اگرچه الگوهای لسول، شنون و ویور برای شروع معرفی ماهیت ارتباطات میان فردی خوب و مفید بودند، اما این الگوهای خطی ضعف های جدّی داشتند: اول اینکه، آن ها ارتباط را یک جریان یک طرفه از سوی فرستنده به گیرنده نشان میدادند، به این صورت که شنوندگان فقط گوش میدهند و هرگز پیامی نمی فرستند. سخنگوها نیز فقط سخن میگویند و هرگز شنونده نیستند و پیامی از شنونده دریافت نمی کنند. دومین ضعف الگوی خطی در این بود که شنوندگان منفعلانه پیام های فرستنده را جذب میکردند و پاسخی نمی دادند. در این الگو، شنوندگان شرکت کنندگان فعّال ارتباط میان فردی نبودند. اما روشن است که به طور معمول، جریان و فرایند ارتباط چنین نیست؛ زیرا شنوندگان بر سخن گویان تأثیر میگذارند، همان گونه که رفتار و گفتار ما بر نحوه ارتباط مؤثرند. و سومین ضعف الگوی خطی این بود که ارتباط را یک رشته از کنش ها جلوه میداد که در آن، مرحله «گوش دادن» به دنبال مرحله قبلی «صحبت کردن» میآمد. اما در واقع، ارتباط یک فرایند پویا است که در آن، مجموعه ای از تعاملات به صورت همزمان اتفاق می افتند. در ارتباطات میان فردی، تمام شرکت کنندگان هر لحظه در حال ارسال و دریافت پیام و منطبق شدن با یکدیگرند (وود، ۱۳۷۹)
بنابرین اگرچه ارتباطات یک جانبه (خطی) ممکن است ضروری باشد، اما اثربخشی آن محدود است. مثلاً فرض کنید رضا به علی میگوید: «لطفا بعد از اینکه کارت تمام شد، کتاب را روی میز بگذار.» سپس از اتاق خارج می شود. علی با انبوهی از کتابها مواجه می شود و نمی داند منظور رضا کدام کتاب است. در این مثال رضا فرض میکند ارتباط برقرار شده و خاتمه یافته است. اما این فرض اهمیت نقش گیرنده در فرایند ارتباطات و پاسخگویی به فرستنده از طریق بازخورد را نادیده میگیرد. چنین بازخوردی فرستنده را قادر میسازد از واضح بودن پیام و درک آن توسط گیرنده، اطمینان حاصل کند.
در برخی موقعیت ها ارتباطات باز و دریافت بازخورد مستقیم امکان پذیر نیست. به عنوان مثال اخبار رادیو و تلویزیون باید با دقت و ملاحظه بالایی پیام های خود را شکل دهند. در چنین ارتباطی استفاده از زبان مناسب، مثالها و ساختاری روشن لازم است تا اختلالات گفتاری و شنیداری را در گیرنده به حداقل برساند، زیرا چنین موقعیتهایی امکان بازخورد مستقیم را برای گیرنده فراهم نمی کنند. مدیران اجرایی همانند معلمان و والدین لازم است از محدودیتهای ارتباطات خطی آگاه باشند. صدور فرمان و دستورالعمل بدین معنا نیست که ارتباط مؤثری صورت گرفته است (برکو و همکاران، ۲۰۰۷).
محیط ارتباطات
کانال ارتباطی
پارازیت
پارازیت
پارازیت
محیط ارتباطات
نمودار (۲-۴): مدل ارتباطات خطی. اقتباس از برکو و همکاران (۲۰۰۷)
۲-۲-۱-۱۴-۲- ارتباطات تعاملی:
الگوی خطی، تمام عناصر فرایند ارتباطات را پوشش نمی دهد و رابطه ساده ای بین منبع و دریافت کننده پیام میباشد. به همین دلیل برخی از دانشمندان رفتاری، تحت تأثیر پژوهشهای روانشناسی مفهوم فرایند را جهت تأکید بر اهمیت تعامل و نشان دادن پویایی و استمرار طبیعت ارتباطات توسعه دادهاند (برکو و همکاران، ۲۰۰۷). الگوی تعاملی، ارتباطات را به عنوان فرایندی ترسیم میکند، که در آن شنونده از طریق بازخورد به پیام واکنش (پاسخ) نشان میدهد (وود، ۲۰۱۰) و در واقع ترسیمی از ارتباطات دو سویه است (برکو و همکاران، ۲۰۰۷). «بازخورد» یا پاسخ دهی به پیام ویژگی اصلی الگوهای تعاملی است. بازخورد میتواند کلامی، غیرکلامی، عمدی یا غیرعمدی باشد.
مشهورترین الگوی تعاملی توسط ویلبر اسکرام (پدر علم ارتباطات نوین) مطرح شد که می گفت: پیام دهندگان پیام را در درون میدان شخصی تجربه خود، خلق و تفسیر میکنند. هرقدر میدان تجربه پیام دهندگان همپوشی بیشتری داشته باشد، طرفین منظور یکدیگر را بهتر می فهمند. با در نظر گرفتن عامل میدان های تجربه در الگوی تعاملی، میتوانیم بفهمیم که چرا سوء تعبیرها پیش میآیند. اسکرام با مبحث میدان های تجربی و بازخورد، الگویی ارائه داد که در آن ارتباط یک فرایند تعاملی محسوب می شود؛ فرایندی تعاملی که فرستنده و گیرنده در آن مشارکتی فعال دارند (اسکرام، ۱۹۷۸).
نمودار (۲-۵) مدل تعاملی ارتباطات را نشان میدهد. در این مدل نیز مثل مدل خطی، منبع پیام را کدگذاری کرده و از طریق یک یا چند کانال حسی به گیرنده ارسال میکند. سپس گیرنده پیام را دریافت و کدبرداری میکند. اما علاوه بر این، گیرنده بازخورد را به صورت کدگذاری شده به منبع ارسال میکند. سپس منبع بازخورد را کدبرداری میکند و برپایه پیام اصلی و بازخورد دریافت شده پیام جدیدی را کدگذاری و ارسال میکند(تطبیق). ارائه بازخورد از طرف گیرنده و ارسال پیام مجدد از طرف منبع، ارتباط را به فرایندی دوسویه تبدیل میکند.
به عنوان مثال علی به رضا میگوید: « لطفاً کتاب را به من بده.» رضا به انبوه کتابها نگاه میکند و می پرسد: « کدامیکی؟» (بازخورد). علی پاسخ میدهد: « کتاب قرمزی که روی همه کتابها قرار دارد.» (تطبیق). چنین دیدگاهی، تأثیر پاسخهای گیرنده را در ارتباطات مدنظر قرار میدهد و تاحدودی فرایندی چرخه ای میباشد (ارسال و دریافت، دریافت و ارسال و …) (برکو و همکاران، ۲۰۰۷). اگرچه الگوهای تعاملی از الگوهای خطی پیشرفته تر بودند، اما پویایی ارتباطات انسانی را به خوبی و به طور کامل پوشش نمی دادند. این الگو دارای ضعف هایی بود؛ زیرا در آن فردی با دیگری ارتباط برقرار میکند، سپس او به نفر اول بازخورد میدهد. در این دیدگاه، توجهی به این نکته نشده است که انسان ها به طور همزمان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، نه به طور نوبتی. همچنین در این الگو یک نفر فرستنده است و یک نفر گیرنده، اما در واقع، هر کسی که درگیر ارتباط است، هم فرستنده پیام است و هم گیرنده پیام (وود، ۱۳۷۹).
طرفین ارتباط، هر زمان که امکان داشت باید تلاش نمایند با یکدیگر تعامل برقرار نمایند تا متوجه شوند ارتباط آن ها تا چه حد اثربخش میباشد. برای مثال علی با ملاحظه اینکه کتابهای زیادی جلوی رضا قرار دارد میتوانست بگوید: «لطفاً کتاب قرمز بالایی را به من بده.» و یا اینکه بعد از جمله اول بپرسد: « میدانی کدام کتاب را می گویم؟» و یا منتظر بماند تا رضا یکی از کتابها را بردارد و بدین نحو متوجه شود که آیا رضا منظور وی را متوجه شده است؟ و در صورتی که رضا متوجه نشده بود پیام خاص تری ارسال کند. مدیران سازمانها، والدین و معلمان باید برای حصول اطمینان از اینکه کارمندان، مشتریان، فرزندان و دانش آموزان پیام آن ها را به صورت صحیح دریافت کردهاند و میتوانند به آن عمل کنند، از این مدل ارتباطی استفاده کنند(برکو و همکاران، ۲۰۰۷).
محیط ارتباطات