با توجه به مطالب ذکرشده می توان گفت که به طور اساسی فعّالیّت هنری درنظام آموزشی کشور در مقایسه با سایر کشورها، از یک سو با محدودیت های نظری و فکری و ازسوی دیگربا موانع و تنگناهای اجرایی و عملی دست به گریبان است. محدودیت نظری، ریشه درعدم اعتقاد و باور برنامه ریزان آموزشی به ضرورت و نقش ویژه فعالیت های هنری در شکوفایی قابلیت ها و استعدادهای مختلف دانش آموزان و تحقق اهداف نظام آموزشی دارد.
جدول شماره ۱-۲
زمان آموزش هفتگی درآموزش ابتدایی
پایه سال
اول
دوم
سوم
چهارم
پنجم
ششم
پایه سال
اول
دوم
سوم
چهارم
پنجم
ششم
۱۳۰۶
۲۴
۳۰
۳۰
۳۰
۳۰
۳۰
۱۳۱۶
۲۲
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۱۳۱۹
۲۲
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۱۳۲۸
۱۸
۲۶
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۱۳۴۲
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۱۳۴۵
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
۲۸
*
۱۳۵۸
۲۴
۲۴
۲۸
۲۸
۲۸
*
۱۳۷۳
۲۴
۲۴
۲۴
۲۴
۲۴
*
جدول شماره ۲-۲
زمان اختصاص یافته به فعالیت های هنری درآموزش ابتدایی
پایه سال
اول
دوم
سوم
چهارم
پنجم
ششم
۱۳۰۶
ـــ
ـــ
ـــ
ـــ
ـــ
ـــ
۱۳۱۶
۱
۱
۳
۴
۳
۳
۱۳۱۹
۱
۴
۴
۴
۶
۶
۱۳۲۸
۱
۲
۵
۵
۶
۶
۱۳۴۲
۵
۵
۵
۵
۸
۸
۱۳۴۵
۵
۵
۴
۴
۴
*
۱۳۵۸
۲
۳
۳
۲
۲
*
۱۳۷۳
۲
۲
۵/۱
۵/۱
۵/۱
*
جدول شماره ۳ – ۲
عنوان دروس دوره ابتدایی درمقاطع زمانی مختلف بر اساس پایه ی تحصیلی آغاز تدریس یک ماده درسی
سال
پایه ی اوّل
پایه ی دوم
پایه ی سوم
پایه ی چهارم
پایه ی پنجم
پایه ی ششم
۱۳۰۶
فارسی، دینی، حساب
مشق شب، جغرافیا، قرآن
سیاق و تاریخ
هندسه، رسم
اخلاق،
علوم تجربی وبهداشت، تعلیمات مدنی، عربی
۱۳۱۶
فارسی، دینی، حساب، سرود
نقاشی و رسم
قرآن ،
تعلیم خط، هندسه
تاریخ ایران، جغرافی
تعلیمات مدنی
۱۳۱۹
فارسی، اخلاق، حساب، ورزش، سرود
نقّاشی و
کارهای دستی
تعلیم خط، هندسه
علوم تجربی،
تاریخ وجغرافی، رسم ونقاشی، مشق خط
پیشاهنگی
۱۳۳۸
فارسی، علوم تجربی، تعلیمات دینی،
ورزش، سرود،
نقاشی و کارهای دستی
حساب
تاریخ وجغرافی، خوش نویسی
مشق خط
پیشاهنگی
۱۳۴۲
دین واخلاق، فارسی،
حساب و هندسه،
علوم اجتماعی،
علوم تجربی،
هنر و کارهای دستی،
ورزش و بازی، سرود
مشق خط
پیشاهنگی
۱۳۴۵
دین واخلاق، فارسی، حساب وهندسه، تعلیمات اجتماعی،
علوم تجربی وبهداشت، هنر و کارهای دستی، ورزش
*
۱۳۵۸
فارسی، حساب وهندسه، ورزش، هنر،
علوم تجربی وبهداشت
تعلیمات دینی
قرآن، تعلیم خط مطالعات اجتماعی
*
۱۳۷۳
فارسی،ریاضیات،
علوم تجربی و بهداشت،
هنر، ورزش
تعلیمات دینی
قرآن،
مطالعات اجتماعی
*
انسان شناسی هنر
تعریف انسان شناسی هنر
انسانشناسی هنر را باید یکی از حـوزههای انـسانشناسی فـرهنگی[۲۰] تعریف کرد کـه پدیـده ی هنر را در کاربردهای اجتماعی و فـرهنگی و در پیـامدهای ذهنیاش در درون یک فرهنگ و اجزاء آن و همچنین میان فرهنگها و قومیتهای متفاوت مطالعه میکند. ادبیات مربوط بـه اشـیاء هنری، تاریخی بسیار کهنتر از مطالعات قـوم نـگارانه[۲۱] دارند و حـضور ایـن اشـیاء را به صورت نشانه های مـادی و نمادهای اسطورهای در ادبیات، اعتقادات، آداب و رسوم، شیوه های زندگی و رفتارها نشان میدهند. متون دینی، تاریخی و ادبی آکـنده از اشـارهها و تفسیرهای زیباشناسانه یا کارکرد گرایانه هـستند و حـتی اگـر تـفکر اجـتماعی و علوم باستانی را بـه کـنار گذاریم، در سبز فایل، باستانشناسی بزرگترین خدمات را در جهت شناسایی و شناساندن این پدیدهها ارائهکردهاست. پس از باستانشناسی، مردمنگاری بود که از اواخر قرن۱۹ و از ابـتدای قـرن۲۰ بـه تـوصیف و تـشریح ایـن پدیدهها پرداخت. پدیدههایی که مردمشناسان لزوماًً در آن زمان به آن ها مفهوم ” هنر ” اطلاق نمیکردند، زیرا هنوز رویکرد متافیزیکی به هنر، نقش غالب را در بینش آن ها داشت(فکوهی، ۱۳۷۷: ص۲۰).
قلمرو موضوعی مردمشناسی هنر
در تفکر مردمشناسان نخستین، مردمشناسی هنر تنها به« هنر بـدوی » مـحدود میشد و از نگاه آنان هنر در آن جوامع مفهومی بود که به کلیه عرصههای زندگی تعمیمیافته بود. بهعبارت دیگر هنر در آنجا تا اندازه ی زیادی با مفهوم « شکل » ، یعنی با تظاهر خارجی پدیدههای ذهـنی، رابـطه ی پدیدههای مـادی با ذهنیت های اسطورهای و روابط کارکردی اشیاء و انسانها، یکسان پنداشته میشد و تمامی این قلمروها وارد حوزه پژوهش مردمشناسی مـیشدند بدون آنکه نام مردمشناسی هنر داشته باشند. دگرگونی اساسیکه در تـفکر مـردمشناسی پس از جـنگ جهانی دوم پیدا شد، رویکردهای تفکیکشده و تقسیمبندیهای بسیار جدیدی را به ویژه از ابتدای سالهای ۸۰ میلادی به وجود آورد. از این زمـان بـودکه شاهد ظاهر شدن یا توسعه یافتن شاخههای متعددی از انسانشناسی نظیر انسانشناسی پزشـکی، انـسانشناسی هـنر، انسانشناسی سیاسی و… بودیم. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که قلمرو انسانشناسی هنر، در واقع همان قلمرو انـسانشناسی عمومی است با تأکید بر نقاطی که سه مفهوم زیبایی، کارکرد و زبان گـردهم میآیند و در شکلهای هنری تـبلور مـییابند(فکوهی، ۱۳۷۷: ص۲۰).