گفتنی است پیچیدگی بیشتری در مفهوم دانش (مجموعه ای منظم از اطلاعات ) نسبت به مفهوم داده ها (اولین سطح دانش را تشکیل میدهند که به خودی خود تولید معنی نمی کند ، مثل اعداد و ارقام ونمودار ها و ….) و اطلاعات (مجموعه ای مرتبط و منظم ازداده ها ) نهفته است و این پیچیدگی به اهمیت دانش بر میگردد . زیرا دانش ماهیتی اجتماعی داردو انسانها مهم ترین نقش را در تولید آن ایفا میکنند .
از طرف دیگر ، گفته می شود که به طور کلی دانش ماهیتی خلق شونده دارد وتشویق افراد موجب می شود دانش به شیوه های غیر منتظرگسترش یابد. (جعفری مقدم، ۱۳۸۵)
۲-۶- ۲- انواع دانش:
تاکنون علما و دانشمندان ، دانش را به اشکال گوناگون طبقه بندی کردهاند که به علت گوناگونی آن ها فقط به دو مورد اشاره شود . پولانی (۱۹۸۵) دانش رابه دو نوع تقسیم بندی کردهاست :
- دانش صریح (آشکار) [۴۷]
۲٫ دانش پنهانی (ضمنی)[۴۸]
۱– دانش صریح (آشکار): قابل رمز گذاری و کدگذاری است، در نتیجه می توان آن را به سادگی احساس و لمس کرد،دید،شنیدو پردازش ومخابره کردودر پایگاه داده ها ذخیره کرد . این نوع از دانش را می توان مستند سازی کرد و در اختیار همگان قرار داد . دستورالعملها ، مقررات ، قوانین ، رویه های انجام کار ،آیین نامه ها ، فیلم ها ، گزارش ها ، نمودار ها و … که در بانک های اطلاعاتی و بایگانی ها وجود داردجملگی دانش آشکار است . این نوع دانش میتواند با بهره گرفتن از فن آوری های اطلاعاتی ذخیره ، پردازش و منتقل شود و در اختیار همه افراد سازمانی قرار گیرد .
۲- دانش ضمنی (نهان) : دانش شخصی بوده وکد گذاری ومستند سازی آن بسیار مشکل است. این نوع از دانش که باتجربه به دست میآید ریشه در اعمال ، رویه ها ، تعهدات ، ارزش ها واحساسات افراد دارد و تجسم باورها وارزش های هر فرد است. انتقال این نوع دانش بسیار مشکل است.( فتحیان ، ۱۳۸۴)
علاوه بر پولانی ، دانشمندان دیگری نیز به تعریف وتبیین دانش نهان پرداختهاند. برای نمونه روزنبرگ در سال ۱۹۸۲ دانش نهان را فنون ، روش ها و طرح هایی عنوان کرد که فرد ضمن رسیدن به نتایج دلخواه خود آن ها را به کار میگیرد بدون آنکه قادر باشد علتی واضح برایشان بیان کند. نوناکو براین باور بود که دانش نهان کاملا شخصی و رسمی کردن آن بسیار مشکل است واز این رو ، انتقال آن به آسانی میسر نیست هاول ، دانش پنهان را کد ناپذیر وفنی غیر قابل تجسم میداند که با دریافت غیر رسمی از رفتار ورویه های یاد گرفته شده کسب شود. گرانت این واژه را با توجه به قابلیت استعمال آن چنین تعریف میکند «دانش نهان فقط با استعمال آشکار می شود و انتقال آن امکان پذیر نیست ».
دانش نهان وصریح مکمل یکدیگرند . بدین معنا که برای ایجاد دانش هر دوی آن ها ضروری است. ازاین رو، آنچه ما دانش می خوانیم باتعامل بین دانش نهان وآشکار ونه هرکدام به تنهاییایجاد می شود.(همان منبع).
مهم ترین مسأله ، تبدیل دانش نهان به دانش صریح است.یعنی اینکه قادر باشیم دانش نهان موجود در ذهن افراد را به دانشی آشکار وقابل رمزگذاری وکدگذاری تبدیل کنیم تا تمام افراد سازمانی بتوانند از آن استفاده کنند. کارکنان وارتباطات سازمانی دربرگیرنده منبعی غنی از این دونوعدانش است که می توان آن را شناسایی کرد وبهبود بخشید چالش هایی که در این حوزه وجود دارد بیشتر سازمانی ، سیاسی ، فرهنگی است تا فنی (رادینگ ، ۱۳۸۳) .
بلاکر (۱۹۹۵) نیز دانش رابه شکل زیر طبقه بندی کردهاست :
دانش نهان : این نوع دانش به سه دسته تقسیم می شود
-
-
- دانش فرهنگی ، به فرایند دستیابی به ادراکات مشترک ، نظیر جامعه پذیری وفرهنگ پذیری اشاره میکند
-
- دانش ذهنی ، دانشی است که به مهارتهای مفهومی وتوانایی های شناختی وابسته و دانشی انتزاعی ونهفته در ذهن فرد است.
- دانش مجسم ، دانشی است که به عمل و اقدام افراد وابسته است. این نوع دانش به حضور فیزیکی افراد و معاملات رودررو متکی است.
-
دانش آشکار : در این طبقه دونوع دانش قرار میگیرد
۲-۱- دانش نظام مند ، به گونه ای نظام مند در روابط تکنولوژی ، نقش ها ورویه های رسمی تحلیل می شود. این نوع دانش به دانش های جمعی و مشترک بین انسانها اشاره دارد.
۲-۲- دانش منظم ، در قالب علایم ونشانه ها بوده وممکن است به شکل کتاب یا اطلاعاتی الکترونیکی باشد . ( بلاکلر، ۱۹۹۵)
هنگامی که صاحب نظران از دانش سخن میگویند به دانشی اشاره دارند که در ذهن انسان نهفته است و به راحتی قابل شناسایی وانتقال از افرادی به افراد دیگر نیست. این نوع دانش درتجارب ، باورها ، ارزش ها وفرهنگ فردی یا سازمانی نهفته وقلمرویی وسیع وبسیار ارزشمند و دارایی های منحصر به فرد داردکه دیگران به ندرت آن را کپی میکنند. این نوع دانش برای افراد سازمان ها مزیت رقابتی دارد. ( ابطحی ، ۱۳۷۵).
۲-۶ -۳- تعاریف مدیریت دانش از دیدگاه صاحبنظران :
مدیریت دانش مفهوم جدیدی نیست بلکه قدمت آن به قدمت کار برمی گردد.
ویگ (۱۹۹۷)و پروساک (۲۰۰۱) ادعا میکنند که اصل و ریشه مدیریت دانش به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمی گردد، اگر چه به شکل تخصصی تحت این عنوان نبوده است.
رابیتز[۴۹]: مدیرت دانش ، شامل همه روش هایی است که سازمان ، دارایی های دانشی خود را اداره میکند که شامل چگونگی جمع آوری ، ذخیره سازی ،انتقال ، به کارگیری ، به روز سازی و ایجاد دانش است .
لاری پرو ساک[۵۰]: مدیریت دانش ، تلاش برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند .
تام داونپورت[۵۱]: مدیرت دانش ، عملیات کشف ، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است ؛ به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد .
هوبرت سنتآنگو[۵۲]: مدیرت دانش ، عبارت است از ایجاد ارزش از دارایی های پنهان شرکت . زمانی این هدف تامین می شود که بتوانیم تواناییهای سازمانی و فردی را به گونه ای پرورش دهیم که درایجاد ، تبادل وگرد آوری دانش ، توانا باشند . این امر مستلزم آن است که برای افراد بشر ، ارزشی بالا قائل شویم .
دانشکده مدیرت تگزاس، مدیریت دانش را اینگونه تعریف میکند : مدیریت دانش ، فرایند سیستماتیک و نظام مند کشف ، انتخاب ، سازماندهی ، تلخیص و ارائه اطلاعات است ؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقه اش بهبود می بخشد . مدیریت دانش به سازمان کمک میکند تا از تجارب خود ، شناخت و بینش به دست آورد و فعالیت خود را بر کسب ، ذخیره سازی واستفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات ، آموزش پویا ، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری از این دانش بهره گیرد . مدیرت دانش نه تنها از زوال دارایی های فکری و مغزی جلوگیری میکند ، بلکه به طور مداوم به این ثروت می افزاید .