۲-۵-الگوهای سرشت و منش
از دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رویکرد زیست شناختی به شخصیت و نیز رفتار رواج پیدا نمود، هم اکنون نظریه زیست شناختی شخصیت[۱۵۴] بر پایه های علمی محکمی تکیه زده است؛ پایه های که بدون تلاش افرادی مثل آیزنک[۱۵۵]، گری و نیومن[۱۵۶] و کلونینجر و دیگران نمی توانست شکل بگیرد(کاویانی، ۱۳۸۶).
کلونینجر[۱۵۷] کار خود را بر ساختار شخصیت به منظور ارائه طرحی آغاز نمود که تفاوت های موجود در بیماران دارای اختلال جسمی[۱۵۸]( شکایت از مشکلات جسمی یا سندرم بریکت[۱۵۹]) تبیین می کرد. او دریافت که بیماران با اضطراب جسمانی دارای نشانه های شخصیتی تکانشور- پرخاشگر هستند، در حالی بیمارانی که دارای اضطراب شناختی یا فراگیر هستند، نشانه های شخصیتی وسواسی– اجباری را نشان میدهد(کاویانی،۱۳۸۶).
۲-۵-۱ تعریف الگوهای سرشت و منش
الگوهای سرشت :
سرشت اساس وراثتی هیجانها و یادگیری های است که از طریق رفتارهای هیجانی و خودکار کسب می شود و به عنوان عادت های قابل مشاهده در اوایل زندگی فرد دیده می شود و تقریبأ در تمام طول زندگی ثابت باقی می ماند. کلونینجر(۱۹۹۳) معتقد است که سامانه های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی متشکل از سامانه های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی، تداوم و بازداری رفتاری در پاسخگویی به گروههای معینی از محرک هاست. نظریه اصلی کلونینجر بیان میکند که تعامل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست شناختی در سیستم اعصاب مرکزی (سیستم فعال سازی رفتاری، تداوم و بازداری رفتاری)، زمینه الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب تفاوت شخصیت بهنجار و به همان اندازه ایجاد اختلال شخصیتی و رفتاری می شود. در نتیجه تفاوت های فردی در پاسخ به آن ها (تجربه نو، پاداش و تنبیه) سرشت های به شرح زیر را به وجود می آورد(کلونینجر، درگان و توماس[۱۶۰] ،۱۹۹۳) :
نوجویی به عنوان فعال سازی رفتاری در پاسخ به محرک های تازه تعریف می شود که موجب جستجوی پاداش و گریز از تنبیه می شود (هانسن[۱۶۱] و همکاران، ۱۹۹۹). فردی که نمره بالایی در نوجویی می آورد، راغب به فعالیت اکتشافی است، تحریک شدن را دوست دارد و با تحریک، هیجان زده می شود. همچنین در مقابل نظرهای نو از خود هیجان نشان میدهد؛ یکنواختی را دوست ندارد و از آن خسته می شود. میل به خلاقیت دارد؛ با اطلاعات اندک میتواند سریعاَ تصمیم بگیرد؛ در ایجاد تغییر پافشاری میکند؛ مستعد حواس پرتی است؛ ولخرج و فعال است؛ به خطر کردن علاقه نشان میدهد؛ روال بسیار منظم را دوست ندارد. در مقابل فردی که نمره کم می آورد، متمایل به تکرار تجربه های قبلی است؛ در مقابل تغییر مقاوم است؛ منضبط است و کار برنامه ریزی شده را دوست دارد؛ تمرکز خوبی از خود نشان میدهد؛ محافظه کار و مقید است؛ صرفه جویی در وقت و پول و انرژی را می پسندد . آسیب پرهیزی، بازداری رفتاری در پاسخ به محرک های تنبیه یا نبودن پاداش است (هانسن و همکاران، ۱۹۹۹). فردی که در آسیب پرهیزی نمره بالا می آورد، احتیاط کار، تنش زده و عصبی است؛ کمرو است و در انجام امور شک میکند؛ به انتقاد و تنبیه حساس است؛ میل به نگران اندیشی و پیشبینی وقایع بد را دارد؛ سازگاری خوبی با تغییرات محیطی ندارد؛ در ملاقات با غریبه ها، راحت نیست؛ خستگی پذیری بالایی دارد. در مقابل فردی که نمره آسیب پرهیزی پائین می آورد، با دل و جرئت است؛ آسوده خاطر و خوش بین می کند؛ با غریبه ها راحت است؛ سرزنش و توهین، انرژی او را نمی کاهد؛ دیر خسته می شود (کاویانی، ۱۳۸۶). پاداش– وابستگی به عنوان تمایل به دادن پاسخ مثبت به نشانه های پاداش میگردد که موجب حفظ پاسخ یا مقاومت در برابر خاموشی میگردد (هانسن ، ۱۹۹۹). ویژگی های کسی که در مقیاس پاداش- وابستگی نمره بالا می آورد، بدین قرار است: رئوف؛ صمیمی؛ گرایش به وابستگی و تعلق اجتماعی؛ تمایل به پذیرفتن نظر دیگران؛ استعداد همدلی با دیگران؛ آماده برای بیان احساس خود؛ حساس به طرد شدن و بی مهری؛ خواهان تأیید دیگران؛ نیازمند تأیید دیگران؛ حساس به انتقاد. اما ویژگی های کسانی که در این مقیاس نمره پائین می آورند بدین قرار است : سرد؛ بی توجه به حساسیت جمع و گروه؛ تمایل به رعایت فاصله با دیگران؛ جدی و منطقی؛ تکرو؛ اهل عمل؛ غیر حساس به احساس دیگران؛ خوددار و محتاط؛ و غیر حساس به طرد و بی مهری دیگران. پشتکار به معنای استقامت به هنگام خستگی و نا امیدی است (مادگا[۱۶۲] و همکاران، ۲۰۰۷). نمره بالا در این مقیاس نشان دهنده این صفات است : سخت کوشی؛ تداوم در عمل علی رغم فشارها؛ پیش قدم در انجام امور؛ عدم خستگی و رنجش در مقابله با انتقادات؛ انطباق پذیر با شرایط پیشبینی نشده؛ و چالشگر در برابر سختی کار. نمره پائین در این مقیاس نشان دهنده این ویژگی هاست : تطابق پذیری کم؛ آمادگی برای دلسردی در برابر سختی ها و انتقادات؛ عدم تلاش برای گسترش و عمق بخشیدن به کارها (کاویانی، ۱۳۸۶).
الگوهای منش :
منش به خود پنداره و تفاوت های فردی در اهداف و ارزشها و انتخاب های فرد در معنای تجربه او در زندگی بر میگردد. منش تا اندازه ای متأثر از یادگیری اجتماعی- فرهنگی است و در طول زندگی رشد میکند (کلونینجر و همکاران ،۱۹۹۳). منش شامل دریافت های منطقی درباره خود، دیگران و دنیا است و بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی در ساختار شخصیتی فرد پدید میآید (ابوالقاسمی و همکاران، ۱۳۹۰). جنبههای منشی شخصیت، هرچند سرشت به تفاوتهای موجود در واکنش های هیجانی خود و عادت ها اختصاص دارد، به تفاوتهای فردی در خصوص خود انگاره های مربوط به اهداف و ارزشها می پردازد. چنین خود انگاره های میتوانند ارزش و معنای هر آنچه تجربه می شود را تعریف کنند. بنابرین از این رهگذر میتوانند هیجانی را تغییر دهند. کلونینجر سه بعد برای منش معرفی میکنند که عبارتند از :