نتایج این تحقیق میتواند در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده و تلاش در جهت رفع این موانع در راستای اجرای موفقیت آمیز این نظام و اصلاح و بهبود نظام مالیاتی کشور مؤثر باشد.
۱-۶- فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی۱:
- عوامل درون سازمانی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارند.
فرضیات فرعی:
-
- پیچیدگی قوانین و مقررات مالیات بر ارزش افزوده بر فرار مالیاتی مؤدیان تأثیر دارد.
- اعمال نرخهای چندگانه بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
۳- وجود معافیتهای گسترده بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
۴- ناکارآیی جرایم بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
۵- ضعف در آموزشهای ارائه شده به کادر مالیاتی و مؤدیان بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
۶- سطح توان سازمان در به کارگیری افزارهای سازمانی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
فرضیه اصلی ۲:
- عوامل برون سازمانی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارند.
فرضیات فرعی:
-
- عوامل اقتصادی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارند.
-
- عوامل سیاسی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارند.
-
- عوامل اجتماعی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارند.
- عدم گسترش فرهنگ مالیاتی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده تأثیر دارد.
۱-۷- متغیرهای تحقیق
در تحقیق حاضر عوامل تأثیر گذار برون سازمانی و درون سازمانی متغیر مستقل میباشند. عوامل درون سازمانی شامل متغیرهای پیچیدگی قوانین، نرخهای چندگانه، معافیتهای گسترده، ناکارآیی جرائم، ضعف در آموزشهای ارائه شده، سطح توان سازمان در به کارگیری افزارهای سازمانی میباشد. عوامل برون سازمانی شامل متغیرهای عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و عدم گسترش فرهنگ مالیاتی میباشند.
بر مبنای پژوهش حاضر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده متغیر وابسته میباشد.
۱-۸- مدل مفهومیتحقیق
با توجه به بررسی مبانی نظری موضوع میتوان مدل مفهومیتحقیق حاضر را با نمودار شماره (۱) ارائه نمود. این مدل بیانگر تأثیر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی بر فرار مالیاتی مؤدیان نظام مالیات بر ارزش افزوده میباشد.
عوامل درون سازمانی
۱- پیچیده بودن قوانین مالیات بر ارزش افزوده
۲- نرخ های چندگانه
۳-معافیت های گسترده
۴- ناکارآمد بودن جرایم مالیاتی
۵- ضعف در آموزش های ارائه شده به کادر مالیاتی و مؤدیان
۶- سطح توان سازمان در به کارگیری افزارها
عوامل برون سازمانی
-
- عوامل اقتصادی
-
- عوامل سیاسی
- عوامل اجتماعی
۴- عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه
فرار مالیاتی مؤدیان
نظام مالیات بر ارزش افزوده
نمودار ۱-۱- مدل مفهومی متغیرهای تحقیق
۱-۹- قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی: از نظر موضوعی این تحقیق عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی مودیان نظام مالیات بر ارزش افزوده را از دید کارکنان امور مالیاتی بررسی میکند.
قلمرو مکانی: تحقیق حاضر در میان کادر اداره کل امور مالیاتی استان آذربایجان غربی صورت گرفته است.
قلمرو زمانی تحقیق: این تحقیق در تابستان و پاییز ۱۳۹۱ انجام گرفته است.
۱-۱۰- تعریف واژه ها
مالیات: منظور از مالیات مبلغی است که طبق قانون مالیات، مردم درصدی از درآمد خود را به دولت میپردازند.
مالیات بر ارزش افزوده: مالیات بر ارزش افزوده مالیاتی است که کلیه عرضه کننده کالاها و خدمات به عنوان مؤدیان مالیاتی باید علاوه بر بهای کالا یا خدمات عرضه شده به صورت درصدی از بهای فروش کالا یا خدمات، در زمان فروش از مصرف کننده دریافت کنند.
مؤدی مالیاتی: اشخاصی که به عرضه کالا و ارائه خدمت و واردات و صادرات آن ها مبادرت مینمایند، به عنوان مؤدی شناخته میشوند.
فرار مالیاتی: فرار مالیاتی به عدم پرداخت مالیات به گونهای نامشروع و غیرقانونی گفته میشود.
۱-۱۱- خلاصه فصل
در این فصل اهداف پژوهش و فرضیههای تحقیق مرور و همچنین مدل مفهومی تحقیق درخصوص متغیر مستقل و وابسته ارائه گردید. متغیرهای مستقل این تحقیق عوامل درون سازمانی مشتمل بر ۶ متغیر پیچیدگی قوانین، نرخهای چندگانه، معافیتهای گسترده، ناکارایی جرائم، ضعف در آموزشهای ارائه شده، سطح توان سازمان در به کارگیری افزارهای سازمانی و عوامل برون سازمانی مشتمل بر چهار بعد عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل سیاسی و عدم گسترش فرهنگ مالیاتی و متغیر وابسته فرار مالیاتی میباشد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
در همه کشورها بخش عمدهای از منابع درآمدی دولت از طریق اخذ مالیات تامین میشود. سهم مالیات از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها متفاوت بوده و میزان آن بستگی به سطح توسعه و ساختار اقتصادی آن ها دارد و مالیاتها به عنوان یک ابزار اقتصادی در مواقعی برای رسیدن به اهداف مورد نظر سیاست گذاران اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. در این میان بروز پدیدههای فرار مالیاتی و گریز از مالیات باعث شده تا درآمدهای مالیاتی کشورها همواره از آنچه که برآورد میشود کمتر باشد (سید نورانی، ۱۳۸۸: ۹). در بین انواع درآمدهای دولت ، مالیات قابل قبول ترین و مناسب ترین نوع آن از نظر اقتصادی است. همچنین مالیات به عنوان ابزاری کارآمد در جهت اجرای سیاستهای اقتصادی؛ اعم از توزیعی و مالی و حتی هدایت اقتصاد در مسیر اهداف کلان اقتصادی مانند تثبیت اقتصادی، ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی به شمار میآید. از این رو از نظر اقتصاددانان وجود یک نظام مالیاتی کارآمد برای تداوم فعالیتهای دولت، از ضروریات است. افزون بر این، در کشورهای تک محصولی؛ مانند کشور ما که برای تأمین هزینه های دولت، بیشتر متکی به درآمدهای حاصل از صادرات منابع طبیعی هستند، بیشترین توجه، به نقش مالیات در بودجه ی دولت ضرورت دارد. این امر موجب شده طی دو دهه ی اخیر بی ثباتی در درآمدهای غیرنفتی دولت ایجاد شود که این بی ثباتی با توجه به سهم ناچیز درآمدهای مالیاتی، کسر بودجه را طی این سالها به دنبال داشته است.