکی از امتیازهای اصلی آن است، هر چند که همواره در پی یافتن جوابهایی ساده برای مشکلات پیچیده هستیم و با نادیدهگرفتن معضلات پیچیده آن ها را حل شده میانگاریم. کارل ویکدر کتاب «حسگری سازمانی» میگوید: «برای ثبت و تنظیم موضوعی پیچیده، استفاده از نظام حسگری پیچیده لازم است». دانش میداند که چه چیزی را نمیداند. بسیاری از مردم به این
مسأله اذعان دارند که انسان هر چه بیشتر بداند متواضعتر می شود و به آنچه که نمیداند بیشتر پی میبرد (جعفری مقدم، ۱۳۸۲).
قضاوت و داوری
دانش بر خلاف داده ها و اطلاعات، شامل قضاوت نیز می شود. دانش، تنها با اتکا به مطالبی که در حال حاضر میداند درباره اطلاعات و شرایط جدید داوری و تصمیم گیری می کند. همچنین در برخورد با اطلاعات و موقعیتهای جدید
خود را پالایش و تصحیح نیز می کند. دانش را میتوان به نظامهای زنده و طبیعی تشبیه کرد که ضمن تعامل با محیط، رشد کرده و بهبود مییابد.
ارزشها و باورها
ارزشها و باورها از عناصر مهم پدیدآورنده دانش به شمار میروند. ارزشها و باورها زوایای نگرش ما را به وجود می آورند و در واقع حکم میکنند که چه چیزهایی را مشاهده و جذب کنیم و از این فرایند به چه چیزهایی برسیم. انسانها دانش های خود را بر اساس باورهای خویش سازماندهی میکنند (داونپورت و پروساک، ۱۳۷۹، ص ۳۷).
۲-۷- ویژگیهای دانش
پژوهشگران معتقدند که کسب اطلاعات در خصوص ویژگیهای دانش به اداره مؤثر آن کمک می کند. وی معتقد است همان گونه که مدیران در صورت اشراف به ویژگیهای کارکنان تحت سرپرستی خود، احتمال بیشتری برای موفقیت در اداره آنان دارند، اشراف به ویژگیهای دانش نیز چنین خصلتی خواهد داشت (واعظی و متولی، ۱۳۸۵). در واقع سازمانها برای مدیریت دانش باید بدانند چه چیزی را اداره میکنند.
مک درموت از ویژگیهای ذیل به عنوان ویژگیهای عمده دانش نام میبرد: