در ساختار انحصار چند جانبه بازار محصول و در موقعیت مطلوب سودآوری، شرکت ها به منظور از بین بردن انحصار و همچنین افزایش سودآوری خود، استراتژی حداکثر سازی تولید را پیاده کرده و بدین منظور، بدهی های خود را افزایش میدهند (برندر و لویس، ۱۹۸۶) . این نظریه در موقعیت های نامساعد اقتصادی نیز کاربرد دارد که باعث می شود شرکت ها تولید خود را متوقف کرده و سودآوری خود را کاهش دهند (پاندی،۲۰۰۴ ).
می توان گفت که با توجه به بازار محصول و شرایط موجود در آن، تصمیمات تامین مالی شرکت ها تغییر میکند. با توجه به موارد پیش گفته در این پژوهش به بررسی تحلیلی رابطه بیین ساختار رقابتی بازار محصول و نقد شوندگی سهام پرداخته می شود.
۲-۲-۲ انواع رقابت:
داروغ و استاغتوم (۱۹۹۰)، داروغ (۱۹۹۳) کلینچ و وریکچیلیا (۱۹۹۷) بیان میکنند که رقابت از دو قسمت تشکیل شده است. بخش اول شامل همکاران رقبای موجود، در جلوگیری از ورود رقبای بالقوه میباشد. اما بخش دیگر رقابت شامل رقابت بازیگران یک صنعت با دیگر شرکای حاضر در آن صنعت خواهد بود.
الف) رقبای جدید (بالقوه)
رقبا به صورت عادی به ۲ شکل بیان شده است که شامل رقابت برای ورود رقبای جدید به بازار و رقابت بین شرکت های فعال در بازار.
در حالت اول منافع شرکت های فعال در یک صنعت برای جلوگیری از ورود رقیب جدید به بازار در یک راستا قرار دارد.
داروغ و استاغتون (۱۹۹۰) فلسام واکسی (۱۹۹۲) و ایوانسو اسریدهار (۲۰۰۲) مدلی را توسعه دادند و بیانگر این بود که شرکت ها در مواجه با فشار های اقتصادی در جهت منصرف کردن رقبا برای ورود به صنعت تلاش میکنند. آن ها بیان کردند که اطلاعات افشا شده در گزارش های مالی در اختیار همه گروههای استفاده کننده از جمله رقبا قرار میگیرد و این اطلاعات توسط بازار ارزیابی شده و قیمت های اوراق بهادار شرکت، انتظارات از عملکرد آتی شرکت، قیمت های فروش محصولات شرکت و حجم فروش شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد. با فرض ثابت بودن سایر شرایط در صورتی که شرکت ها اخبار خوب را بر جسته کرده و در جهت خنثی کردن اخبار بد و نامساعد تلاش کنند (اتخاذ سیاستی متهورانه). انتظارات از عملکرد آتی شرکت بیشتر شده و بنابرین قیمت بازار اوراق بهادار شرکت افزایش خواهد یافت و ذینفعان از این بابت خرسند خواهندشد. اما این با تهدیدات ناشی از ورود رقبای جدید به صنعت همراه است و بر عکس در صورتی که در جهت خنثی کردن اخبار خوب تلاش کرده و اخبار بد را برجسته کنند، ارزش بازار اوراق بهادار شرکت کاهش یافته و تهدیدات ناشی از ورود رقبای جدید نیز کمتر خواهد شد. در صورت ورود رقبای جدید صنعت باید بخشی از فروش خود را به رقیب جدید اختصاص دهد. بنابرین، شرکت ها باید در بین این مزایا و تهدیدات تعادل لازم را برقرار کنند.
ب)رقابت با شرکای (رقبای) حاضر در صنعت (بالفعل)
داروغ (۱۹۹۳) در پژوهشی اثر رقابت در بازار بر روی رفتار تهیه کنندگان اطلاعات در خصوص گزارش بهای تمام شده تولیدات را مورد بررسی قرار داد. او نشان داد که شرکت ها در شرایط رقابتی و درصورتی که قابلیت جانشینی تولیدات بیشتر باشد، علائم و نشانه ها و اخبار بد در خصوص بهای تمام شده را بیشتر و بر جسته تر گزارش میکنند. در رقابت شدید قیمت ها و حجم تولید و فروش توسط بازار تعیین می شود در صورتی که شرکت ها بهای تمام شده را بیشتر گزارش کنند این کار از یک طرف شرکتهای فعال در یک صنعت را به افزایش قیمت ها ترغیب میکند و از طرف دیگر مصرف کننده را به افزایش قیمت ها متقاعد میکند که نهایتاً منجر به افزایش قیمت ها و خرسندی سهامداران شرکت خواهد شد.
علاوه بر اینکه همه شرکت های فعال در یک بازار در جهت بیشتر از واقع نشان دادن بهای تمام شده تولیدات تلاش میکنند و با این کار منافع ذی نفعان خود را حداکثر میکنند. بدین ترتیب تلاش ها در جهت بیشتر نشان دادن بهای تمام شده و کاهش قیمت فروش خواهد بود و این نیز به نوبه خود نسبت فروش به بهای تمام شده و یا سود ناویژه را کاهش خواهد داد. بنابرین انتظار داریم در بازار های رقابتی و یا بازارهایی با قابلیت جانشینی بیشتر تولیدات، نسبت فروش به بهای تمام شده (سود ناویژه) کمتر از سایر بازارها باشد.
کلینچ و ویکچیلیا (۱۹۹۷) در تحقیقی ارتباط بین رقابت در بازار و ارائه اطلاعات در رابطه با حجم تقاضای بازار را مورد بررسی قرار دادند. آن ها دریافتند که شرکت ها در جهت خنثی کردن اخبار و علائم مساعد و برجسته کردن اخبار و علائم نامساعد تقاضای بازار، تلاش میکنند و گستره این تلاش ها با شدت رقابت ارتباط مستقیم دارد. زیرا این کار باعث کاهش حجم تولید رقبا شده و از این طریق قیمت ها افزایش پیدا خواهد کرد(ارتباط معکوس عرضه و تقاضا). علاوه بر اینکه برجسته کردن اخبار بد در خصوص تقاضا باعث افزایش قیمت فروش می شود، مانعی برای ورود رقبای جدید با بازار نیز به شمار می رود، زیرا در حال حاضر و در علم بازاریابی تولید محصول کار سختی محسوب نمی شود و توزیع و فروش محصول مهمتر از تولید آن است. در صورتی که رقبای بالقوه حجم تقاضا را بهتر احساس کنند در راستای ورود به بازار تلاش خواهند کرد و با این حساب انتظار داریم افزایش حجم تقاضا باعث افزایش تهدیدات ناشی از ورود رقبای جدید به بازار نیز همراه باشد.
۲-۲-۳ اندازه گیری رقابت:
رقابت بازار محصولات به روش های گوناگونی قابل اندازه گیری است. نسبت تمرکز صنعت به عنوان یکی از فاکتورهای رقابت میباشد. علی و همکاران (۲۰۰۸) متغییر هرفیندال – هریشمن را به عنوان بهترین شاخص سنجش رقابت در بازار بیان کردند. این شاخص حاصل جمع مجذورات سهم از بازار فروش شرکتهای حاضر در یک صنعت میباشد. در صورتی که نسبت تمرکز در صنعتی بیشتر باشد (تعداد شرکت های فعال در صنعت کمتر و یا حجم عمده ی فروش صنعت دست یک، یا چند شرکت خاص باشد) در این صورت عدد به دست آمده برای متغییر هرفیندال_ هریشمن، بزرگتر خواهد بود و برعکس. در حالت کلی بر این است که صنایعی با نسبت تمرکز کمتر، رقابتی تر از سایر صنایع باشند.