۱ـ ۳ـ ضرورت و اهمیت تحقیق:
ما در عصر دانش زندگی میکنیم. در عصر جدیدی که دیدگاهی کاملاً متفاوت وجود دارد و مسیر جدیدی برای حرکت سازمانها فراهم می کند(ساعدی و یزدانی، ۱۳۸۸). توسعه و به کارگیری مدیریت دانش با اشتیاق و استمرار در حال افزایش در سازمانها میباشد. به دلیل پیشرفتهایی که در مدیریت دانش رخ داده است. رقابت برای یافتن یک گام رقابتی با نرخ سریعتر در حال افزایش است(بارنی ، ۱۹۹۶). در واقع برخورداری از اطلاعات و مدیریت دانش؛ به موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمان های پویا و نوآور تبدیل شده و حتی توان رقابت در بازارها و تجارت؛ منوط به کسب؛ توسعه و روزآمدی دانش فردی و سازمانی است. تا حدی که دانش؛ جزئی اساسی از سرمایه های سازمانی تلقی می شود(آلگرا و همکاران ، ۲۰۱۳). از سوی دیگر از آنجائی که نرخ شکست پروژه های مدیریت دانش قابل توجه است، شناخت عوامل اساسی مؤثر در پیاده سازی مدیریت دانش میتواند کسب و کارها را در نیازسنجی[۱]، برنامه ریزی[۲]، اجرا و پیاده سازی[۳] مدیریت دانش یاری دهد تا احتمال شکست پروژه های مدیریت دانش کاهش یابد. اهمیت و کاربرد اصلی عوامل اساسی موفقیت مدیریت دانش در این است که با شناسایی و نظارت بر این عوامل، سازمان میتواند به پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت دانش اطمینان داشته باشد. بنابرین، هر فعالیتی که سازمان در پیاده سازی مدیریت دانش انجام میدهد باید پیشاپیش بررسی و برنامه ریزی برای عملکرد مطلوب و مناسب در عوامل موفقیت را انجام داده باشد.در واقع اگر مدیریت دانش در سازمان پیاده شود میتوان این انتظار را داشت که خروجی سازمان که همان کیفیت محصول و خدمات ارائه شده میباشد؛ رو به بهبودی برود. زیرا مدیریت دانش؛ به دنبال آن است که تجربیات و دانش سازمانی را در جهت بهبود فرآیندهای کاری[۴] به کار گیرد و اگر مدیریت دانش در سازمان به خوبی پیاده شود میتوان این انتظار داشت که کیفیت محصولات ارائه شده توسط شرکتهای دانایی محور بهبود یابد که این عمل منجر به بهبود جایگاه این شرکت ها در بازارهای رقابتی خواهد شد.
۱ـ ۴: اهداف پژوهش:
۱-۴-۱ هدف اصلی:
۱- بررسی تاثیر استراتژی های مدیریت دانش بر روی کیفیت محصولات در شرکتهای دانایی محور
۱-۴-۲: اهداف فرعی:
۱٫ بررسی تاثیر استراتژی های انسان محور بر کیفیت محصول در شرکتهای دانایی محور.
۲٫ بررسی تاثیر استراتژی های سیستم محور بر کیفیت محصول در شرکتهای دانایی محور.
۳٫ بررسی تاثیر استراتژی های پویا(ترکیبی) بر کیفیت محصول در شرکتهای دانایی محور.
۱-۵- فرضیه های تحقیق:
۱-۵-۱ فرضیه اصلی:
۱- استراتژی های مدیریت دانش بر کیفیت محصول تاثیر معنی داری دارد.
۱-۵-۲: فرضیه های فرعی:
۱٫ استراتژی انسان محور بر کیفیت محصول تاثیر معنی داری دارد.
۲٫ استراتژی های سیستم محور بر کیفیت محصول تاثیر معنی داری دارد.
۳٫ استراتژی پویا(ترکیبی) بر کیفیت محصول تاثیر معنی داری دارد.
۱-۶- تعاریف عملیاتی و مفهومی تحقیق:
۱-۶-۱ استراتژی انسان محور:
منظور از استراتژی انسان محور این است که با ارزش ترین دانش، دانش ضمنی موجود در ذهن مردم بوده و ارتباطات مستقیم فرد به فرد و روابط اجتماعی نقش مهمی در آن ایفا میکند (چوی و همکاران، ۲۰۰۸).
۱-۶-۲ استراتژی سیستم محور:
استراتژی سیستم محور بر توانایی ایجاد، ذخیره، به اشتراک گذاری و استفاده از مستندات دانشی یک سازمان تأکید دارد (نظافتی و همکاران، ۱۳۹۱).
۱-۶-۳ استراتژی پویا:
چوی و لی، نشان دادند مجموعه ای مرکب از استراتژی های انسان گرا و سیستم گرا منجر به عملکرد بهتری میگردد، این استراتژی، ترکیبی از مفاهیم استراتژی های انسان محور و سیستم محور است که بر دانش صریح و ضمنی تمرکز دارد. ترکیب دانش ضمنی و صریح شامل به اشتراک گذاری دانش نیز می شود. به اشتراک گذاری دانش، دانش موجود را پربارتر ساخته و به ایجاد دانش جدید کمک میکند (جانسن و اولسن، ۲۰۰۳).
۱-۶-۴ کیفیت محصول:
کیفیت هیچ معنا و مفهومی به جز هر آنچه که مشتری واقعا میخواهد، ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با خواسته ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد. کیفیت باید با عنوان انطباق محصول با نیاز مشتری تعریف شود. (بلاگماتیست؛۲۰۰۰)
فصل دوم:
«ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق»
مقدمه:
با توجه به تغییرات محیط کسب و کار، سازمان ها مدیریت دانش را برای به کارگیری سرمایه های فکری کارکنان به کار می گیرند. با ظهور اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان ها دانش را به عنوان دارایی کلیدی خود قرار دادهاند. سازمان های دانش محور نیز که برپایه دانش و مدیریت بهینه دانش میباشند، بیش از سایر سازمان ها احتیاج دارند. در جهت کسب مزیت رقابتی، دانش و تجربه را به عنوان منابع کلیدی شایستگی محوری قرار دادهاند. در صورتی که دانش مشتریان، فرایند ها، محصولات و خدمات که در همه سطوح سازمان وجود دارد به صورت یکجا تصرف و منتقل گردد، پیشرفت سازمان را موجب می شود.
چالشی که امروزه مدیران با آن مواجه هستند این است که بتوانند دانش را به صورت اثربخش مدیریت نمایند، اما به دلیل کمبود مدل، چارچوب و ابزاری جهت کنترل، آن ها ناچارند تا با بهره گرفتن از ابزار (کارآمد یا ناکارآمد) از خطاهای خود درس بگیرند (رضائیان، ۱۳۸۲).
برای ارتقاء بهره وری سازمان، ضروری است فرآیندی متمرکز بر دانش مؤثر ایجاد گردد (اخوان و همکاران، ۱۳۸۹). مدیریت دانش، عملیات روزمره و عادات سازمان ها را متحول می کند و در صورت سازماندهی و طراحی فرآیندها به وسیله آن، می توان دانش ضمنی را استاندارد نموده و مهارت ها را مستند سازی کرد (چانگ و وانگ، ۲۰۰۹). انتخاب استراتژی های مدیریت دانش خود یک مسئله استراتژیک میباشد و معمولا شامل قضاوت های ذهنی و کیفی است (بیرلی و چاکراباتی[۵]، ۱۹۹۶).
بخش اول: دانش و مدیریت دانش
۲-۱-۱- مفهوم دانش
پیش از توضیح مفهوم دانش، لازم است که بین «داده[۶]»، «اطلاعات[۷]» و «دانش[۸]» تفاوت قائل شویم (دالکر؛۲۰۰۵).