واژه سبک را در زبان و ادبیات فارسی به شیوه، روش، خامه، سلیقه،ترجمه کردهاند(آریان پور به نقل از رضوی و شیری،۱۳۸۴).
در فرهنگ لغات وبستر[۳۴]، سبک به عنوان رفتاری شاخص و متمایز و یا شیوه عمل و اجرا تعریف شده است. در اصطلاح تخصصی، سبک شناختی[۳۵]، به شیوه ای اشاره دارد که فرد اطلاعات را پردازش میکند. مفهوم این اصطلاح توسط آن گروه از روانشناسان شناختی که در زمینه مسائل مربوط به تواناییهای حسی و حرکتی تحقیق میکنند، توسعه یافته است(استرنبرگ،۱۳۸۱).
استرنبرگ در دسته بندی خود از سبکهای تفکر، استعاره خودحکومتی ذهنی را به کار بسته و در نتیجه اصطلاحات حکومت داری را برای توضیح مفاهیم مورد نظر خود برگزیده است. الگوی سبکهای تفکر استرنبرگ(۱۹۹۷) شامل سه کارکرد یا عملکرد(قانونگذاریا آفریننده، اجرایی یا تحقق بخش،قضایی یا ارزشیابانه)، چهار صورت یا شکل( فرد سالاری، مرتبه سالاری،دسته سالاری، ناسالاری)، دو سطح(کلی و جزیی)، دو گستره یا محدوده( داخلی و خارجی)، و دو گرایش یا تمایل(محافظه کارانه و آزادمنشانه) است(سیف،۱۳۹۱).
این ۱۳ سبک تفکر را می توان به دو نوع سبک تقسیم کرد: اولین نوع سبکهای تفکر(ازقبیل قانونی، قضایی، کل نگر، مرتبه سالاری و آزاداندیش) مولّد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز دارند، افرادی که این نوع سبک تفکر را به کار می گیرند، متمایل به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند. دومین نوع سبکهای تفکّر( از قبیل اجرایی، جزئی، فرد سالاری و محافظه کارانه ) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند. افرادی که این نوع سبک تفکر را به کار می گیرند، مایل به حفظ هنجارها و اقتدار- محور میباشند(شکری و همکاران،۱۳۸۵).
۲-۲-۳-۱-کارکردهای سبک تفکّر
نظریه خود گردانی ذهنی دارای سه نوع عملکرد یا کارکرد اجرایی، قانونگذار و قضاوتگر میباشد.
۲-۲-۳-۱-۱- اجرائی
افراد با سبک تفکر اجرایی مایلند از مقررات پیروی کنند و کارهایی را به عهده بگیرند که از قبل طرح ریزی و سازماندهی شده است. آن ها مایلند نقش خود را به جای خلق ساختارهای نو، در درون ساختارهای موجود ایفا نمایند. از جمله فعالیتهای مورد علاقه آنان به کارگیری ضوابط موجود در حل مسائل، سخنرانی و تدریس بر اساس نظر دیگران و پافشاری بر اجرای مقررات اشاره کرد.
۲-۲-۳-۱-۲- قانونگذار
افرادی که دارای تفکر قانونگذار هستند، مایلند کارها را به شیوه ای که ترجیح میدهند انجام دهند و خود تصمیم بگیرند که چه کاری را انجام دهند و چگونه آن را به انجام برسانند. افراد قانونگذار دوست دارند قوانین را خود وضع کنند و به مسائلی بپردازند که قبلاً طرح ریزی و سازماندهی نشده باشد. سبک قانونگذار عملاً به خلاقیت می انجامد، زیرا افراد خلاق نه تنها قادر به خلق ایده های بدیع هستند، بلکه به آن مبحث علاقه بیشتری دارند.برخی از فعالیتهای سبک تفکر قانونگذار عبارتند از؛ ارائه مقالات بدیع، طراحی پروژه های نوین، ایجاد برنامه های آموزشی و شغلی پیشرفته و اختراع چیزهای نو، بنابرین این افراد، برنامه ریزی فعالیتهای جدید آموزشی را ترجیح داده و در مجموع اغلب موفق عمل میکنند، زیرا آن ها قانونگذارند و می خواهند که اداره امور بنا به طریق خودشان صورت پذیرد(استرنبرگ،۱۳۸۱).
۲-۲-۳-۱-۳- قضاوتگر
افرادی که دارای تفکر قضاوتگر هستند، مایلند قوانین و برنامه ها را ارزیابی کنند. آن ها اموری را ترجیح میدهند، که در آن عقاید و امور موجود تحلیل و ارزیابی شود. فردی که دارای سبک تفکر قضاوتگر است، فعالیتهایی مانند نوشتن مقالات انتقاد آمیز، ارائه عقائد، قضاوت در مورد افراد و کارهای آنان و ارزیابی برنامه ها را ترجیح میدهند(استرنبرگ،۱۳۸۱).
۲-۲-۳-۲- اشکال سبک تفکّر
نظریه خود گردانی ذهنی به چهار شکل متجلّی می شود: فردسالاری، مرتبه سالاری، دسته سالاری و ناسالاری.
۲-۲-۳-۲-۱- فرد سالاری
شخص فرد سالار، فردی است با اراده و مصمم. این فرد به کسی اجازه نمی دهد که در حل مسائل و مشکلات در کار او دخالت کند. شخص فرد سالار تصور میکند، در انجام یک کار دیگران ممکن است ذهنیات خود را به او القا کنند. رؤسای فرد سالار، غالباً انتظار دارند که وظایف بدون عذر و بهانه و بی کم و کاست انجام شود(استرنبرگ،۱۳۸۱). همچنین افراد تک سالار اکثراً تک محور بوده و اغلب در پی حل مسائل خود بوده و با سرعت موانع را پشت سر گذاشته و به پیش می تازند. آن ها میتوانند تعیین کننده و بعضاً سرنوشت ساز باشند. آن ها مایلند کار دیگری به جز آنچه به آن ها گفته می شود، انجام دهند و هنگامی که تصور می شود، در حال گوش کردن به صحبتهای معلم هستند، احتمالاً فکرشان جای دیگر است.مثلاً دانش آموزی که علی رغم علاقه اش به درس علوم از آن نمره متوسط می گرفت، زیرا او به ورزش علاقه زیادی داشت و ورزش محور ذهن او بوده است و اینویژگی افراد خودرأی است که ممکن است علاقه مندیهایش تغییر نماید ولی خودرأیی و تک محور بودن آن ها معمولاً تغییر نمی کند؛ در آموزش و پرورش معلمان میتوانند به نتایج بهتری با دانش آموزان خودرأی برسند اگر بتوانند متوجه شوند که آن ها نسبت به چه چیزی دچار خودرأیی شده اند. گاهی اوقات وقتی معلم یا والدین کاری را به آن ها محول میکنند که با ویژگی فرد سالاری آن ها مطابقت دارد، به خوبی از پس آن کار بر میآیند و در این راستا علاقه شان بهترین کمک به آن ها است. فرضاً، اگر به کودکی که علاقه زیادی به ورزش دارد ولی به مطالعه رغبتی نشان نمی دهد، مطالب ورزشی ارائه گردد، علاقه به مطالعه در او تقویت می شود. به کودکی که آشپزی را دوست دارد، ولی به ریاضی علاقه ای ندارد، می توان مسائل ریاضی را در ارتباط با دستورات آشپزی به او ارائه داد. با بهره گرفتن از این شیوه ها کودک به چیزهایی که قبلاً توجهی نداشت، علاقه مند میگردد(استرنبرگ،۱۳۸۱). این افراد تمایل دارند در یک زمان به انجام یک کار بپردازند و تقریباً همه انرژی و قوای خود را به آن اختصاص میدهند( امامی پور وسیف،۱۳۸۲).
۲-۲-۳-۲-۲- مرتبه سالاری