نمودار ۴‑۳۲ : درصد بهبودی تعداد تکالیف صحیح انجام شده ……………………..……………۱۲۹
فهرست منابع
پیوستها
فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱مقدمه
یادگیری یک امر مهم و سرنوشت ساز در زندگی هر فرد است. این امر از لحظه تولد و حتی قبل از آن، آغاز می شود. ولی از زمان ورود به مدرسه اهمیت فوق العادهای پیدا می کند. خصوصاًً یادگیری خواندن و نوشتن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این میان افرادی وجود دارد که در امر یادگیری آن دچار مشکل هستند.
این کودکان از وضعیت جسمانی و هوش بهنجار برخوردارند، به خوبی صحبت میکنند، با دیگران ارتباط برقرار میکنند و از مهارت های خود یاری[۱] برخوردارند ولی عملکرد تحصیلی آن ها با آنچه که انتظار میرود، تفاوت چشمگیری دارد (شکوهی یکتا، ۱۳۸۵).
هوش کودکان با مشکلات یادگیری معمولاً عادی است این کودکان سخت تلاش میکنند تا از برنامه های آموزشی پیروی نمایند، تمرکز داشته باشند و در خانه و مدرسه به نحوه پسندیدهای رفتار کنند. اما متاسفانه با وجود سعی و تلاش بسیار باز در انجام تکالیف درسی ناموفق عمل کرده و شکست میخورند (رجبی و همکاران، ۱۳۹۱).
تکالیف مدرسهای از مهمترین فعالیتهای بعد از مدرسه است این فعالیتها به مجموعه وظایفی که، برای دانش آموزان توسط معلم مدرسه تعیین میشوند و بایستی در زمان تعطیلی کلاسهای درسی انجام گردند اطلاق میشوند (کوپر ، ۱۹۸۹، به نقل از امین زاده و سرمد، ۱۳۸۸). پژوهشگران معتقدند که تکالیف مدرسه فرضی در اختیار دانش آموزان می گذارد تا تمرین بیشتری درباره مفاهیم ارائه شده در کلاس داشته باشند. معلمان می توانند با ارائه تکالیف مدرسه از اوقات دانش آموزان بعد از تعطیل مدرسه به منظور یادگیری بهتر استفاده کنند و والدین نیز از روند آموزشی فرزندان آگاه میشوند (امین زاده و سرمد، ۱۳۸۸).
با توجه به مشکلات دانش آموزان واجد LD در انجام تکالیف و لزوم ارائه مداخله درمانی مناسب به نظر میرسد که استفاده از روش های خود مدیریتی رفتار بتواند به آنان در این زمینه کمک کند. روشهای خود مدیریتی شامل مداخلاتی است که فرد مورد نظر در آن نقش اصلی را در تغییر رفتار خود دارد. رویکرد خود مدیریتی که با موفقیت در آموزش و پرورش عمومی و اختصاصی مورد استفاده قرار گرفته، روش خود نظارتی است که عملکرد تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشیده و خود کنترلی دانش آموزان را افزایش داده است (روک و تد، ۲۰۰۷).
۱-۲بیان مسئله
مدرسه حاصل تلاش نهایی بشر برای آموختن و یکی از اجزای بقای تعلیم و تربیت تعریف شده است که افراد برای، آموختن قوانین و مقررات، استدلال و منطق، مهارت های خواندن، نوشتن، حساب کردن به آن وارد می شود.
اگر شما در کلاس درس تدریس کرده باشید بدون شک گاهگاه دانش آموزانی در کلاس شما بوده اند با وجود اینکه تدریس شما برای همه کلاس یکسان بوده است در یک یا چند درس از دیگر دانش آموزان عقب میافتند این دانش آموزان عقب مانده ذهنی نیستند بلکه آن ها از اختلال یادگیری[۲] رنج میبرند.
ناتوانی یادگیری یک نابهنجاری مادم العمر است(اعظم[۳]و همکاران، ۲۰۰۹). بر اساس تعریف قانون آموزش و پرورش، ناتوانی یادگیری اختلال در یک یا چند فرایند روان شناختی پایه، شامل درک زبان یا کاربرد آن است. این اختلال به صورت ناتوانی در گوش دادن، فکر کردن صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن یا محاسبات ریاضی ظاهر می شود و شامل آن دسته از مشکلات یادگیری که نتیجه معلولیت دیداری، شنیداری، حرکتی، عقب ماندگیذهنی، اختلال هیجانی، وضع نامساعد محیطی، فرهنگی یا اقتصادی است نمی شود(مک کلین[۴]، ۲۰۰۹). این دانش آموزان سرعت پردازش اطلاعات پایینی دارند (دوکر[۵]،۲۰۰۸). آن ها در اکتساب، جذب، حفظ و نگهداری محتوای درسی دچار مشکل هستند (گرانت[۶]، ۲۰۱۰). بین عملکرد قابل انتظار و آنچه آن ها می توانند انجام دهند شکاف وجود دارد (گرنر[۷]، ۲۰۱۲).
ناتوانی یادگیری توسط جهش ژنتیکی و عوامل محیطی ایجاد می شود که بیولوژی طبیعی مغز را تغییر میدهد(شی لی یان اسکی[۸]، ۲۰۰۸). با وجود ارزیابیهای جامعی که صورت گرفته باز هم علل ناتوانی یادگیری ناشناخته است (میزن و کوپر،۲۰۱۲).
تعداد دانش آموزان دارای ناتوان یادگیری در حال افزایش است (برین[۹]، ۲۰۰۸). پژوهشگران شیوع اختلال یادگیری را بین ۱ تا ۳ درصد تخمین زدهاند(نادری و سیف نراقی، ۱۳۸۱).
دانش آموزانی که دچار ناتوانی یادگیری هستند بیشتر از سایر دانش آموزان در انجام تکالیف درسی مشکل دارند(برایان و برستین، ۲۰۰۱). این کودکان در مهارت اجرایی مشکل دارند ضعف در مهارت های اجرایی باعث می شود که تکالیف مدرسه را با تأخیر انجام دهند(گلدمیس[۱۰]، ۲۰۱۲).
اغلب دانش آموزان با اختلال یادگیری در مدیریت کارهای علمی و رفتاری و راهبردهای خود تنظیمی مشکل دارند. بخصوص آن ها در نظارت بر اهداف، بررسی نتایج ، هدایت خود، استفاده از فرایندهای شناختی و فراشناختی و کنترل تفکر مشکل دارند. این دانش آموزان برای رسیدن به استانداردهای علمی و رفتاری باید آموزشی بیشتر از آموزش عمومی دریافت کنند(کان دیرمن و هیدن[۱۱]، ۲۰۱۱).
مهارتهای خود مدیریتی[۱۲] برای رسیدن به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان حیاتی است (جوزف، کونارد، ۲۰۰۹). یادگیری خود تنظیمی[۱۳] یک مدل مفهومی است که می تواند به طراحی و پیاده سازی استراتژی های فردی یادگیری مورد استفاده قرار گیرد دانش آموزانی که از راهبردهای خود تنظیمی یادگیری استفاده میکنند در طرح ریزی، اجرا، خود ارزیابی در طول تکلیف درگیر هستند(نیس و میدلتون[۱۴] ،۲۰۱۲). در دهههای گذشته موفقیت دانش آموزان را فقط معلول توانایی، کیفیت آموزش، محیط خانه میدانستند ولی درحال حاضر محققان و معلمان متقاعد شدهاند که یادگیری استراتژی های خود نظم دهی برای موفقیت تحصیلی ضروری است( کان دیرمن و هیدن،۲۰۱۱).
تحقیقات انجام یافته نیز موید تاثیر مطلوب آموزش مهارتهای مدیریت رفتار خود و خود تنظیمی رفتار بر عملکرد انجام تکلیف دانش آموزان با LD هستند برای نمونه تحقیقی توسط چی و چونگ[۱۵] در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد که خود تنظیمی به دانش آموزان اجازه میدهد تا رفتار خود را کنترل کند و در نهایت باعث پیشرفت تحصیلی دانش آموز شود. بر اساس تحقیق جوزف و کونارد[۱۶] تدریس راهبردهای خود مدیریتی برای دانش آموزان با مشکلات رفتاری باعث افزایش دقت و بهره وری علمی آن ها شده و استفاده از این راهبرد برای دانش آموزان ناتوانی یادگیری نیز کمک می کند(جوزف و کونارد، ۲۰۰۹).
با توجه به آنچه در خصوص مشکلات دانش آموزان واجد LD گفته شد، مسأله اصلی پژوهش حاضر آن است که آیا راهبردهای خود مدیریتی رفتار موجب بهبود عملکرد انجام تکالیف در دانش آموزان ناتوانی یادگیری میشوند؟