انعطاف پذیری بازار:مدت زمانی است که پس از نوسان شدید قیمت باید طی شود تا بازار به حالت تعادل خود باز گردد.به طور معمول، این نوسان ها بر اثر انتشار اخبار(معمولاً اخبار منفی) یا معاملات به حجم بزرگ رخ میدهند.
زمان: دوره ای که در آن معاملات توسط بازار جذب میشوند.در یک بازار نقد، معاملات با کمترین وقفه زمانی ممکن اجرا میشوند( کاشانی پور و همکاران، ۱۳۸۹: ۶۶).
معیار آمیهود:آمیهود[۱۰](۲۰۰۲) برای محاسبه نقد شوندگی معیار تازه ای معرفی نمود که ازطریق استفاده از داده های روزانه در روابط با بازده و حجم معامله، قابل ارزیابی است.این معیار برابر با نسبت قدر مطلق بازده روزانه سهام به حجم معامله در روز است.
در این معیار R,V به ترتیب برابر با بازده و حجم در روز d از ماه t است و Days برابر با تعداد روزهای معامله سهام I در ماه t است.همان طور که مشاهده می شود، در این معیار – و البته در بسیاری از معیار های دیگر- برای محاسبه نقد شوندگی به حجم معاملات و تعداد روزهای معامله یک سهم توجه شده است.این بدان معنی است که اگر حجم معاملات سهمی پایین باشد، یا در طی یک دوره زمانی مشحص تعداد روزهای معاملاتی آن کم باشد، در نتیجه آن سهم از نقد شوندگی پــایینی برخوردار است( آسگلو و همکاران، ۲۰۰۵).
در اکثر پژوهش های اخیر، همانند پژوهش جرالد (۲۰۰۶) دو متغیر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش و حجم عرضه و تقاضا، به عنوان معیارهای بدیل نقد شوندگی انتخاب شده اند.از سوی دیگر، از آنجا که زمان اعلام سود ایده ال مقطع برای بررسی عدم تقارن اطلاعات در بازار سهام است و بسیاری از مطالعات تجربی از جمله لی و دیگران[۱۱] (۱۹۹۳) و آکر و تونک[۱۲](۲۰۱۳) بر روی تفسیر نقد شوندگی بازار در زمان اعلان سود متمرکز بوده است، لذا در پژوهش جرالد نیز به بررسی رابطه دو معیار مربوط به نقد شوندگی با راهبردی شرکتی در زمان اعلان سود پرداخته شده است( آمیهود، ۲۰۰۲: ۳۱).
۲-۴- نقد شوندگی دارایی ها
۲-۴-۱- اندازه گیری های مختلف نقد شوندگی دارایی
یکی از موانع پژوهش تجربی در خصوص نقد شوندگی دارایی، دشواری اندازه گیری آن میباشد.چون بازار سازمان یافته ای برای دارایی های شرکت وجود ندارد و مظنه روزانه را همان طور که برای اوراق بهادار وجود دارد مشاهده نمی شود لذا داده ای برای اندازه گیری نقد شوندگی که درادبیات زیر ساختاری بازار مورد استفاده قرار گیرد وجود ندارد و بایستی به مزایده و پرسش مظنه مبتنی باشد.با وجود محدودیت های فوق، چندین اندازه گیری بالقوه از نقد شوندگی دارایی شرکت وجود دارد.
الف- نسبت آلدرسون و بتکر
الدرسون و بتکر(۱۹۹۵) از ضریب یک منهای نسبت برآورد شرکت از ارزش دارایی ها در زمان تصفیه، به ارزش دارایی ها به شرط تداوم فعالیت، به منظور اندازه گیری هزینه های تصفیه استفاده کردهاند.این معیار، در صورتی که برآورد ها بدون تعصب صورت گیرد، به عنوان یک تضمین خوب برای نقد شوندگی دارایی به حساب میآید.اما برآوردهای مدیریتی از ارزش شرکت در تصفیه و ارزش آن به شرط تداوم فعالیت، ذهنی است و تحت شرایط گوناگون متفاوت است(کاشانی پور، ۱۳۹۱: ۲۶).
ب- نسبت آلمدیا و کامپلو
آلمدیا و کامپلو(۲۰۰۴) در پژوهش خود از نسبت خرید تجهیزات به کار رفته به مجموع خرید تجهیزات برای شرکت های موجود در یک صنعت، برای اندازه گیری خاص بودن دارایی که به طور بالقوه با نقد شوندگی دارایی مرتبط است استفاده کردهاند. خاص بودن دارایی، بینشی را فراهم میکند که بازار دست دوم فعال برای دارایی های شرکت در کجا است و اینکه یافتن خریدار برای دارایی ها آسان است یا خیر؟ مطلب مهم در مورد این معیار این است که افزایش در خرید تجهیزات جدید که نسبت را کاهش میدهد به معنی کاهش نقد شوندگی دارایی نیست.افزایش در خرید تجهیزات جدید، میتواند علامت افزایش نقد شوندگی برای دارایی ها در صورت وجود تقاضای بیشتر برای دارایی ها باشد.
ج- نسبت سیبیلکو
سیبیلکو(۲۰۰۵) در پژوهش خود جهت اندازه گیری نقد شوندگی دارایی از سطح نقد شوندگی دارایی در صنعت استفاده کردهاست.این موضوع که در یک صنعت ، شرکت ها از لحاظ ساختار سرمایه و موقعیت دارایی بسیار شبیه هستند اثبات شده است.در این تحقیق فرض بر این است که نقد شوندگی دارایی شرکت ها در یک صنعت شبیه است و می توان از نقد شوندگی دارایی صنعت به عنوان نماینده ای برای آن استفاده کرد.وی سطح نقد شوندگی دارایی در یک صنعت را به کمک شاخص نقد شوندگی که ابتدا توسط شلینگ من و همکاران (۲۰۰۲) پیشنهاد شده است به صورت زیر اندازه گرفته است:
برای هرسال- صنعت، ابتدا مجموع ارزش معاملاتی دارایی های شرکت ها و سپس مجموع ارزش دفتری دارایی های شرکت در آن صنعت و در یک سال معین را محاسبه میکنند؛ بر این اساس شاخص نقد شوندگی صنعت، مساوی است با نسبت مجموع ارزش معاملاتی دارایی های شرکت ها در صنعت، به مجموع ارزش دفتری دارایی های شرکت ها در آن صنعت در یک سال معین. استفاده از ارزش دفتری به این لحاظ میباشد که ارزش بازار دارایی ها میتواند به وسیله نقد شوندگی دارایی ها تحت تاثیر قرار گیرد و خالص نقد شوندگی را در بر بگیرد.این موضوع توسط فیلیپس و ماکسیونک (۲۰۰۱) مورد بررسی قرار گرفته است.آن ها نشان میدهند که نقد شوندگی دارایی، سودآوری در صنعت را تحت تاثیر قرار میدهد و سودآوری بالاتر، میتواند ارزش های بازار را افزایش دهد(کاشانی پور، ۱۳۹۱: ۲۷).
د- نسبت گوپالان و همکاران
گوپالان و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه نقد شوندگی سهام و نقد شوندگی دارایی های شرکت های آمریکایی در دوره زمانی ۱۹۶۴-۲۰۰۶پرداختند.آن ها از نسبت جمع وجوه نقد به ارزش دفتری جمع کل دارایی های شرکت به عنوان معیار نقد شوندگی دارایی های شرکت استفاده نمودند.در این پژوهش نیز از نسبت جمع وجوه نقد به جمع کل دارایی ها به عنوان معیار نقد شوندگی دارایی ها استفاده گردید.
۲-۵- افشای اطلاعات
مشارکت کنندگان بازار سرمایه همیشه به دنبال اطلاعات مالی با کیفیت هستند زیرا این اطلاعات،عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت شرکت و سرمایه گذاران بیرونی را کاهش میدهد(نوروش و حسینی،۱۳۸۸).
در مواجهه با مسئله عدم تقارن اطلاعاتی و در جهت حمایت از حقوق سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان از طریق ارتقای شفافیت،استانداردهای گزارشگری مالی هر کشور و هم چنین نهادهای ناظر بازار سرمایه،الزاماتی را برای افشای اطلاعات شرکت ها مقرر نموده اند.شواهد تجربی نیز نشان میدهد که سیاست افشای وسیع،ساز و کاری است که عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران بیرونی را کاهش میدهد(فرانسیس و همکاران،۲۰۰۵).
شفافیت و افشای اطلاعات شرکت ها را می توان به عنوان مکانیزمی در حمایت از حقوق سرمایه گذاران خارجی در نظر گرفت و این امر سبب می شود تا عدم تقارن اطلاعاتی کمتر به وجود آید و هزینه نمایندگی کم شود.عدم تقارن اطلاعاتی دارای پیامدهای نامطلوب متفاوتی از قبیل افزایش هزینه های معاملات ضعف بازار و نقد شوندگی پایین و به طور کلی کاهش سود حاصل از معاملات در بازار سرمایه خواهد شد(چن و همکاران،۲۰۰۷)