برعکس بسیاری از چارچوبهای دیگر، این مدل فراتر از راهنماییهای ساده بوده و می تواند توسط کاربران ارزیابی عملکرد، در عمل مورد استفاده قرار گیرد. مهمترین مزیت این مدل آن است که می تواند هم به عنوان ابزاری برای طراحی سیستم ارزیابی عملکرد و هم برای ارتقای سیستم موجود به کار رود. همچنین در این مدل تعریفی منحصر به فرد از چگونگی درک شاخص های عملکرد آمده است. اما محدودیت اصلی این مدل در گام دوم رخ میدهد که شبکه ارزیابی تنها از شش اولویت رقابتی تشکیل شده است. چرا که همان گونه که در مدلهای دیگر نشان داده شد، شاخص های عملکرد باید به مقولات مختلف دیگری نیز توجه کنند(کریمی، ۱۳۸۵، ۱۸).
۷- روش تحلیل ذی نفعان[۹۶]
طراحی سیستم ارزیابی عملکرد با شناخت اهداف و استراتژی های سازمان شروع می شود و به همین دلیل است که مدل کارت امتیازدهی متوازن، طراحی سیستم ارزیابی عملکرد را با این سوال شروع می کند که: «خواسته های سهامداران ما چیست؟». در واقع مدل کارت امتیازدهی متوازن به طور ضمنی فرض می کند که تنها سهامداران هستند که بر اهداف سازمان اثر گذارند و دیگر ذینفعان در تعیین اهداف نقشی ندارند. به بیان دیگر، این مدل تاثیر دیگر ذی نفعان بر سازمان را نادیده گرفته است. بی توجهی به تفاوتهای اثرگذاری ذی نفعان مختلف در محیطهای مختلف یکی از دلایل اساسی عدم موفقیت برخی شرکتهای بزرگ در استفاده از این مدل است.
این مدل که توسط دکتر «لی» ارائه گردیده است، ذی نفعان را به دو گروه دستهبندی می کند: ذی نفعان کلیدی و غیر کلیدی. ذی نفعان کلیدی بر سازمان کنترل مستقیم دارند و خواسته های آنها در اهداف سازمان متبلور می شود (مانند سهامداران) و ذی نفعان غیر کلیدی از مکانیسمهای خارجی نظیر بازار و فرهنگ برای حفظ منافع خود استفاده میکنند و در هدفگذاری اثرگذار نیستند(مانند مشتریان).
اهداف سازمان نمایانگر انتظارات و تمایلات ذی نفعان کلیدی است و ذی نفعان کلیدی تمام قدرت را از طریق ساختار حاکمیت سازمان برای هدفگذاری اعمال میکنند؛ و ذینفعان غیرکلیدی چندان در هدفگذاری قدرتمند نیستند، در عوض از طریق مکانیسمهای خارجی بر روی استراتژی های سازمان اثر گذارند و از این طریق چگونگی رسیدن به اهداف با توجه به محیط خارجی را مشخص میکنند. لذا سیستم ارزیابی عملکرد از استراتژی ها شروع شده و به عنوان پلی بین رفتار مدیران و انتظارات ذی نفعان عمل می کند.
۸- نظام مدیریت بر مبنای هدف[۹۷]
فلسفهMBO و زمینه پیدایش آن بر این اساس است که در ارزشیابیهای افراد، به جای ارزشیابی ویژگیهای مشخص و رفتاری آنها، عملکرد آنها بر اساس میزان دستیابی به اهدافی که تعیین شده است مورد ارزیابی قرار گیرد. در MBO ابتدا اهداف کلان سازمان تعیین میشوند و سپس با بحث و مذاکره مدیران سطوح مختلف و نهایتاًً کارکنان، این اهداف کلان به اهداف خرد تبدیل میگردند و در انتها به همان سازمان سرایت میکنند. در نهایت نیز افراد بر اساس میزان تحقق اهداف خرد تعیین شده و بدون توجه به چگونگی تحقق آن ارزیابی میشوند. ویژگیهای MBO را میتوان این چنین برشمرد:
-
- MBO بیشتر یک نظام مدیریت نتیجهگرا است نه مدیریت روندگرا.
-
- در MBO تعیین و توزیع اهداف (خرد کردن اهداف) در سازمان بر اساس گفتگو و ارتباطات روبروی سطوح مختلف سازمان انجام میشود و از هیچ قالب خاصی تبعیت نمیکند.
- تأکید MBO بر اهداف کوتاهمدت است و تأکید کمتری به اهداف بلندمدت و استراتژیک میشود(عادلی، ۱۳۸۴، ۱۴۴).
۹- نظام مدیریت کیفیت جامع
TQM به عنوان یک نوع نگرش و فلسفه خاصی است که بر اساس آن مفهوم کیفیت و جلب رضایت مشتری در همه جای سازمان جاری میشود. TQM دارای ابزارهای سنتی فلورچارتSPS، هیستوگرام، نمودار پارتو، نمودار علت و معلول، نمودار کنترل شیورات و نمودار پراکندگی است و این در حالی است که هفت ابزار جدید TQM بر مبنای تفکر مفهومی و منطقی بنا نهاده شده است. این هفت نمودار وابستگی، نمودار ارتباطی، نمودار سیستمی، نمودار ماتریسی، نمودار ماتریس تحلیل داده ها، نمودار پیشبینی، نقص عمده در طرح تعیین فرایند و نموداربرداری میباشند.
TQM مفاهیمی را ارائه میدهد که پیادهسازی آن نیازمند برنامهریزی استراتژیک و وجود انگیزه کافی در پرسنل میباشد. به طوریکه مفاهیم آن بایستی در سراسر سازمان نهادینه شود و کلیه پرسنل به آن متعهد شوند و در اجرا پایبند بمانند.
۱۰- روش مالکوم بالدریج
روش بالدریج در واقع روشی است که به پیادهسازی مفاهیم TQM در سازمان کمک میکند. در این روش ۷ معیار و روش اجرای پیادهسازی TQM ارائه میشود. هر سازمانی که در ممیزی مؤسسه بالدریج[۹۸] امتیاز بالایی را کسب کند برنده جایزه مالکلوم بالدریج[۹۹] میشود در واقع ارزیابیهایی که در این روش انجام میشود به منظور تعیین میزان پیادهسازی معیارهای بالدریج که همان مفاهیم TQM است میباشد. این ارزیابیها میتواند توسط خود سازمانها به صورت خود ارزیابی انجام شود. ولی برای دریافت جایزه ممیزان وابسته به مؤسسه بالدریج باید سازمان را ارزیابی کنند.
هفت معیار بالدریج عبارتند از: رهبری، مدیریت فرایند کسب و کار، نتایج مالی، استفاده از اطلاعات و تجزیه و تحلیل، برنامهریزی استراتژیک، منابع انسانی و تمرکز بر رضایت مشتری میباشند(غلامی، نور علیزاده، ۱۳۸۱، ۳۲).
۱۱- مدل تعالی سازمان
یکی دیگر از چارچوبهای اندازه گیری شناخته شده که به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار میگیرد مدل تعالی سازمان (EFQM) است. مدل EFQM یک مدل غیر تجویزی است که از نه معیار تشکیل شده است. ۵ جزء اول آن «توانمندسازها» و چهار جزء آن «نتایج» نامیده میشوند(نجمی و زارعی، ۱۳۸۱، ۴۱).
۲-۳) پیشینه پژوهش:
۲-۳-۱) پیشینه داخلی:
نعمتی، کاکاپور(۱۳۹۲) در پژوهش خود با نام رابطۀ بین یادگیری گرایی سازمانی و شناسایی فرصت با خودکارآمدی در میان کارآفرینان شرکت های دانش بنیان شهر تهران به این نتیجه رسید که که تعهد به یادگیری در حد فردی و سازمانی و همچنین داشتن دیدگاه روشن و بدون تعصب نسبت به مسائل درونی و بیرونی سازمان و تعریف چشم انداز واحد بین همۀ اعضا ی سازمان به کارآفرینان شرکت های دانش بنیان
کمک میکند که نسبت به فرصت های موجود جهت نوآوری محصولات و توسعه بازارهایشان همواره هوشیار باشند و با شناسایی و استفاده به موقع از آن ها همواره به دنبال توسعۀ سازمان خود باشند.