۱- دوره طفولیّت، حالت خطرناک و ارتکاب جرم با ربودن اشیائی که خوشایند طفل است و ارزش واقعی آن را درک نمی کند، آغاز میگردد. ولگردی و جرمهای بر ضدّ اموال، بزرگترین رقم را در میان شکلهای مختلف بزهکاری اطفال، به خود اختصاص داده است. در هر حال، اغلب جرمهای این طبقه ی سنّی ناشی از تقلید به شمار میآید و یادآوری می شود که این قشر سنّی، معمولاً ناخواسته یا بدون آگاهی از زشتی و نادرستی عمل، بدان مبادرت می ورزند.[۷۵]
۲- سنّ نوجوانی را، سنّ بحران ارتکاب جرمها مینامند و این گروه سنّی را از نظر تنّوع آسیبسازیها و شیوع آسیب سازیهای گروهی، مهمترین گروه، قلمداد میکنند. بالاترین آمار آسیبها در این سنین، مربوط به جرمهای بر ضدّ اموال است. در این دوره؛ پسران غالباً وسایل الکتریکی، وسایل نقلیّه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت میبرند؛ در دوره بلوغ، قتل و سرقت به حداکثر میرسد.[۷۶]
۳- مهمترین گروه سنّی از نظر میزان کجروی و بزه دیدگی و خطر آفرینی رفتارها، گروه سنّی جوانان است. جرمهایی از قبیل جرمهای خشن، سرقتهای مقرون به آزار، تجاوز به عُنف و اعتیاد، بالاترین ارقام خود را در این سنین دارا است. دلیل این وضعیّت، معمولاً در قالب تعابیر زیر بیان میشود: تعابیری از این جمله که سنّ جوانی سنّ بحرانها، به ویژه بحران غرایز جنسی و شورشهاست، جوان تازه با امکان و توان خود برای استفاده از آزادیها رو به رو شده است، تغییر دائم رفتارها، ایده ها، توقّع زیاد، حساسیّت فوق العاده و نپذیرفتن معیارهای خانواده نیز، از دیگر ویژگیهای این سنّ است. جوانان کمتر محافظه کارند و قدرت مخاطره پذیری در آنان بیشتر است .[۷۷]در عین حال، مرتکبان جرمها در سه طبقه ی سنّی فوق، حرفه ای نیستند و زود دستگیر میشوند.
مبحث دوّم: تابعیّت
بر اساس آمارهای ارائه شده، در سرقت های مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپیها، ۹۵ درصد مرتکبین ایرانی هستند و ۵ درصد باقیمانده، دارای تابعیّت خارجی- افغانی، می باشند:
جدول شماره(۲): توصیف تابعیت سارقین مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی
ردیف
تابعیت
درصد
۱
ایرانی
۹۵
۲
خارجی(افغانی)
۵
کل
۱۰۰
نمودار شماره(۲): توصیف تابعیّت سارقین مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی
اگر چه قسمت عمده ای از مرتکبین سرقت های مقرون به آزار یا تهدید، دارای تابعیّت ایرانی هستند، مع الوصف همین درصد کم اختصاص یافته به مرتکبین غیر ایرانی، به لحاظ نحوه و کیفیّت ارتکاب جرایم که بعضاً به شدیدترین وجه ممکن، واقع شده و احساسات عمومی جامعه را جریحه دار میکند، درخور توجّه است.
تابعیّت مورد نظر به لحاظ مذکور، نشأت گرفته از مفهوم مهاجرت است. از نظر حقوقی، مهاجر کسی است که موطن اصلی خود را به قصد اقامت دائم در کشور دیگر، ترک میکند. اما در جامعه شناسی، مهاجرت، جا به جایی و انتقال فرد از زادگاه خود به شهر یا منطقه یا کشور دیگری است. مهاجرت به هر شکل باشد، تأثیرات مهمی بر محلّ مورد مهاجرت دارد. این پدیده، باعث جا به جایی جمعیّت و نیز ایجاد تراکم بالای جمعیّتی می شود؛ به ویژه این که، این مهاجرین اغلب به دلیل نداشتن پشتوانه ی مالی در مناطق حاشیه ای شهر، ساکن میشوند. بر طبق نظرات مکتب شیکاکو، جا به جایی های زیاد جمعیّت، از شکل گرفتن جامعه ای با ثبات جلوگیری کرده و بی سازمانی را افزایش میدهد؛ به این ترتیب، در چنین جامعه ای بزهکاری فراوان، دیده میشود.[۷۸]
با توجّه به اینکه اغلب کشورهای واقع شده در مرزهای غربی و شرقی کشورمان، از وضعیّت و ثبات مطلوبی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیّتی برخوردار نیستند، بیشتر از سایر کشورها در معرض هجوم مهاجران این کشورها، قرار داریم. در این بین، بیشتر مهاجرین را افاغنه تشکیل میدهند. مهاجرین افغان، بیشتر از سایر اتباع بیگانه، در مظانّ ارتکاب جرم هستند. این نگاه، موجب بروز نوعی برچسب زنی مجازی می شود و به عبارتی؛ شخص حتّی قبل از ارتکاب جرم و تحمّل مجازات، برچسب مجرم خورده و جامعه وی را مجرم می شناسد. با توجّه به مطالب مذکور در این قسمت، ورود در حرفه ی مجرمان از سوی مهاجرین افغان و بعضاً دیگر کشورها – که در مقایسه با اتباع افغانی، چندان معتنابه نیستند- ، مسأله ی عجیبی نیست؛ به ویژه آن که تعداد بسیار زیادی از این اتباع خارجی به صورت غیر مجاز و کنترل نشده وارد کشور شده و هیچ گونه مدرک هویّتی ندارند. این امر، باعث می شود که در صورت ارتکاب جرم و عدم دستگیری، بلافاصله بعد از ارتکاب جرم، هیچگاه شناسایی نشده و جزو رقم سیاه مجرمین باقی بمانند. همچنین این موضوع، خود، انگیزه ایست جهت ارتکاب جرایم مالی از جمله سرقت، با توجّه به نیازهای افراد به منابع مالی بیشتر. در این بین، قوانین موجود در رابطه با ورود و اقامت اتباع بیگانه در خاک ایران، از جامعیت کافی برخوردار نبوده و جنبه ی بازدارندگی آن بسیار کم رنگ است؛ که این امر، لزوم بازنگری در این قوانین را می طلبد.[۷۹]بسیاری از اتباع خارجی به ویژه افاغنه که به صورت غیرقانونی وارد ایران میشوند، یا به صورت غیر قانونی در ایران اقامت میگزینند، با شهروندان ایرانی ازدواج نموده که این امر، خود دارای تبعات ناگواری است و بستر وقوع جرائم متعدّد دیگر میشود.[۸۰]
مبحث سوّم: جنس
تأمّلی در آمارهای تنظیم شده، به خوبی نقش ناچیز و کمرنگ زنان را در سرقت های مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی، نشان میدهد. بر اساس این آمارها، ۹۸ درصد مرتکبین در سرقتهای مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی، مرد هستند و فقط ۲ درصد باقیمانده، زن میباشند:
جدول شماره(۳): توصیف جنسیت سارقین مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی
ردیف
جنسیت
درصد
۱
مرد
۹۸
۲
زن
۲
کل
۱۰۰
نمودار شماره(۳): توصیف جنسیت سارقین مقرون به آزار یا تهدید و کیف قاپی
توجیه و بررسی جنس و بزهکای: در ابتدا لازم به توضیح است که دو واژه جنس[۸۱] و جنسیت[۸۲] با یکدیگر متفاوت هستند. منظور از «جنس مؤنّث»، همان ویژگی های بیولوژیک و فیزیولوژیک زنانه است، اما واژه ی جنسیت به جنبههای چگونگی و اجتماعی متمایز عیان زنان و مردان اشاره دارد. اصطلاح جنسیت، از دستآوردهای جنبش فمنیستی است.