معمولاٌ در نظام آموزشی سنتی ، دانش ، اصول و قواعد در کتاب نهفته است و معلم اشاعه دهنده آن از تشکیل کلاس درس و به شیوه رو در رو است . در این روش معلم با تأکید بر تکرار و به حافظه سپردن ، مطالب را به یادگیرنده انتقال میدهد . اگر این فرایند به درستی انجام پذیرد یادگیری سطحی انجام پذیرفته است (فضلی خانی، ۱۳۸۵ ) .
در صورتی که تجربیات یادگیری را چنان باید طراحی نمود که بتوان به سطوح بالای حیطه شناختی ؛ یعنی، تفکر تحلیلی ، تفکر انتقادی و خلاقیت دست یافت . این امر با بهره گرفتن از فن آوری و ارتباطات امکان پذیر است . امروزه مفهوم سواد سنتی دچار تغییر و تحول شگرفی شده است . مفهوم سنتی سواد خواندن ، نوشتن و حساب کردن است . در نیمه قرن بیستم مفهوم جدیدی از سواد کاربردی مطرح شد و امروزه ، تقاضا های جدید مطرح شده از سوی جامعه و دنیای جدید پیرامون فن آوریهای جدید رفتاری ، سواد نوین را میطلبد . به طور کلی در سواد نوین از یادگیری طوطی وار و اجرای دستورالعملهای معمولی دوره شده و به جای آن توانایی یافتن حقایق و در نظر گرفتن راه های تازه درک و ابداع قوانین و برنامه ریزی شخصی ، مورد تأکید قرار میگیرد . با شناخت بیشتر فن آوری اطلاعات و ارتباطات به کارگیری آن در حوزه آموزش میتوان به نحو مؤثر از سواد نوین بهره برد(ایزی و رستمی نژاد ، ۱۳۸۹) . امروزه بیش از سه نوع سواد مفید معرفی شده اند که سواد علمی با معنای مصطلح آن در نظام آموزشی که در برگیرنده مفهوم توانایی خواندن و نوشتن است ، تنها یکی از آن ها محسوب می شود . در این مورد به عنوان مثال میتوان از سواد سیاسی ، سواد اقتصادی ، سواد اجتماعی ، سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی نام برد . سواد اطلاعاتی به معنای انتخاب و استفاده اخلاقی و مسئولانه از فن آوری اطلاعات و ارتباطات است (بروس[۲۶]، ۱۹۹۷، به نقل از حیدری مقدم ، ۱۳۸۵) .
نهاد آموزش و پرورش، یکی از بزرگترین تولید کنندگان اطلاعات و بی تردید عمدهترین مصرف کننده و ذخیره کننده اطلاعات و دانایی محسوب می شود. این مهم در کشور ما توسعه کمی آموزش و پرورش توجه به مؤلفه های دینی و ملی و فرهنگی از گستردگی و ارزش بالایی برخوردار است . تولید دانش و کاربرد آن در فرایند تعلیم و تربیت ، موجب افزایش دانایی ، و توانایی یادگیرندگان و معلمان شده و آموزش و پرورش را در مهمترین مأموریت خود؛ یعنی، تربیت نیروی انسانی توانمند و کارآمد بیش از گذشته توفیق خواهد داد. از طرفی دیگر بخش اعظمی از معظلات اجتماعی ، اخلاقی، فرهنگی و حتی اقتصادی کشورها ناشی از توسعه نیافتگی و عقب ماندگی از کاروان دانش و فن آْوری است (جوادی بورا و نازکتبار ، ۱۳۸۹).
کیگان[۲۷] (۱۳۹۰)، اشاره می کند که همه جنبه های زندگی انسان به طور عمیقی تحت تأثیر تحولات فن آورانه قرار گرفته است ، البته مدارس ، دبیرستانها و دانشگاه ها نیز از این تحولات فن آوری بر کنار نمانده اند ، ولی تحولات پدید آمده در این بخش چندان تناسبی با تحولات روز ندارد (سلیمانی ، ۱۳۸۳). رشد و توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در نظامهای آموزشی منجر به افزایش فرصتهای یادگیری و سهولت یادگیری دسترسی به منابع آموزشی شده و از میزان اهمیت و اتکاء بر کتاب و مواد درسی از پیش تعیین شده بر هر کلاس و دوره تحصیلی کاسته است (تاجور و همکاران ، ۱۳۸۹ ) .
با توجه به اهمیت فن آوریهای جدید و سواد کامپیوتری به عنوان بخشی از پیش نیازهای آن و همچنین اهمیت مسأله آموزش و مدیریت کلاس موفق ، در زمینه عوامل مؤثر و تأثیر گذار در ارتقای آموزش مطلوب، تحقیقات اندکی انجام داده شده است که در ادامه ، به آن اشاره می شود .
با روند رو به رشد فنآوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی برخورداری معلمان از سواد اطلاعاتی و سواد کامپیوتری ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و به نظر میرسد که سبک مدیریتی کلاسی و نحوه ارائه مطالب توسط معلمان هم متأسر از سواد فن آورانه آن ها باشد . بر اساس آن چه مورد بحث قرار گرفت ، مسأله اساسی در این پژوهش ، بررسی رابطه دو مورد از مهمترین پیش نیاز ها و صلاحیت های حرفه ای معلمی ؛یعنی «مدیریت کلاس » او میباشد. درک درست رابطه این متغیرها میتواند ، به تدارک برنامه و تهمیدات لازم جهت اصلاح و ایجاد برنامه های آموزش مناسب در چهارچوب برنامه درسی تربیت معلم کمک نماید . بنابرین با توجه به آنچه مورد بحث قرار گرفت ، در این پژوهش، محققان به دنبال پاسخ به این سؤال هستند کهآیا معلمانی که از هوش فرهنگی و سواد کامپیوتری بالاتری برخوردارند ، سبک مدیریت کلاسی بهتری دارند ؟ این سؤال در قالب سه فریضه مطرح می شود :
-
- مؤلفه های هوش فرهنگی (فراشناخت ، انگیزش ، رفتار و شناخت) و سواد کامپیوتری معلمان ، پیشبینی کننده سبک مدیریت کلاسی غیر مداخله گر ( دانش آموز محوری ) آن ها میباشند .
مؤلفه های هوش فرهنگی(فراشناخت ، انگیزش ، رفتار و شناخت ) و سواد کامپیوتری معلمان ، پیشبینی کننده سبک مدیریت کلاسی تعاملی آن ها میباشد .
- سنجش و آموزش مهارتهای اجتماعی :
کودکان دارای ناتوانیهای مختلف اغلب در تعاملات اجتماعی مناسب با همسالان و بزرگسالان در موقعیتهای گوناگون دارای مشکلاتی هستند . آن ها اغلب فاقد مهارتهای اجتماعی ضروری برای تعاملات مثبت و هدفمند هستند. این مسأله ممکن است باعث شود این دانش آموزان توسط همسالان عادی کمتر مورد پذیرش قرارگیرند . پژوهشها نیز نشان داده اند دانش آموزان دارای ناتوانی ، مهارتهای اجتماعی را به راحتی در محیط عادی با همسالان غیر معلول یادنمیگیرند .این دانش آموزان نیاز دارند تا مهارتهای اجتماعی را به طورسامان یافته آموزش بینند . این مهارت ها بایددر موقعیتهای طبیعی به منظور تسهیل تعمیم دهی به موقعیتهای مختلف آموزش داده شوند(گرشام[۲۸] ، ۱۹۹۸).
به لحاظ سنتی فراگیریهای آموزشگاهی نسبت به مهارتهای اجتماعی دارای اولویت بودند (کلب و هانلی ، مکسول[۲۹]، ۲۰۰۳).ولی با افزایش گرایش به جای دادن دانش آموزان دارای ناتوانی در آموزش همگانی ، نیاز به آموزش مهارتهای اجتماعی به طور فرایندهای اهمیت پیدا کرد. در گذشته آموزش مهارتهای اجتماعی برای این دانش آموزان در موقعیتهای اموزشی مستقل فراهم میشد که معمولاً به دیگر موقعیتها تعمیم نمییافت(گرشام[۳۰]، ۱۹۹۸). بنابرین ، جهت کمک به دانش آموزان دارای ناتوانی در تعاملات اجتماعی شان با همسالان و بزرگسالان ، آموزش مهارتهای اجتماعی باید در کلاسهای درس آموزش همگانی انجام شوند و به منظور حفظ محوریت آموزشگاهی کلاس در درس آموزش عمومی ، آموزش مهارتهای اجتماعی باید با برنامه های درسی یکپارچه شود .
پژوهشها، مهارتهای اجتماعی زیادی را شناسایی کردهاند که برای تعاملات موفقیت آمیز با همسالان و بزرگسالان ضروری هستند . شواهد تجربی اندکی وجود دارند که به طور قطع تعیین کنند کدام مهارت ها برای افزایش تعاملات مثبت دانش آموزان دارای ناتوانی دارای بیشترین اهمیت هستند . در هر صورت پژوهش های متعددی روی تعداد مهارتهایی که با افزایش کنش اجتماعی میشوند صورت گرفته است و به مهارتهایی مانند همکاری و شروع تعاملات اشاره شده است که در ادامه به تفصیل مورد بحث قرار می گیرند .
-
- تعاریف مهارتهای اجتماعی :