عناصر اصلی فرهنگ :
مفهوم وسیع وگسترده فرهنگ که شیوه های زندگی مردم را در تمام کره زمین در بر میگیرد به طور مشخص به اجزا وعناصر متفاوتی که در عین حال به هم وابسته اند تشکیل شده است فرهنگ به لحاظ تحلیل ،غالباًبه دو حوزه مادی وغیر مادی (معنوی )تقسیم می شود . هر چیزی را که انسان در ارتباط با رفع نیازهای مادی اش به طبیعت افزوده است در حوزه مادی قرار میگیرد .
هزاران سال پیش انسان با پی بردن به اینکه میتواند با بهره گرفتن از پدیدههای مادی پیرامون خود ،نیازهایش را بهتر بر آورد ،آفریدن وساختن ابزار ووسایل را آغاز کرد وبدین وسیله نخستین گام را در راه رهایی خود از وابستگی به طبیعت برداشتشناخت این گونه ابزار ووسایل وشیوه های کاربرداستفاده از آن را تکنولوژی یا فن آوری گویند . اما آنچه که شامل ابداعات انتزاعی انسان می شود وبر رفتارهای او اثر قابل ملاحظه ای میگذارد فرهنگ غیر مادی (معنوی )نام میگیرد .
چها ر مورد از ابداعات عبارتند از باورها –ارزشها –هنجارها ونمادها
۱٫ باورها :
باورها مفاهیمی کلی ومبهم در باره جهان وماهیت جامعه هستند که مردم جامعه درستی آن ها را به عنوان واقعیت قبول دارند . از آنجا که خاستگاه باورها ،تجربه ها وسنتها ویا روش های علمی میباشند ،آن ها میتوانند تدثیر نیرومندی بر رفتار داشته باشند . افراد هریک ازجامعه ها ،تصور میکنند که باورهایشان،منطقی ترین ،باثبات ترین ،عاقلانه ترین و درست ترین است . البته برخی باورها درست وبعضی نادرست است . اما جامعه شناسان بیشتر به نقشی که باورها در فرهنگ وشیوه های زندگی مردم دارند ،توجه میکنند .
۲٫ارزشها :
واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد ،ارزش اجتماعی نام دارد . در واقع هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز ،محترم ،مقدس وخواستنی ومطلوب تلقی شود ،جزءارزشهای آن جامعه است . درستکاری ،امانتداری ،احترام به حقوق دیگران ،آبروداری ،رعایت والدین ومانند آن فقط چند نمونه از این گونه ارزشهای اجتماعی است .
۳٫ هنجارها :
هنجارها به معیارهای اجتماعی گفته می شود که رفتار درست یا نادرست را در یک جامعه یا دریک گروه مشخص میکنند . آن ها راهنماهای آشکاری هستند برای اینکه مردم یک جامعه چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند به عنوان مثال :هنگامی که عده ای در جای منتظر کاری باشند که به نوبت انجام می شود ،باید صف تشکیل دهند .
- نمادها :
نمادها هر نوع پدیدههای جسمانی –کلمه ، موضوع ،رنگ صدا،احساس،بو،لحظه،طعمهستند که برای مردم دارای معنی با ارزش باشنددرواقع نماد عبارتند از هر چیزی که بتوان آن را به طور معنی دارچیز دیگری را معرفی کرد . به این ترتیب نمادها حاصل اطلاعاتی هستند که ما را قادر میسازند به شیوه ای که برای سایر موجودات امکان پذیر نیست از اطلاعات گوناگون استفاده نماییم واین اطلاعات را مبادله کنیم ،زیرا نمادها ،ما را قادر می سازند،بسیاری از ریز کاریها ،گوناگونیها وجنبه های پیچیده تجربه های خود را برای دیگران بیان کنیم ،آن ها را ضبط وثبت کنیم متراکم کنیم فانبار کنیم،ترکیب کنیم ویا به کار بندیم .
ویژگیهای فرهنگ :
برخی از ویژگیهای فرهنگ را می توان چنین بر شمرد :
۱٫فرهنگ مجموعه ای منظم وکلیتی سازمان یافته است :
فرهنگ مجموعه منظمی است از دانشها ،باورها ،هنرها ،اخلاقیات ،قوانین ،عادات ،آداب ،وبسیاری چیزهای دیگر که انسان به عنوان عضو جامعه از جامعه به دست می آورد و وقتی می گوئیم «مجموعه منظم »منظور این است که بین اجزای فرهنگ ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد وهر جزءدر بقای کل نقش ایفا میکند . از آنجا که فرهنگ حاصل جمع عناصر مستقل از یکدیگر نیست وهر ویژگی فرهنگی نسبت به ویژگیهای فرهنگ کل معنی پیدا میکند بایستی آن را مانند کلیتی که دارای پیوستگی خاص است در نظر گرفت رفتارهایی که از نظر یک مشاهده کننده غیر معقول به نظر میرسد ،زمانی که این رفتارها در چارچوب فرهنگ کل قرار داده شوند ،معقولیت پیدا میکنند .
بدین ترتیب ،متوجه میشویم که تغییر در عنصری از یک نظام فرهنگی ،موجب بروز واکنشهای غالباًغیر قابل پیشبینی وگاه پیاپی ،در مؤلفه های دیگر نظام میگردد . ایجاد تغییر در یکی از روستاهای اطراف تهران را می توان در این باره مثال زد .
در سه دهه پیش زنان این روستا برای شستن رختها وظرفها به کنار نهر آب می رفتند و فاضلاب را در آن می ریختند . مرکز بهداشت به منظور جلوگیری از آلوده کردن آب آشامیدنی تصمیم گرفت رختشویخانه ای مدرن با دیواره هایی که آن را از هم جدا می کرد بسازد اما این کار مورد استقبال زنان روستا قرار نگرفت ،زیرا رخت شستن به صورت سنتی ،فقط یک کار معمولی برای آنان نبود ،بلکه یک کنش ضمنی را نیز به همراه داشت به آنان این امکان را میداد تا در یک جا جمع شوند ،با هم گفتگو کنند واطلاعات ومشغولیات ذهنی خود را به یکدیگر منتقل کنند . برای کاهش افسردگی و نارضایتی زنان مجبور شدند که دیواره ها را بردارند وبه جای آن حوضچه های مدوری بسازند تا زنان در گرد آن رختها را بشویند تا سختی کار و گذشت زمان را با صحبت کردن با هم از یادنبرند . به نظر میرسد که ایجاد تغییرات ونو آوری در جامعه باید به شناخت ویژگیهای فرهنگ آن جامعه انجام شود تا در پذیرش آن دشواریهایی به وجود نیاید .
۲٫فرهنگ افراد یک جامعه را قادر به پیشبینی رفتار یکدیگر میکند :
از دیگر ویژگیهای فرهنگ ویکی از فضایل متعلق به یک فرهنگ ،آن است که افراد را قادر به پیشبینی میکند ،بدین معنی ،هرفرد میتواند برحسب رفتار و گفتار خود ،واکنشهای دیگران را از پیش بداند . در واقع تنظیم رفتارها ،واکنشهای هر فرد بر اساس پیشبینی است . ما میدانیم که برای دریافت واکنش مطلوب پدر ،مادر ،رئیس ،زیر دست ،همکار و دوست خود چه رفتار وگفتارمی باید داشته باشیم . به همین دلیل ،در مقابل هر یک از آن ها رفتار خاصی را انتخاب میکنیم :
به یکی احترام می گذاریم ،به دیگری اخلاص ومحبت نشان میدهیم ،در برابر یک کرنش میکنیم وبه دیگری پرخاش . گاه خود را عصبانی جلوه میدهیم وگاه لبخند می زنیم . اصولاًخندیدن ،گریه کردن ،فریاد زدن بلند یا ملایم حرف زدن ،خواهش کردن وتهدید کردن در موقعیتهای مختلف برای این است که عادتهای فرهنگی ودرنتیجه واکنشهای افراد را در مقابل رفتارهای مختلف میدانیم ومی توانیم پیشبینی کنیم .
۳٫ فرهنگ آموختنی است :