حداقل موجودی
مقدار
حداکثر موجودی
ذخیره
احتیاطی
زمان
انتظار
زمان
نمودار(۲-۳) نقطه سفارش
۲-۱۶-۲-تأثیر کنترل موجودی کالا بر سودآوری شرکت ها
تأکید بیش از حد بر اهمیت تحت کنترل نگهداشتن سطوح موجودی انبار کالا تقریباً غیر ممکن است. با وجود مطالعات مستند که همبستگی ۷۷ درصدی بین سودآوری کلی ساخت و گردش های موجودی کالا را اثبات کردهاند روی هم رفته تولید کنندگان با اغماض و بی تفاوتی نسبت به یک زمینه عمل کردهاند که می توانید فرق بین شرکت های موفق و ناموفق باشد و آن کنترل موجودی کالا است (همان منبع).
کنترل موجودی کالا موضوع اساسی است که بیشتر تولیدکنندگان آمریکایی «بویژه بازار سطح میانی» برای چیره شدن بر آن تلاش میکنند. از آنجایی که مشکلات یا به خاطر حجم کم موجودی کالا و یا به خاطر حجم زیاد موجودی کالا به وجود میآیند، لذا تولیدکنندگان باید آگاه باشند که کنترل موجودی کالا فقط مدیریت مواد اولیه با موضوع بخش انبار نیست. همه بخش ها از قبیل دایره خرید، دریافت، مهندسی، ساخت و حسابداری به صحت روش ها و مدارک موجودی کالا کمک میکنند. داده های نادرست موجودی کالا باعث تأخیر در حمل و نقل، توقف خط تولید، خرید اشتباهی قطعات و نگهداشتن بیش از حد موجودی کالا می شود. صرفنظر از شرکت تولیدی (گسسته، فرآیندی، مهندسی بر اساس سفارش) به نظر میرسد که زمینههای کمبود مشابه یکدیگر هستند. (غنی بخش ایرانخواه،۱۳۸۳)
۲-۱۶-۳- گردش موجودی کالا
یک راه پاسخ به این سؤال که آیا یک سازمان موجودی کالای بیش از حد دارد یا خیر، نسبت به گردش موجودی کالا است. اغلب اوقات گزارش های مالی کلی، نسبت گردش موجودی کالای کلی را که همان نسبت هزینه کالای فروش رفته به متوسط موجودی کالای در دسترس است را ارائه میکند. اما ابزار مؤثر این است که گردش موجودی کالا را به اجزایش یعنی گردش مواد خام، گردش کار در جریان ساخت و گردش موجودی کالایی ساخته شده تقسیم کنیم. (غنی بخش ایرانخواه، ۱۳۸۳) بسیاری از شرکتها با مشکلات متعددی در حوزههای تأمین، نگهداری، تخصیص و کنترل موجودیها دست به گریبانند و به دلیل کمبود یا رسوب موجودیها، هزینههای زیادی را متحمل میشوند. بر اساس برخی آمارها، هزینه سالانه نگهداری مواد در انبار به طور معمول حدود ۳۰ درصد از متوسط ارزش موجودی انبار است. بنابرین، هر میزان صرفهجویی و کاهش هزینه در این بخش، به سودآوری سازمان کمک شایانی خواهد کرد. در این مقاله، با توجه به اهمیت موضوع مدیریت موجودیها و جایگاه آن در صنایع مختلف، اقدام به طراحی الگویی برای تحلیل و عارضهیابی موجودیها کردهایم. در این مدل، پس از مروری بر رویکرد بالینی، با بهکارگیری این مدل سعی در شناسایی و تحلیل مسائل و عارضههای مدیریت موجودی کالا بر اساس معیارهای مربوطه خواهیم کرد. برای استخراج معیارهای مختلف عارضهیابی، در حوزه مدیریت موجودی کالا، دو مسیر متفاوت را در فرایند مدیریت موجودی کالا، مدنظر قرار دادهایم .همانطور که در شکل ۱ ملاحظه میکنید، حوزههای مختلفی با مدیریت موجودی کالا ارتباط دارند که هر یک دارای نقش مؤثری در فرایند آن ایفا میکنند. مدیریت موجودی، از مرحله پیشبینی تقاضای مشتریان و ثبت تقاضای آن ها شروع میشود. اگر این مسیر را به سمت راست ادامه دهیم، ملاحظه میکنیم که پیشبینی تقاضا وثبت آن، به عنوان ورودی برنامهریزی کلان تولید استفاده میشود. برنامهریزی کلان تولید به همراه برنامهریزی ظرفیت موردنیاز و به منظور بالابردن دقت و سرعت و کیفیت برنامهریزی مواد موردنیاز، صورت میگیرد. برنامهریزی مواد موردنیاز نیز از طریق تعامل با سیستم انبارداری و خرید و فروش، میتواند توسط گزارشها و نیز برنامهها و خروجیهای خود، ابزاری قوی در مدیریت سازمان باشد (حسین پرکان و شیخ زاده، ۱۳۸۶).
شکل (۲-۳) مدیریت موجودی کالا از دو منظر
در حوزه مدیریت موجودی کالا، ممکن است علائمی در سازمان مشاهده شود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به این بخش مرتبط باشند. در واقع، عدم کارایی این قسمت منجر به پیدایی چنین علائمی شده باشد. برخی از این علائم عبارتند از:
۱٫ تأخیر در زمانهای تحویل
۲٫ تعداد زیاد خرابیها
۳٫ رسوب بلندمدت موجودیها
۴٫ عدم وفاداری مشتریان
۵٫ ناراضی بودن آن ها به دلیل عدم تحویل به موقع کالا و ارائه خدمات مربوطه
۶٫ برگزاری جلسات متعدد درباره موجودی، توسط مدیریت سازمان.
۷٫ تأمین مواد موردنیاز یکی از گلوگاههای همیشگی استفاده از فرصتهای کاری است.
۸٫ ایجاد وقفه در فرایند تولید به دلیل مشکلات حوزه موجودی
۹٫ به رغم داشتن موجودی فراوان، انجام به موقع تعهدات مالی سازمان (وام، قرارداد و…) همواره با مشکل مواجه است.
۱۰٫ سازمان برای سفارشات ضروری یا زیاد، دچار دغدغه میشود.
۱۱٫ اتلاف وقت زیاد برای جستوجوی ابزار و کالاها
۱۲٫ تعداد زیاد خرابی موجودیها در انبار
۱۳٫ افزایش مغایرات انبارگردانی
۱۴٫ علائم دیگر
اگر دیدی ساده انگارانه به این علائم داشته باشیم، در همان نگاه اول شاید به این نتیجه برسیم که هر علامت مربوط به حوزهای خاص از مدیریت موجودی کالا است؛ مثلاً «رسوب بلندمدت موجودیها در انبارها» را ناشی از عدم وجود سیستم مناسب انبارداری بدانیم، اما مسئله پیچیدهتر از این است. در بخشهای بعدی به خوبی متوجه خواهید شد که علت واقعی مسائل ممکن است ارتباطی به سیستم انبارداری نداشته باشد و ناشی از عواملی دیگر باشد( پرکان و شیخ زاده، ۱۳۸۶).