به تعبیر باس، فرایندهای توسعه ای عبارت از توانمند سازی، رسیدن به سطوح بالای نیاز و بنابرین، ارتقا در سطح انگیزش و بلاخره توسعه و ارتقای اخلاقی است. و براین اسا س سه کلید واژه ی مهم قابل شناسایی در این نظریه عبارتند از: انگیزش، توان مندی سازی و اخلاقیات. تجلی ویژگی هایی که به عنوان محور نظریه رهبری تحول گرا مطرح شده به خوبی درچهار بعد تشکیل دهنده این سبک رهبری آشکار است. به طوری که در بعد تاثیر گذاری ایده آلی، رهبران توجه به نیازهای دیگران قبل از نیازهای خودشان، پرهیز از استفاده کردن از قدرت برای مقاصد شخصی، تشریح استانداردهای روحیه بالا، تأکید بر اعتماد، ارائه ارزش های اصیل اخلاقی، توجه به عواقب اخلاقی تصمیمات و ارائه چشم انداز را مد نظر قرار میدهد. بعد انگیزش الهام بخش با توانایی و ویژگی هایی چون شکل بندی تصویری از آینده، به چالش کشاندن پیروان با تعیین استانداردهایی در سطح بالا، ایجاد شور و هیجان، معنا و چالش، استفاده ازنماد ها و ارائه ایده ها و به حرکت در آوردن ذهن و احساسات پیروان مرتبط است. بعد ملاحظه فردی توسط رهبر، زمانی اتفاق می افتد که او دارای یک جهت گیری توسعه ای نسبت به همکاران خود باشد و به تک تک آن ها به عنوان هویت ها ی مستقل توجه نموده، نیازهای فردی و شخصی فرد فرد آن ها را مورد توجه و ملاحظه قرار دهد. در این بعد رهبر با هریک از پیروان خود به عنوان یک فرد خاص و یکتا برخورد میکند. او به توسعه و رشد و شکوفایی پیروان خود می اندیشد و در راستای آن گام برمی دارد. بعد انگیزانندگی ذهنی مشتمل بر رفتارهایی است که به افزایش و توسعه مهارت ها و توانایی پیروان برای تفکر درباره مسائل قدیمی به شیوه های جدید و نو کمک میکند. در واقع رهبر با کار برد این بعد از رهبری خود در افزایش توانایی پیروان نسبت به مفهوم سازی، درک مطلب ، ارائه و تولید راه حل های جدید و بهبود یافته ، کوشش میکند . تلاش رهبر به برانگیختن پیروان به نو آوری و خلاقیت در این بعد قرار میگیرد (باس و همکاران، ۲۰۰۴: ۵۶)
باس و آوولیو [۶۶] درابرزاری که برای سنجش ابعاد سبک رهبری تحول گرا تحت عنوان پرسشنامه چند عاملی رهبری طراحی نموده اند، د رکنار سنجش این ابعاد، امکان سنجش ۳ پیامد رهبری که نمودی از فواید عملی به کارگیری سبک های مختلف میباشد ، شامل تلاش بالاتر از حد انتظار، اثر بخشی و رضایت مندی را فراهم میکند. بر اساس تلاش بالاتر از حد انتظار، رهبر توانسته است شرایطی را فرآهم آورد که افراد و همکاران او تلاشی بالاتر از حد انتظار، رهبر توانسته است شرایطی را فرآهم آورد که افراد و همکاران او تلاشی بالاتر از حد انتظار را از خود نشان دهند و او توانسته همکارانش را برای رسیدن به موفقیت هرچه بیشتر ترغیب نماید و تمایل آن ها را به تلاش و کوشش بیشتر افزایش دهد. بر اساس پیامد اثر بخشی، رهبر توانسته است در رفع نیازها ی شغلی همکارانش مؤثر باشد، شرایطی را به وجود آورد که همکارانش از اقتداربیشتری برخوردارشوند و دررفع نیازهای سازمانی موفق بوده است. بر اساس پیامد رضایت مندی رهبر توانسته است از روش های رضایت بخش( از نظر همکاران )رهبری در کارش استفاده کند و رضایت افراد را در حین کار با ایشان جلب و فراهم کند ( باس و همکاران، ۲۰۰۱: ۶۳).
برنز رهبری تحول آفرین را به عنوان فرایندی که در ان رهبران و پیروان همدیگر را به سطح بالاتری از اخلاق و انگیزه ترقی میدهند تعریف کرد. این رهبران سعی میکنند خصوصیات اخلاقی و ایده آل های متعالی مانند آزادگی، عدالت، برابری، صلح و انسانیت را پیرامون خود متجلی سازند و نه خصوصیات پستی مانند ترس، حرص و حسادت و تنفر. وی توجه را به ماهیت و رابط متقابل رهبران و پیروان جلب کرده و دو نوع مدل رهبری را مطرح نمود. نوع رایجتر آن از او رهبری تبادلی میباشد که در بر گیرنده یک سری از روابط قرار دادی و مبادله محرک ها و پاداش میان رهبران و پیروان میباشد. در این نوع رهبری ، رهبران در محیط موجود عمل کرده، کارایی قابل پیشبینی بودن را به تغییر و خلاقیت ترجیح میدهند ( براون و همکاران[۶۷]،۲۰۰۰: ۶۱)
۲-۲۰ تعریف رهبری تحول گرا
رهبر تحول گرا فردی است که پیروان خود را توان مند ساخته و ان ها را به جای تعقیب منافع شخصی، تشویق به پیروی از اهداف دسته جمعی می کند. این رهبران، خوش بینی ، جاذبه، هوش و تعداد زیادی از سایر تواناییهای شخصی را به کار می گیرند. تا آرمان های دیگران را ارتقا داده و افراد و سازمان را به بالابرین سطح عملکرد نائل سازند. رهبری تحول افرین برطبق مدل برنارد بس بر اساس ۴ ویژگی نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و ملاحظات فردی تتحقق مییابد:
نفوذ آرمانی: رهبرانی را شرح میدهد که به عنوان مدل هایی قوی برای پیروان عمل میکنند. چنانچه یک رهبر تحول آفرین باشد، حس احترام، تحسین و وفاداری را در میان پیروان خود ایجاد خواهد کرد و بر اهمیت داشتن تعهد قوی جهت رسیدن به رسالت های سازمان تأکید خواهد نمود.
ترغیب ذهنی: رهبران تحول آفرین از ترغیب ذهنی جهت به چالش کشیدن افکار و تصورات و خلاقیت پیروان استفاده میکنند. این امر مستلزم آن است که رهبران در عین تشویق پیروان به ارائه رویکردهای جدید و خلاق برای انجام کارها، آن ها را به سمت بررسی مجدد روش های سنتی حل مسئله سوق دهد. در چنین حالتی، وضع موجود زیر سوال می رود. روش های نو برای توسعه سازمان و به تحقق رساندن رسالت ها بیان میگردند.
انگیزش الهام بخش: این عامل توصیف کننده رهبرانی است که از طریق مشارکت دادن پیروان در ترسیم چشم انداز آینده تعهد آ ن ها را افزایش داده و ایجاد انگیزه می کند.
ملاحضات فردی: این عامل زمانی رخ میدهد که رهبر به پیروان خود در راستای رسیدن به نیازهای مطلوبشان خدمت میکند و جهت توسعه توان بالقوه افراد تلاش می کند( استرانگ[۶۸]،۲۰۰۵: ۱۶)
-
- Huang ↑
-
- Pinder & Harlos ↑
-
- Organizational Voice ↑
-
- Organizational silence ↑
-
- Resignation ↑
-
- Self- Protective ↑
-
- Hafnidar ↑
-
- Van Dyne ↑
-
- Henriksen ↑
-
- Avery and Quinones ↑
-
- Korsgaard ↑
-
- Podsakoff ↑
-
- organ ↑
-
- Bowen ↑
-
- Greenberg ↑
-
- Hazen ↑
-
- Argyris & Schon ↑
-
- Kim ↑
-
- Nemath ↑
-
- Double-loop learning ↑
-
- Bies & Tripp ↑
-
- Perlow ↑
-
- Knights ↑
-
- Fisher ↑