۲- دید خوشگذرانی (شادی بیشتر به عنوان تعادل مناسب و دلخواه و رضایت در مقابل عدم رضایت تلقی می شود.) این دیدگاه خوشگذرانی است .
۳- دیدگاه مزاجی و خلق و خو یا تئوری حالت احساسی (برای این تئوری شادی یک نوع خاص از حالت احساسی مثبت در مورد هر چیز خاص است. نوع خاص تجارب خوشایند برای شادی نسبت به چیزهای دیگر رساناتر است .
۴- دید ترکیبی (شادی به عنوان حالت روانی پیچیده تا حدی شناختی و تا حدی نفسانی تلقی می شود. بنابرین شادی فردی تابع چگونگی ارزیابی شناختی از زندگی به طور کلی در یک روش مثبت و احساس خوب فرد است. این مفهوم گاهی دید و نگرش رضایت از زندگی نامیده می شود. طبق این نگرش سطح خوشبختی فرد مستقیماً بستگی به چگونگی رضایت وی از زندگی اش دارد. شادی یک حالت روانی و ذهنی پیچیده است که شامل هر دو جزء شناختی و نفسانی می شود .
مک گیل[۹] (نقل از آیزنک، ۱۹۹۰) معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضا شده خود مطلوب ترین نسبت را مییابد، به شرط آنکه امیال ارضا شده به طور غیر منتظره اتفاق افتاده باشد، یعنی ما از مصاحبت با فردی که انتظار دیدن وی را نداشته ایم شاد میشویم (عبدی، ۱۳۸۳) .
برنبر[۱۰]( ۱۹۸۱) شادکامی را متغیری میداند که پایه ای زیست شناختی دارد و حالتی نیست که در اثر عوامل موقعیتی و محیطی ایجاد شده باشد. وی در مطالعات میان محیط فرهنگی خود به این نتیجه رسید که در ملتها و فرهنگ های گوناگون، در محیط ها و موقعیت های اجتماعی مختلف مردم در زمینه شادکامی با هم متفاوتند و این تفاوت پایدار است. این پایداری تفاوتها میان افراد، شادکامی را به ویژگی شخصیتی و نه حالت ساده متأثر از رخدادها پیوند میدهد. بنابرین شادکامی متغیری شخصیتی است که بر اساس نظریه آیزنگ می توان برای آن پایه ای زیست شناختی نیز در نظر گرفت (علیپور و همکاران،۱۳۷۸).
عوامل مؤثر در شادمانی
شادی یکی از ابعاد اصلی تجربه انسان از جمله خلق مثبت، رضایت از زندگی و شناخت هایی از قبیل خوش بینی و عزت نفس به شمار می رود. در مورد علل شادی پژوهشهای وسیعی صورت گرفته است. این پژوهش ها تا حدودی، شامل زمینههای اجتماعی بزرگ می شود. گاهی کشورهای زیادی را در بر میگیرد، همچنین در بردارنده مطالعات طولی شبه تجربی است که میتواند جهت علیت را نشان میدهد. شادی تا حدودی به واسطه خصوصیات عینی زندگی از قبیل شغل و ازدواج ایجاد می شود. عوامل ذهنی نظیر چگونگیی تصورات ما از آن شرایط، مثلاً مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند .
۱- عزت نفس
عزت نفس یکی از عواملی است که برمیزان شادمانی افراد تأثیر زیادی دارد. وارت[۱۱] (۲۰۰۱) عزت نفس را اساسیترین عامل شادمانی میداند و ویلسون[۱۲] (۱۹۶۷) گزارش کردهاست که عزت نفس درایجاد شادمانی به حدی است که برخی از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسی شادی، از جمله آرگایل (۲۰۰۱) آن را جزء جداییناپذیر شادمانی میدانند. شباهت زیاد پرسشنامههای سنجش شادی و پرسشنامههای سنجش عزتنفس گواهی بر این ادعاست. داینر[۱۳] (۱۹۸۴) با استناد به ۱۱ پژوهش، به وجود همبستگی بین شادمانی و عزت نفس اشاره میکند. تحقیقات از جمله بنتال[۱۴] (۱۹۹۲) نشان میدهد که دانشآموزانی که دارای عزت نفس پایین هستند، از حضور در جمع خودداری میکنند و این امر سبب گوشهگیر شدن آن ها و در نتیجه ایجاد افسردگی در آنها میگردد. افسردگی نیز موجب کاهش میزان شادمانی فرد می شود . به اعتقاد برخی از کارشناسان روانشناسی، هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزتنفس افراد کاهش مییابد. به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزتنفس ارتباط علی متقابل وجود دارد، اما آرگایل ولو[۱۵] (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر، معتقدند که عزتنفس شادمانی را افزایش میدهد، اما فقدان آن موجب کاهش عزتنفس نمیشود ( بهزادی آقایی ، ۱۳۸۸ ) .
۲- اعتقادات مذهبی
یکی از عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی، ایمان مذهبی است. از آنجا که فردِ با ایمان دارای ارتباطات و اعتقادات معنوی است، کمتر احساس رهاشدگی، پوچی و تنهایی میکند. مایرز[۱۶] (۲۰۰۰) معتقد است ایمان مذهبی تأثیر زیادی بر میزان شادمانی دارد. ایمان موردنظر مایرز ایمانی است که حمایت اجتماعی، هدفمندی، احساس پذیرفته شدن و امیدواری را برای فرد به ارمغان میآورد. از نظر گریلی[۱۷] (۱۹۷۵) فعالیتهای مذهبی دارای کارکردهایی هستند که نهایتاًً موجب افزایش شادمانی فردی میگردد. هیلز و آرگایل (۱۹۹۸) در بیان این کارکردها به مواردی از جمله احساس اتصال با معبودی بسیار قدرتمند و مقدس، عشق، برابری و احساس در جمع بودن اشاره میکنند. همچنین در مذاهب مختلف، ایماژهایی مثل آب، گرما، نور و آتش دیده میشود که به نظر هیلز و آرگایل توجه پیروان این مذاهب به این ایماژها و عناصر یاد شده موجب افزایش شادمانی آنان میگردد. در زمینه تأثیر ایمان و فعالیتهای مذهبی بر میزان شادمانی افراد، تحقیقات متعددی شده است. های[۱۸] (۱۹۸۲) در تحقیق خود گزارش کردهاست که ۶۱ درصد کسانی که در مراسم مذهبی شرکت میکنند، احساس آرامش و شادمانی میکنند. در پژوهش دیگری که توسط هالمان، هونک و دمور[۱۹] (۱۹۸۷) انجام شد، این نتیجه به دست آمد که فعالیتهای مذهبی از جمله حضور در کلیسا بر شادمانی آن افراد میافزاید ( شفیعی ، ۱۳۸۱ ) .
۳– سرمایه اجتماعی
یکی از مفاهیمی که در سالهای اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصادی شده است، مفهوم «سرمایه اجتماعی» است. ریچاردز[۲۰] (۲۰۰۰) سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی ، دوستیها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی میداند. به عقیده او سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی (سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و …) بر میزان شادمانی افراد جامعه اثر میگذارد . پوتنام[۲۱] و همکاران در تحقیقی که با همکاری دانشگاه هاروارد و مرکز بشردوستی دانشگاه ایندیانا انجام دادند، دریافتند که افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتر دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنیتر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمانتر هستند. به نظر پوتنام و همکاران، سرمایه اجتماعی عبارت است از ارتباطاتی که بین مردم وجود دارد و محل زندگی آن ها را از نظر روابط غنی میسازد. آن ها معتقدند که سرمایه اجتماعی، در واقع یک پیشبینی کننده قوی برای تعیین میزان شادمانی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است، لذا برای افزایش سطح شادمانی مردم سرمایهگذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایهگذاریهای اقتصادی است (هوپکه[۲۲]، ۲۰۰۱) . رابینسون و دراکر[۲۳] نیز ضمن تأکید بر تأثیر سرمایه اجتماعی بر میزان شادمانی جامعه، ابعاد سرمایه اجتماعی را به شرح ذیل بیان میکنند :