۲-۱-۲٫ حقوق غیرمالی کودک در ایام ولادت در فقه امامیه و حقوق موضوعه
کودک یک هدیه الهی است که در سایه فضل الهی، خیر و برکت برای والدین به ارمغان میآورد و آن ها را امانت دار می گرداند و به ایشان این امکان را میدهد که با ادای حق این امانت خود را در گذر زمان جاودانه سازند اما این مهم جزء با رعایت آنچه که صاحب امانت معین کرده، تحقق نمییابد. لذا به همین منظور در مطالب زیر ابتدا به حقوق غیر مالی کودک در فقه امامیه پرداخته و سپس دنباله این موضوع در حقوق موضوعه به طور مفصل بحث میشود:
۲-۱-۲-۱٫ حق نسب و شرایط اثبات آن در فقه امامیه و حقوق موضوعه
یکی از حقوق انکار ناپذیر کودک که در ایام ولادت بر گردن ولی قهری ثابت میباشد حق نسب است لذا در بحث صفحه بعد به ترتیب ابتدا حق نسب و سپس شرایط اثبات آن به طور مشروح پرداخته شده است.
۲-۱-۲-۱-۱٫ حق نسب و شرایط اثبات آن در فقه امامیه
اول: حق نسب
نخستین حق نوزاد بعد از ولادت آن است که پدر نسبت به فرزندی او اقرار و اعتراف نموده، سرپرستی او را بپذیرد. پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «… من حقوق الولد علی والده ان لاینکر نسبه؛ ازجمله حقوق فرزند بر پدر آن است که نسبش را انکار ننماید». و نیز از ایشان نقل قول شده است که فرمودند: «… و ایمّا رجل نفی نسب ولده و هوینظر الیه، احتجب الله عنه و فضحه علی رئوس الخلائق من الاولین و الاخرین، هرمردی که فرزند خود را انکار کند درحالی که میداند از اوست، خداوند او را از رحمت خویش محروم میگرداند و در قیامت نزد همه آفریدگان از اولین و آخرین رسوایش میسازد. امام زینالعابدین ضمن برشمردن حقوق فرزند بر پدر میفرماید: «و اماحق ولدک انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره؛ حق فرزندت (برتو) این است که بدانی او از تو به وجود آمده است و در نیک و بد زندگی وابسته توست».
اسلام علاوه بر تأکید و تصریح بر رعایت حقوق به عنوان یک اصل، زمینهسازی و فضاسازی لازم برای تحقق شایسته رعایت حقوق را فراهم میآورد.پیشبینی پاداش و اجر و ثواب و توصیه های اخلاقی، همه برای حفظ حریم حقوق انسانی و اسلامی کودک از غفلت و تعدی و تجاوز است.[۵۶]
پدر خانواده بدون دلیل، حق ندارد فرزند را از خود و در نتیجه از حق تابعیت خانوادگی نفی کند، یا با طلاق و یا با بیتوجهی به مادر، کودک را از کانون گرم خانواده محروم سازد. البته انکار نسبت فرزندان میتواند انگیزه های گوناگونی (مانند: محروم کردن فرزند از ارث یا شانه خالی کردن از تعهدات دیگر و مسئولیتهای پدری) داشته باشد.بهرحال این کار از نظر شرع مقدس اسلام عملی زشت و نکوهیده است و در برخی مواقع حتی موجب مجازات و تنبیه مدعی است. زیرا در این انکار علاوه براینکه حق فرزند مورد تعدی و تجاوز قرار میگیرد، نسبت به مادر فرزند نیز اتهام و اهانتی بس سنگین متوجه میشود که امنیت و احترام محیط خانوادگی را خدشهدار کرده و در معرض آسیب جدی قرار میدهد.[۵۷] لذا در متون فقهی، مسأله اثبات نسب فرزند و انکار نسب فرزند به پدر بسیار جدی تلقی شده و به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
دوم: شرایط اثبات نسب در صورتی که انتساب طفل به پدر، مورد اختلاف قرار گیرد، با شرایطی میتوان نسب آن طفل را به پدر اثبات کرد.
یکی از شرایط اثبات نسب، وجود نکاح صحیح بین زن و مرد میباشد. اثبات وجود نکاح صحیح بین زن و مردی که ادعای پدری او نسبت به طفل شده است به وسیله هردلیلی، اگرچه اقرار خود آن ها باشد ممکن خواهد بود.
و شرط دوم اثبات نسب، انعقاد نطفه طفل در زمان زوجیت میباشد. برای اثبات نسب مشروع، باید نزدیکی بین زوجین واقع شده باشد؛ به طوری که نطفه طفل در زمان زوجیت به وسیله آن نزدیکی منعقد شده باشد. اثبات انعقاد نطفه طفل در زمان زوجیت به وسیله اماره فراش صورت میگیرد.
۲-۱-۲-۱-۲٫ حق نسب و شرایط اثبات آن در حقوق موضوعه
در قانون مدنی، مواد ۱۱۵۸ تا ۱۱۶۷ به مقررات مربوط به نسب اختصاص دارد و مواد ۱۱۵۸ تا ۱۱۶۳ در رابطه با اثبات نسب (پدری) و اماره فراش است. این مواد برطبق فقه امامیه تنظیم شدهاند.
ماده ۱۱۵۹ قانون مدنی در مورد حداکثر مدت حمل، برخلاف مشهور فقهای امامیه، قول شیخ طوسی(ره) و محقق حلی(ره) را پذیرفته و آن را ده ماه تعیین کردهاست. [۵۸]
۲-۱-۲-۲٫ نفی نسب (ولد) و انواع آن در فقه امامیه و حقوق موضوعه
برای اینکه پدر بتواند طفل را از خود نفی کند، چه شرایطی لازم است؛ و انواع نسب کدامها میباشند؟ در مباحث زیر به طورمشروح بیان شده است.
۲-۱-۲-۲-۱٫ نفی نسب و انواع آن در فقه امامیه
یکی از انواع نفی نسب، نفی ولد در موردی که اماره فراش جاری نمیشود، میباشد فقهای امامیه درباره طفلی که در فاصله کمتر از شش ماه بعد از ازدواج بدنیا آمده و اماره فراش درباره او جاری نمیشود، میگویند: بر شوهر واجب است که طفل را از خود نفی کند زیرا میداند که در واقع فرزند او نیست پس اعتراف او به نسب و الحاق احکام نسب در مورد طفل، حرام است. این قول مشهور در میان فقهای امامیه است. اما شیخ مفید(ره) و شیخ طوسی(ره) معتقدند که شوهر در مورد مذکور مخیر بین نفی ولد و اعتراف به نسب است.حال اگر طفل پس از حداکثر مدت حمل از زمان نزدیکی بدنیا آمد نیز اماره فراش جاری نمیگردد و بر شوهر واجب است که طفل را از خود نفی کند.[۵۹]
و نوع دیگر نفی نسب، نفی ولد در موردی که اماره فراش جاری میشود، میباشد. هرگاه طفل پس از شش ماه از زمان انعقاد نکاح بدنیا آمده باشد و اماره فراش درباره او جاری شود، شوهر در صورت نفی ولد باید خلاف اماره فراش را ثابت کند. فقهای امامیه فرمودهاند که در این مورد نفی ولد به دو چیز حاصل میشود: یکی اتفاق زوجین به عدم نزدیکی در مدت مذکور، دیگری ثبوت دوری آنان از یکدیگر از طریقه بینه و آن چه در حکم بینه است درباره انتفاء ولد از شوهر با ثبوت دوری زوجین از یکدیگر اشکالی نیست. اما در مورد اتفاق زوجین به عدم نزدیکی اشکال و اختلاف پیش آمده است. بعضی از فقها در توجیه آن فرمودهاند: حق به زوجین اختصاص دارد و نزدیکی فعلی است که فقط آنان از آن آگاهی دارند و اقامه بنیه بر آن متعذر و متعسر است.
و بالاخره نوع سوم نفی نسب، نفی ولد از طریق لعان میباشد. و لعان در اصطلاح فقهی عبارت از ملاعنه (یکدیگر را نفرین کردن) مخصوص است بین زن و شوهر در نکاح دائم که برای ازاله حد یا اثبات نفی فرزند با الفاظ مخصوص نزد حاکم، انجام میشود.[۶۰]
۲-۱-۲-۲-۲٫ نفی نسب و انواع آن در حقوق موضوعه