لازمه پرداختن به هر موضوع علمی، تبیین مفهوم موضوع مورد پژوهش و قلمرو آن است. بر هر نویسندهای لازم است در جهت روشن ساختن افق دید خوانندگان، موضوع مورد پژوهش را به صورت علمی تبیین و قلمرو آن را مشخص سازد. به همین جهت، فصل نخست این پژوهش به تبیین مفاهیم و کلیات عسر و حرج و طلاق اختصاص داده شده و مطالب آن در سه مبحث شامل مفاهیم، قلمرو و اوصاف قاعده «نفی عسر و حرج» و اقسام طلاق مطرح خواهد شد.
مبحث نخست- مفاهیم
قبل از پرداختن به موضوع طلاق به دلیل عسر و حرج، جهت روشن ساختن افق دید مخاطبین تبیین مفاهیم عسر و حرج و طلاق ضروری به نظر میرسد. لذا طی دو گفتار آتی، تعاریفی از «عسر و حرج» و «طلاق» ارائه میگردد.
گفتار نخست- تعاریف عسر و حرج
آشنایی با معنای لغوی و اصطلاحی مفاهیم عسر و حرج، در قدم نخست این نوشتار ضروری می کند.
بند نخست- تعریف لغوی
عسر و حرج از دو واژه «عسر» و «حرج» ترکیب یافته است. در عبارت «لا حرج»، «لا» به معنای نهی یا نفی است و «لا حرج» در واقع نفی حکم حرجی است.
«عسر مصدر و به معنای دشوار شدن میباشد و اسم مصدر عسر، عسرت به همان معنای تنگی، سختی و دشواری است»[۱]. «عسر» متضاد «یسر» و به معنای «تنگی و دشواری»[۲]، «صعب، تنگ، دشوار، بدخویی، مشکل و سخت»[۳] و «تنگدستی، فقر و تهیدستی»[۴] است.
همچنین گفته شده «عسر به معنای دشواری و نقیض یسر»[۵] و «سخت شدن روزگار»[۶] است.
این واژه در قرآن کریم نیز به همین معنی به کار رفته است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «فَاِنَّ مَعَ الًعُسًرِ یُسًرا»[۷]؛ (آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است.
به طور کلی، از مجموع معانی فوق چنین برمیآید که عسر عبارت است از صعوبت، مشقت و شدت که معادل فارسی آن دشواری و سختی است.
«حرج» نیز مترادف عسر است و در معنای «تنگدستی و سختی»[۸] و «تنگدل شدن و به کار درماندن»[۹] به کار میرود.
«حرج در اصل به معنی اجتماع و انبوهی شیء است، به گونهای که موجب حصول تصور ضیق و تنگی میان آن اشیاء شود»[۱۰].
«اصل حرج و حراج، انباشته شدن و گرد آمدن چیزی است و لذا معنی تنگی و سختی و فشار میان اعضای آن چیز که متراکم است تصور میشود. پس هر سختی و گناهی را نیز حرج گفتهاند»[۱۱].
برخی مفسران نیز واژه «حرج» را به تنگی و ضیق معنی کرده و در بعضی موارد، کنایه از سختی و دشواری دانسته و گفتهاند: «اَی مِن ضِیقٍ بِاَن یٌکَلِّفَکٌم ما لا طاقَهَ لَکٌم بِهِ وَ ما تَعجٌزونَ عَنهٌ»[۱۲].
آنچه که در مجموع میتوان بیان کرد این است که «حرج از لحاظ لغوی به معنای مطلق ضیق و معادل آن تنگی و تنگناست و تمامی معانی دیگر مانند گناه به آن باز میگردد»[۱۳].
بند دوم- تعریف اصطلاحی
عسر و حرج در اصطلاح عبارت است از «حالت تنگنا در عمل کردن به الزامات قانونی که اگر مکلف به آن عمل کند به مضیقه و سختی درافتد. در این صورت قاعده لا حرج به کار بسته میشود که منشأ کثیری از احکام ثانوی است»[۱۴].
«معنی و مفهوم قاعده نفی عسر و حرج این است که در اسلام حکمی که موجب عسر و حرج بر مردم باشد وجود ندارد و به عبارت دیگر هر حکمی که موجب عسر و حرج باشد از نظر شرع منفی است. منظور از عسر و حرج مشقتی است که بیش از متعارف باشد. بنابراین ملاحظه می شود که مبنای قاعده نفی عسر و حرج در واقع همان معنای قاعده نفی ضرر است. در هر دو قاعده نفی حکم است. یکی نفی حکم ضرری و دیگری نفی حکم حرجی. عسر و حرج نیز در واقع نوعی ضرر است منتهی مرتبهای پایین از ضرر و نوع خفیف آن که تحت عنوان مشقت و سختی بیان میشود»[۱۵].
«مدلول قاعده لا حرج که مستند اصلی آن آیه ۷۸ سوره حج میباشد، آن است که هر گاه حکمی از احکام اولیه شرع مقدس برای فردی ایجاد مشقت شدید و سخت و غیر قابل تحمل نماید، آن حکم رفع میگردد»[۱۶].
در تعریف عسر و حرج و رابطه آن دو گفته شده است: «رابطه مصادیق عسر و حرج، تساوی است؛ زیرا هر عملی که انسان را به تنگنا و ضیق اندازد، دشوار و سخت هم هست و بر عکس، هر کاری که انجام دادنش برای آدمی سخت و شاق باشد، موجب تنگی و اعمال فشار بر او نیز میشود. به علاوه، ضابطه تعیین مصداق عسر و حرج، عرف است که مطابق آن، هر کاری که موجب مضیقه و تنگنا باشد، حرج و دشواری نیز تلقی میشود»[۱۷].
«البته هر سختی و تنگی حرج نیست، بلکه سختی شدید مراد است؛ زیرا اگر هر سختی عسر و حرج باشد، لازم میآید، همه تکالیف حرجی باشند؛ چون تکلیف از جهت تکلیف بودن مشقت و سختی همراه دارد»[۱۸].
از مجموع تعاریف فوق چنین برمیآید که قاعده «نفی عسر و حرج» به معنی این است که هر گونه مشقت در انجام تکالیف از مکلف برداشته شده است و تکالیف بر اساس توانایی و تحمل مکلف لازمالاجرا میباشد. بدین ترتیب اجرای تکلیف محدود به نصوص وارده در خصوص آن نمیباشد بلکه وسع و توانایی مکلف نیز مؤثر است.
گفتار دوم- تعاریف طلاق
قبل از بررسی طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه، تعاریفی از طلاق جهت روشن شدن مفهوم آن ارائه میگردد. البته شایان ذکر است که «شارع مقدس سعی نموده تا حد ممکن از وقوع طلاق به طرق و شیوه های مختلف جلوگیری و موارد آن را محدود نماید، لیکن چون ثابت شده که طبایع بشر همواره با یکدیگر سازگار نبوده و چه بسا ادامه زندگی زناشویی با درد، رنج و تعب همراه بوده و ممکن است موجب فسادهای بشتری گردد، طلاق را مذموم ولی مجاز دانسته است»[۱۹].
بند نخست- تعریف لغوی
در لغت برای واژه طلاق معانی متعددی مطرح شده که از جمله این معانی «رهایی، آزاد کردن، ترک کردن، واگذاشتن، مفارقت و جدایی»[۲۰] است.
«طلاق در لغت به معنی جدایی از ریسمان و بند نیز معنا شده و اصل آن از انطلاق به معنای رفتن و کنار شدن است»[۲۱].
بند دوم- تعریف اصطلاحی
در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفتهاند: «طلاق عبارت است از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص»[۲۲].
در حقوق ایران «طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب زوج یا نماینده وی»[۲۳].
با توجه به تعاریف ارائه شده، طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضای مدت صورت میگیرد.[۲۴]
از نظر ماهیت حقوقی، در فقه اسلامی و قانون مدنی، طلاق ایقاعی[۲۵] است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود .
دکتر کاتوزیان نیز در تعریف طلاق بیان داشتند: «طلاق ایقاعی است تشریفاتی که به موجب آن شوهر، به اذن یا حکم دادگاه همسر دائمی خود را رها میسازد»[۲۶].
«طلاق از اسباب انحلال ارادی عقد نکاح به شمار میرود و علت شایع انحلال نکاح است، چنان که هرگاه سخن از آمار ازدواج پیش میآید در کنار این آمار از آمار طلاق نیز سخن گفته میشود»[۲۷].
مبحث دوم- قلمرو و اوصاف قاعده «نفی عسر و حرج»
قانونگذار ایران به زوجه اجازه داده است در شرایطی که تداوم زندگی مشترک برای وی دشوار و غیر قابل تحمل است، از دادگاه تقاضای طلاق بنماید. از آن جایی که اعطای این حق به زوجه مبتنی بر قاعده فقهی «نفی عسر و حرج» است، ارائه توضیحاتی پیرامون قاعده مذکور لازم میباشد.