۴- اقلیم و محیط جغرافیایی: طبق نظر مک لند انگیزه بالای موفقیت در نواحی با آب و هوای معتدل بیشتر است. در جای دیگر او نشان میدهد که وقایع محیطی و حوادث تاریخی، سیاسی، اجتماعی انگیزه پیشرفت فرزندان را تحت تاثیر قرار داده است.
مک لند معتقد است کسانی که دارای توفیق طلبی بالایی هستند یک تمایل عمومی به سمت اهداف خاص دارند. فعالیت کارآفرینی یکی از این اهداف میباشد. افراد دارای انگیزه پیشرفت بالا علاقه دارند مشاغلی را بر گزینند که مسئولیت شخصی زیادی را ایجاد کند و موفقیت، عمدتاً به فعالیتهای خود آنان بستگی داشته باشد، لذا آن ها اغلب بازرگان میگردند(شولتز۷۷).
پژوهش مک لند نشان داد که کارآفرینان کسانی هستند که نیاز زیادی به پیشرفت و نیاز کمی به قدرت دارند همچنین اینگونه افراد به وابستگیهای اجتماعی نیاز بسیار اندکی از خود نشان میدهند.و همچنین افرادی که نیاز به پیشرفت (توفیق طلبی) بالایی دارند، می خواهند همواره در کشمکش باشند و درراه رسیدن به اهداف قابل دسترسی که انتخاب میکنند نیازمند گرفتن بازخورد مکرر نسبت به عملکردشان هستند آن ها ترجیح میدهند شخصا مسئولیت حل مشکلات ، تعیین اهداف و دستیابی به آن ها را از طریق تلاش شخصی خود به عهده بگیرند. سه خصوصیت این افراد عبارتند از:
-
- آن ها پذیرای موقعیت های مخاطره آمیز در حد متوسط هستند.
- آنان نیازمند بازخورد گرفتن از پیشرفت هستند(مهداد،۱۳۸۹).
این حس در افرادی وجود دارد که در فعالیت های کارآفرینانه موفق اند. در واقع این نیاز افراد را تحریک میکند تا کارآفرین شوند. آنان ترجیح میدهند به جای واگذاری نتیجه کار به شانس وتصادف شخصا مشکل خود را حل کنند. یکی از مشخصه های کسی که انگیزه موفقیت دارد این است که به کسب موفقیت شخصی بیشتر،بیشتر از پاداش های ناشی از موفقیت توجه نشان میدهد.او از حل یک مشکل بیشتر از تشویق شدن یا پولی که به دست می آورد به هیجان میآید. پول برای او به عنوان یک مقیاس عملکرد ارزش دارد نه وسیله ای برای کسب منزلت و تامین اقتصادی، این دسته از افراد غالبا در مشاغل فروشندگی ویا در مقام صاحبان و مدیران مؤسسات خصوصی دیده میشوند(مهداد،۱۳۸۹).
نیاز به موفقیت و کامیابی در کارآفرینان باعث می شود که کارآفرینان با انگیزه و مهارت خود دست به رقابت بزنند وسعی میکنند از عهده کاری که بر روی آن وقت وانرژی خود را متمرکز کردهاند به درستی برآیند، تمایل به انجام کار در استانداردهای عالی جهت پیشی گرفتن از رقبا را دارند وحتی آن ها می کوشند تا استانداردها را خود تعیین کنند زیرا افرادی که استانداردها را در هر حرفه ای تعیین میکنند همیشه بر بازار حاکم و مسلط هستند(شاه حسینی، ۱۳۸۶). سر سپردگی کامل به موفقیت و کامیابی، بیش از هر عامل دیگری میتواند به یک کارآفرین کمک کند تا بر موانع غلبه کند( سعیدی کیا، ۱۳۸۵).افراد برخوردار از نیاز به توفیق، مایلند همواره در چالش باشند، این افراد شخصا مسئولیت حل مشکلات، تعیین اهداف ودستیابی به آن ها را از طریق تلاش شخصی به عهده گیرند.
اساسا نیاز به موفقیت وپیشرفت، به کنش و واکنش شخصیت و محیط فرد بستگی دارد. معمولا، افرادی که نیازشان به پیشرفت کمتر از ترسشان باشد، از پذیرش مسئولیت اجتناب میکنند و از قرار گرفتن در وضعیت های رقابتی وسنجشی می پرهیزند. کارآفرینان کارهایی را انتخاب میکنند که دارای سختی و ریسک متوسط وحساب شده باشد.
از دیدگاه لیتونن، (۲۰۰۰); آتسج و رآچ، (۲۰۰۰); به نقل از گورال و آتسون(۲۰۰۶) موفقیت طلبی ، اشاره به افرادی دارد که از یک انگیزه قوی برای موفق شدن برخوردارند و می خواهند مسائل را خودشان حل کنند، در کارهای هماورد طلب عملکرد بالایی را تعیین میکنند و در پی شیوه های جدیدتر و بهتری برای فراهم کردن عملکردشان هستند.
ریسک پذیری
کارآفرینان به عنوان مو تور توسعه اقتصادی، نقش ها و ویژگی های مختلف و متنوعی را در جامعه ایفا میکنند که هر یک از اهمیت ویژه ای بر خوردار است. از طرفی هر کار آفرین بالقوه یا بالفعل، به یک نسبت از این ویژگی ها و قابلیت ها بر خوردار نیست. لذا کار آفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند که همین باعث تنوع در تعریف کار آفرینی و کارآفرین شده است. یکی از مهم ترین این ویژگی ها مخاطره پذیری است.در قرن ۱۷ میلادی ، با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد: مخاطره. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرینی را اینگونه تعریف میکند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می خرد، روی آن فرایندی انجام میدهد و آن را به قیمتی نا مشخص و تضمین نشده می فروشد، از این رو مخاطره پذیر است. کارآفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد.(حسینی و مراد،۱۳۹۱
ریسک یعنی احتمال هر نتیجه ای بغیر از آنچه انتظارش را داریم (صمد آقایی،۱۳۷۸). هنگامی که لازم آید، بین دو یا چند راه حل ممکن که نتیجه بالقوه آن ها معلوم نیست انتخاب صورت گیرد، آنگاه با ریسک مواجه میشویم. اینکه راه پر ریسک را بر گزینید یا راه محافظه کارانه را انتخاب کنید بستگی دارد به:
الف) جذابیت هر یک از راه کارها
ب) میزان آمادگی شما برای پذیرفتن زیان احتمالی
ج) احتمالات نسبی موفقیت و شکست
د) در جه افزایش احتمال موفیقیت و کاهش احتمال شکست در نتیجه تلاش شما(مردیث، ۱۳۷۱).
تمامی تعریف های اخیر از کارآفرینی حاوی یک جز ریسک پذیری است. در واقع ریسک پذیری بخشی از فرایند کارآفرینی میباشد. جان استیوارت میل اولین فردی است که عامل مخاطره پذیری در ریسک پذیری را به عنوان عامل اصلی تمایز بین مدیر و کارآفرین معرفی نمود(احمد پور، ۱۳۸۰).
تصور عموم این است که کارآفرینان عاشق مخاطره هستند و لذا آنان را یک قمار باز تلقی می نمایند. اما مدرک کلی این است که کار آفرینان ریسک های متعادل را میپذیرند و با مدیران در میزان ریسک تصور شده و تحمل شده تفاوت آشکاری ندارند. آن ها افرادی میانه رو بوده و حساب شده ریسک میکنند(احمد پور، ۱۳۸۰). افرادی که بر خلاف کارآفرینان ، ترس از شکستشان بیشتر از امید به موفقیتشان است وظایفی را بر عهده می گیرند که آن وظایف یا بسیار مشکل هستند ( چون شکست در این نوع کارها طبیعی بنظر میرسد، لذا نگرانیشان از شکست کمتر می شود) و یا بسیار ساده اند (چون شکست وجود ندارد). در حالی که کارآفرینان کارهایی را انتخاب میکنند که دارای سختی و ریسک متوسط و متعادل باشند(صمد آقائی،۱۳۷۸) ریسک های متعادل آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخصی نقش اصلی را در آن ها ایفا میکند(سالازار و دیگران۱۳۷۶).