در واقع، این نوع گزارش تورمی درآمد که توسط مدیران تهیه میشود ممکن است توانایی پیشبینی جریان نقد بالقوه بر مبنای درآمدها را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا موجب تصورات مثبت کاذب میشود (احمد الدهماری و نوراسحاق اسماعیل[۴]، ۲۰۱۳). در برخی مطالعات، تاثیر نقش مکانیسمهای حاکمیت بر رسیدگی به مشکلات نمایندگی جریان نقد آزاد بررسی شده است (بروخ و همکاران[۵]، ۲۰۰۰؛ باکیت و اسکندر، ۲۰۰۹؛ چانگ و همکاران، ۲۰۰۵؛ وو[۶]، ۲۰۰۴).
وو (۲۰۰۴) به این نکته اشاره کردهاست که در شرکتهایی که دارای هزینه های بالای نمایندگی جریان نقد آزاد هستند تعارض منافع میان صاحبان و مدیران در مورد مازاد پول نقد بیشتر است، و بدین ترتیب برای این شرکتها کاهش هزینه ها از طریق نقش مالکیت مدیریتی اهمیت بسیاری دارد. پائولیناو رنبوگ[۷] (۲۰۰۵) نشان دادند هر چه سهم خودیها بیشتر باشد وابستگی شرکتها به پول نقد تولید شده داخلی برای تامین مالی سرمایهگذاریهای بی ثمر، کمتر است. علاوه بر این، مدیرانی که دارای سهام مدیریتی بالایی هستند به احتمال بیشتر بهجای هدر دادن آن در تلاشی غیرمولد، مازاد جریان نقد آزاد را از طریق تحصیل مجدد سهام، توزیع میکنند (اسوالدو یانگ[۸]، ۲۰۰۸). بنابرین، انتظار داریم مکانیسم حاکمیت، بر تاثیر منفی مازاد جریان نقد آزاد بر قابلیت پیشبینی درآمدها تاثیرگذار باشد زیرا مشکل نمایندگی جریان نقدآزاد به وسیله سیستم سالم حاکمیت شرکتی، کاهش مییابد. از نقطه نظر تئوری، این استدلال مطرح میشود که مشکل نمایندگی جریان نقد آزاد در میان شرکتهای بزرگ مشهود است و رابطه میان جریان نقد و سرمایهگذاری با توجه به اندازه شرکت، متفاوت است (ووگت[۹]، ۱۹۹۴). همچنین در عمل، فرض بر این است که شرکتهای بزرگ با نگهداری مقدار قابل توجهی پول نقد مازاد، کنترل بازار و یا آماده شدن برای قانون شکنی و افزایش تسلط بیشتر را کاهش میدهند (دیتمارو ماهرت اسمیت[۱۰]، ۲۰۰۷). علاوه بر این، در شرکتهای بزرگ، مدیران از انگیزه لازم برای استفاده از جریان نقدآزاد جهت گسترش اندازه شرکت که تحقق منافع بیشتر را امکان پذیر میسازد، برخوردارند (پائولینا و رنبوگ، ۲۰۰۵). از سوی دیگر، شرکتهای کوچک به دلیل توانایی کنترل فعالیت مدیران، کمتر متوجه تعارض نمایندگی جریان نقد آزاد میشوند در نتیجه مانع از هدر رفتن غیر منطقی جریان نقد آزاد میشوند (جاگی و گل[۱۱]، ۱۹۹۹).
با توجه به بحث فوق، در مورد شرکتهای بزرگ، هزینه های نمایندگی جریان نقد آزاد شدیدتر است و به همین دلیل استفاده از مکانیزمهای حاکمیتی که مانع از اتلاف نابخردانه منابع شرکت توسط مدیران میشود و در عین حال، قابلیت پیشبینی سود را افزایش میدهد توصیه میگردد. این مطلب در اصل، در مطالعه هارفورد و همکارانش[۱۲] (۲۰۰۸)، انعکاس یافته است آنها نشان دادند در شرکتهای بزرگ، مکانیسم حاکمیت شرکت مناسب است. بنابرین، انتظار میرود اثر بخشی مکانیسمهای حاکمیتی برای کاهش مشکل نمایندگی مازاد جریان نقد آزاد و بهبود قابلیت پیشبینی سود در شرکتهای بزرگ در مقایسه با شرکتهای کوچک بیشتر باشد. مسئله اصلی این است که امروزه در حرفه حسابداری از شاخصهای مختلفی برای پیشبینی سود واحد تجاری استفاده میشود که از جمله این شاخصها میتوان به جریان نقد آزاد اشاره نمود.
این تحقیق به دنبال آن است که به روش علمی ثابت کند که سه عامل جریان نقدآزاد، حاکمیت شرکتی و اندازه شرکت در بازار بورس ایران توانایی پیشبینی سودهای شرکتها را دارند. به عبارت دیگر آیا جریان نقدآزاد و رابطه حاکمیت شرکتی و اندازه آن شرکت با تفسیری که از آن خواهیم داشت، قدرت توضیحی و پیشبینی کنندگی سود را دارند؟ و اینکه آیا رابطه معناداری بین جریان نقد آزاد، حاکمیت شرکتی، اندازه شرکت و توانایی پیشبینی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟
۱-۳ ضرورت تحقیق
هدف اصلی گزارشگری مالی ارائه اطلاعات مناسب برای تصمیمگیری استفاده کنندگان اطلاعات مالی است. یکی از ویژگیهای لازم برای مربوط بودن اطلاعات مالی و اقتصادی، سودمندی در پیشبینی است. پیشبینی به سرمایهگذاران کمک میکند تا فرایند تصمیم گیری خود را بهبود بخشند و خطر تصمیمهای خود را کاهش دهند مطالعات نشان میدهند که پیشبینیهای مدیریت، قیمت سهام، نقدینگی بازار سهام و پیشبینی تحلیلگران را تحت تأثیر قرار میدهد. این نتایج حاکی از آن است که سود پیشبینی شده توسط شرکتها دارای محتوای اطلاعاتی و کارایی بوده و از این جهت اهمیت پیشبینی سود حسابداری به دلیل نقش و تأثیر آن در تصمیمگیریهای استفاده کنندگان به ویژه سرمایهگذاران بارزتر میشود. عواملی همچون جریان نقد آزاد، مکانیسمهای حاکمیت شرکتی و اندازه شرکت از جمله عوامل مؤثر بر پیشبینی سود واحدهای تجاری میباشد.
جریان نقد آزاد نشان دهنده پول نقدی است که مدیران به وسیله تقویت آن میتوانند بر ارزش شرکت خود بیافزایند. برای ارزیابی عملکرد شرکت از طریق معیار جریان نقد آزاد ابتدا بایستی عوامل مؤثر بر این معیار مثل مالیات بر درآمد و سایر موارد مشابه دیگر را شناسایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شرکتی که دارای جریان نقدآزاد بالایی باشد از مطلوبیت و محبوبیت بیشتری نزد سرمایهگذاران و بستانکاران برخوردار است. این مطلوبیت زمانی قابل قبول است که شرکت مرحله رشد را گذرانده و دیگر فرصتهای سرمایه گذاری سودآور بالایی نداشته باشد. در مقابل برخی از شرکتها ممکن است با جریانهای نقدآزاد منفی مواجه شوند. جریان نقد آزاد منفی همیشه بد و نا مطلوب نیست بلکه علل منفی شدن آن مهم بوده و بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به مدیران اجازه میدهد تا فرصتهایی را جستجو کنند که ارزش سهام شرکت را افزایش میدهد (یودیانتی، ۲۰۰۸؛ مرادزاده و همکاران، ۱۳۸۸).