کنان چان و همکاران[۳۳] در سال ۲۰۰۱ نشان دادند که اجزای غیر اختیاری اقلام تعهدی بازده آتی سهام را پیشبینی نمی کنند و تنها اجزای اختیاری اقلام تعهدی بازده آتی سهام را پیشبینی میکنند .
ماروات[۳۴] و لوگی[۳۵] در سال ۲۰۰۱ در تحقیقی تحت عنوان کیفیت سود و افشای استراتژی نشان میدهند که آیا اطلاعات سودهای پیشبینی شده برای سرمایه گذاران مفید میباشد یا خیر . آنان دریافتند که شرکتهایی که دارای کیفیت سود پایینی میباشند ، نسبت به سایر شرکتها بیشتر تمایل دارند که سودهای پیشبینی را افشا سازند . در این تحقیق کیفیت سود از طریق همبستگی بین بازده و سودها و R2 مربوطه اندازه گیری می شود . علاوه بر این ، شرکتهایی که به گزارشگری سودهای پیشبینی می پردازند شرکتهایی هستند که در صنایع با تکنولوژی بالا فعالیت داشته و دارای رشد فروش بیشتر و تغییرات زیادتر در سودهایشان میباشند . همچنین آن ها دریافتند که محتوای اطلاعاتی سودهای پیشبینی به صورت سیستماتیکی با کیفیت سود و ملاحظات استراتژیکی تغییر میکند . سودهای پیشبینی شده برای سرمایه گذاران زمانی که ملاحظات استراتژی وجود ندارد ، بسیار مفید میباشند . در این حالت سودهای پیشبینی شده دارای توانایی زیادی برای پیشبینی عملکرد عملیاتی آتی شرکت میباشند . این تحقیق دارای محدودیت هایی از جمله اینکه در بررسی عوامل تعیین کننده گزارشگری سودهای پیشبینی شده ، بایستی انگیزه های مدیریت از این افشا را در نظر گرفت ، بوده است . در حالی که میدانیم تشخیص اینکه آیا هدف مدیریت از انتشار این اطلاعات آگاه کردن آن ها ، ممکن نیست . چرا که انگیزه های مدیریت غیر قابل مشاهده میباشد .
اسکات ریچاردسون و همکاران[۳۶] در سال ۲۰۰۱ به بررسی مطالعه اطلاعات مندرج در اقلام تعهدی در مورد کیفیت سود پرداختند . آن ها به نتایج زیادی دست یافتند که مهمترین آن ها به قرار زیر میباشند :
آن ها دریافتند که اطلاعات مندرج در اقلام تعهدی درباره کیفیت سود به اقلام تعهدی جاری محدود نمی شود و به اقلام تعهدی غیر جاری نیز بسط داده میشوند .
آن ها نشان دادند ، با وجود اینکه اطلاعات مندرج در اقلام تعهدی تقریباً فقط از اقلام تعهدی داراییها سرچشمه میگیرد اما اقلام تعهدی بدهی ها نیز یک نقش مفید در کمک به تفکیک کردن اقلام تعهدی داراییها درباره کیفیت سود بازی میکنند .
آن ها دریافتند که کل اقلام تعهدی – که به عنوان تفاوت بین سود و جریان وجوه نقد آزاد تعریف می شود – یک معیار قوی از کیفیت سود را فرآهم می آورد .
این تحقیق عموماً نتیجه میگیرد که اطلاعات مندرج در اقلام تعهدی به اجزای اختیاری اقلام تعهدی بالاخص موجودی کالا محدود می شود (اسکات ریچاردسون و همکاران ۲۰۰۱).
ریچارد در سال ۲۰۰۲ به بررسی رابطه حسابداری محافظه کار و کیفیت سود پرداخت . او در مقاله خود از مفهوم کیفیت سودپنمن و ژانگ ۲۰۰۲ استفاده نمود . پنمن و ژانگ ، کیفیت سود را بر حسب تغییر در حسابداری محافظه کار (CA) در طول یک دوره زمانی تعریف میکند . ایده و تفکر اصلی این است که تفاوت بین خالص داراییهای گزارش شده توسط سیستم حسابداری محافظه کار و خالص داراییهای گزارش شده توسط سیستم حسابداری غیر محافظه کار (LCA) ، سود معکوس نام دارد . درجه محافظه کاری ، تحت عنوان نسبت سود معکوس به خالص داراییهای عملیاتی تحت سیستم حسابداری محافظه کار تعریف می شود . کیفیت سود به تغییر در درجه محافظه کاری در طول یک دوره زمانی بستگی دارد . در این میان ، یک رابطه کلیدی که اطلاعات مهمی را در مورد قدرت پیشبینی سود اخیر ارائه میکند ، رابطه بین نرخ رشد ” سود معکوس ” در مقابل نرخ رشد خالص داراییهای گزارش شده تحت سیستم حسابداری محافظه کار میباشد . حال اگر دو نرخ رشد مساوی و یا نزدیک به هم باشند ، کیفیت سود بالا و سود دوره جاری توانایی بیشتری را خواهد داشت و اما بالعکس تفاوت بااهمیت بین این دو نرخ رشد به معنای کیفیت سود پایین میباشد .
در سال ۲۰۰۲ تحقیق دیگر به وسیله جنیفر و دیگران انجام شد که به بررسی اثر کیفیت سود در بازارهای سهام و بازارهای سرمایه می پردازد . این محققین به دنبال رابطه بین کیفیت سود و هزینه خاص بدهی و هزینه خاص حقوق صاحبان سهام در بین شرکتهای نمونه گیری شده طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۹ بودند . در این تحقیق از ۸ ماتریس برای محاسبه کیفیت سود استفاده می شود . ۴ ماتریس بر اساس مدل تعدیل شده جونز و ۴ ماتریس بر اساس مدل دیچاو و دچیو محاسبه میگردند . در تمام ماتریسهای محاسبه شده شرکتهایی که کیفیت سود پایینی دارند دارای هزینه سرمایه بالایی میباشند و بالعکس . در این تحقیق ، مشخص گردید که کیفیت سود پایین موجب رتبه بندی پایین بدهیها ، هزینه خاص بدهی تحقق یافته ، نسبت سود به قیمت (که بابت صنعت تعدیل شده) و بتای بیشتر ، میگردد . علاوه بر این کیفیت سود به عنوان یک متغیر مجزا در توضیح بازده های اضافی هم در مدل یک فاکتوری و هم در مدل سه فاکتوری رگرسیون قیمت گذاری دارایی میباشد . نتایج به دست آمده در این تحقیق کاملاً معنادار میباشد . به عنوان مثال ، شرکتهایی که دارای بهترین کیفیت سود میباشند در مقایسه با شرکتهای با کیفیت سود پایین ، از ۸۰ تا ۱۶۰ واحد هزینه خاص بدهی و از ۱۵۰ تا ۳۰۰ واحد هزینه خاص حقوق صاحبان سهام کمتری برخوردار میباشند (ناصرزاده ، سید یاسر ۱۳۸۷).
در رابطه با موضوع کیفیت سود و حسابداری احتیاطی در سال ۲۰۰۲ تحقیقی توسط پنمن و ژانگ صورت گرفته است . در این تحقیق به بررسی چگونگی تأثیر روش های حسابداری بر کیفیت سود پرداخته می شود . در حالی که تعریف جامع و مورد تفاوتی برای اصطلاح کیفیت سود وجود ندارد ، در این تحقیق سود به عنوان سود قبل از اقلام غیر مترقبه گزارش شده در صورت سود(زیان) در نظر گرفته شده و کیفیت این سود زمانی بالا است که سود به خوبی نشان دهنده سودهای آتی باشد . به عبارت دیگر سودهای با کیفیت بالا سودهای باثبات میباشند و بالعکس ، زمانی که روش های حسابداری موجد سودهای بدون ثبات باشند این سودها دارای کیفیت پایینی هستند (پنمن و ژانگ ۲۰۰۲).
اسکات ریچاردسون[۳۷]در سال ۲۰۰۳ ، بررسی نمود که آیا سرمایه گذاری سلف فروش اطلاعات نهفته در اقلام تعهدی (شاخص کیفیت سود) را درک و آن را در پیشبینی های خود به کار می گیرند یا خیر ؟ قاعدتاً سلف فروشان بایستی بیشترین انگیزه را برای استفاده از معیارهای کیفیت سود داشته باشند چرا که آن ها مستقیماً از عملکرد پایین آتی شرکت به واسطه سطح بالای اقلام تعهدی اخیر منتفع میشوند .