وقتی فردی به عنوان بزهکار دستگیر میشود این برچسب علاوه بر اینکه میتواند تصویر شخص را از خودش تغییر دهد موجب میشود تا مردم نسبت به آن برچسب و نه به خود آن فردواکنش نشان دهند.
گاهی اوقات برچسب زنی به فردی که مجرم نیست آمادگی بیشتری را برای ارتکاب جرم بعداز ورود دوباره فرد به جامعه در او ایجاد میکند زیرا با این برچسبها این فرد آنچه را که داشته است از دست داده و بازگشت دوباره او به جامعه کار بسیار مشکلی خواهد بود. چرا که اقدامات اصلاحی و تربیتی و تامینی همیشه نتیجه مطلوب خود را ندارد.
تجری در لغت به معنی جرات به خرج دادن، نافرمانی، گستاخی وهجوم بردن است تجری اصطلاحاً حالتی است برای افراد، که به لحاظ عوامل بیرونی از قبیل اجرا نشدن قانون وعدم توجه جری به جرایم مهم و یا ضعف قانون و مجریان آن و یا مسائل مشابه در افراد به وجود میآید به طوری که ارتکاب جرم به خاطر آن سهل و آسان بوده و مجرم در ارتکاب جرم جرات پیدا میکند و با حصول یقین به آن که کسی او را مواخذه نمیکند و با حرکات اصلاح طلبانه مثل عفو، از تقصیرات وی صرف نظر میشود، دست به ارتکاب جرم می زند. بنابرین بزهپوشی باعث میشود که افراد در ارتکاب جرم از خود جرات و جسارت نشان ندهند و دست به ارتکاب جرم نزنند.
ارتکاب هر گونه جرم و بینظمی در نظر عموم افراد جامعه قبیح وزشت بوده و همگان نیز آن را مذموم میپندارند زیرا با ارتکاب جرم فضای اجتماعی، فرهنگی و امنیت جامعه دچار مخاطره گردیده و اگر جامعه جلوگیر چنین جرایمی نباشد قبح اجتماعی بزه از بین رفته و با شیوع جرم در بین برخی ازافراد جامعه جرم به عنوان امری پسندیده تلقی شده که آثار سوء آن باعث تخریب جامعه میشود، بنابرین ارتکاب هر جرمی را نمیتوان نادیده گرفت و از شخصی که مرتکب جرم گردیده به راحتی گذشت و او رابه حال خودش رها کرد تا دست به انجام هر عملی که جامعه آن را قبیح شمرده بزند و آنگاه آن عمل را در بین عموم موجه جلوه دهد و قبح عمل را از بین ببرد.[۱۰۸]
گفتار دوم: طرق اجرای اصل بزهپوشی
بزه پوشی از طریق ترغیب مجرمین به بزهپوشی و ترغیب شهود به نهان سازی حاصل میشود، ترغیب مجرمین به بزهپوشی نیز به دو صورت بزهپوشی داوطلبانه و تشویق به عدم اقرار میباشد.
بند اول: ترغیب مجرمین به بزهپوشی
قانونگذار با پیشبینی تدابیر وتمهیدات بسیاری در زمینههای مختلف مساعی خویش را به منظور جلب هماهنگی و همراهی بزهکار در اجرای سیاست جنایی به کاربرده است، چنان که مجرم را مهمترین و موثرترین عامل در اجرای سیاست بزهپوشی محسوب دانسته و به طرق گوناگون وی را بدین امر ترغیب نموده است. ترغیب مجرمین به بزه پوشی به دو صورت بزه پوشی داوطلبانه و تشویق به عدم اقرار میباشد.
تجاهر به معصیت و اظهار رفتار مجرمانه از امور ممنوعی است که در اسلام از مصادیق ترویج فساد قلمداد و به شدت از آن نهی شده است اقرار به جرم نزد قاضی اگر چه مجاز است اما مخفی داشتن رفتار مجرمانه را شایسته و سزاوارتر دانسته و مرتکب آن را تشویق به پنهان داشتن جرم کردهاند.
افشاکردن خود اگرچه از طریق مجاز ومنطبق با قانون تا آنجا مورد نکوهش است که گاه با واکنش خشمآگین مراجع رسمی رسیدگیهای جزایی مواجه شده است[۱۰۹]. امام علی پس ازآنکه چهارمین اعتراف زناکاری را شنید با چهرهای برافروخته و غضب آلود فرمود: برای فردی از شما زنندهتر از این نیست که به ارتکاب برخی از این زشتیها درست یا زد و سپس خود را نزد مردم مفتضح سازد، چرا در خانههایتان به توبه روی نمیآوردید، سوگند به خدا که توبه تبهکار بین او و خدایش شایستهتر از اجرای کیفر حد به دست من براوست[۱۱۰].
آیات قرآنی نیز اگرچه از طرفی مجرم را به رنج و عذاب دنیوی و اخروی توجه میدهد اما از طرف دیگر دستور به شرم وحیا داده است. خداوند در آیه ۱۴ سوره علق میفرماید: الم یعلم بان الله یری آیا ندانست که خدای میبیند. تقویت این فضیلت اخلاقی مانعی قوی در گرایش به تبهکاری خواهد بود، از این رو این باور که مرتکب در محضر خدا است مانع از انجام جرم میگردد.
در سیاست جنایی اسلام همچنان که قاضی از تلاش به منظور اخذ اقرار ازمتهم در حقوق الله نهی میگردد به دستگاه عدالت جزایی توصیه شده است تا با ایجاد شرایط و موقعیتهای خاص و با برخورد مقتضی و اقدامات مناسب اراده متهم را در آستانه اعتراف متزلزل ساخته و وی را به ترک اقرار تشویق نماید. بنابرین قانونگذار اسلامی در جریان سیاست کیفرزدایی خود از مجرم نیز مجدانه استعانت جسته و وی را به حفظ کرامت نفس خویش ترغیب و امر به کتمان جرم و بزه پوشی میکند واز اینرو اقدام به خودافشایی و اعتراف داوطلبانه مجرم نسبت به عملکرد سوء خویش را فاقد هر نوع مطلوبیتی به شمار میآورد.
آوردهاند که زنی نزد حضرت علی اقرار به زنا میکند.حضرت میفرماید: شاید در هنگام خواب و بدون آنکه قصد کرده باشی با تو در آمیختهاند. زن این اتهام را رد میکند. امام علی مجدداً در راه ایجاد تردید در اراده مقر او را خطاب کرده میفرماید: شاید بر این کار اکراه شدهای. زن پاسخ منفی میدهد و آن حضرت احتمال دیگری را مطرح و وی را ترغیب به دست کشیدن از اعتراف میکند که با انکارهای زن و رد هر گونه احتمال ناگزیر از اجرای کیفر میشود[۱۱۱].
قانونگذار اسلامی در جهت کیفرزدایی و به منظور مخفی داشتن کامل تبهکاری حتی از کارایی ابزار کیفر مدد میجوید و با توصیف مجرمانه « اقرار » به جرایمی مانند زنا، در صورتیکه تعدد لازم حاصل نشود، مرتکب جرم را از هر گونه اعتراف برحذر میدارد.
بند دوم: ترغیب شهود به نهانسازی
در سیاست جنایی اسلام در جرایم مستوجب حدو در راستای کیفرزدایی، گواهان نیز ترغیب به بزه پوشی و ترک اقامه شهادت شدهاند و از این راه گاه از تهدید کیفری نیز استفاده شده است. چرا که پیشبینی جرم قذف نه فقط به منظور مقابله با افترا ونسبت دادن کذب به دیگری است، بلکه خود به عنوان عاملی مؤثر و کارآمد در تزلزل اراده شهود وایجاد تردید در گواهی بر وقوع جرایم منافی عفت است، زیرا در این جرم لزوماًً با خبث و ناپاکی اندیشه قاذف مقابله نمیگردد بلکه افرادی نیز که در مقام ادا شهادت و به قصد اجرای حدی از حدود الهی و نهی از منکر، با انگیزه مقدس و غیر مجرمانه دیگری را متهم به ارتکاب این جرم می نمایند، علیرغم آنکه عدالت و راستگویی آن ها در محکمه احراز شده است محکوم به حدقذف خواهند بود[۱۱۲].
در سیاست جنایی اسلام گواهان در جرایم، بین کتمان و پوشیده نگهداشتن تبهکاری و یا ادا شهادت و ابراز آن در محکمه مخیر خواهند بود اگرچه بر فضیلت و رجحان ستر تردید نکردهاند. چرا که اسلام بر حفظ حیثیت و اعراض مردم تأکید جدی داشته و برمخفی ساختن لغزشها و جرایم توصیه نموده است تا اظهار جرم هرچند نزد قاضی خود موجب اشاعه زشتیها نگردد.